باز کردن منو اصلی
خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
دربارهٔ ویکی حسین
تکذیبنامهها
ویکی حسین
جستجو
در حال ویرایش
عبدالرحمن جامی
(بخش)
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
===شعر ۱=== در جلالت قدر و منقبت [[زین العابدین «ع»|امام سجاد «ع»]] {{شعر}} {{ب| پور عبد الملک به نام هشام|در حرم بود با اهالی شام <ref>این اشعار مربوط است به مدیحهی فرزدق شاعر (ابو فراس) که خلاصهی آن چنین است: سالی هشام پسر عبد الملک به حج رفت و گروهی از بزرگان شام همراه او بودند. روزی در طواف به خاطر انبوهی مردم نتوانست دست خود را به حجر الاسود برساند. در این هنگام امام علی بن حسین(ع) به طواف آمد. چون نزدیک رکن رسید مردم به کنار رفتند تا او به آسانی دست خود را بر رکن بساید. حرمتی که مردم بدان حضرت نهادند در دیدهی شامیان بزرگ و شگفت آمد. از هشام پرسیدند: این مرد کیست که مردم این چنین او را رعایت میکنند!؟ هشام گفت: نمیدانم!- فرزق شاعر که در آن جمع بود گفت: امّا من او را میشناسم. و در همان حال بیتهایی را در شناساندن وی و ستایش او سرود که زیباترین سرودهی فرزدق میباشد. هذا الذی تعرف البطحاء و طاتهو البیت یعرفه و الحلّ و الحرم این کسی است که بطحا، جای پایش را میشناسد و حرم و پیرامون حرم بدو آشناست الی آخر. (ر. ک زندگانی علی بن الحسین(ع) دکتر سید جعفر شهیدی؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۵ ه. ش، تهران ص ۱۱۳ به بعد.)</ref> }} {{ب| میزد اندر طواف کعبه قدم|لیکن از ازدحام اهل حرم }} {{ب| استلام حجر <ref>استلام حجر: بوسیدن حجران سود، ادای احترام کردن، دست کشیدن بر حجریا در صورت اضطرار اشارهی بدان.</ref> ندادش دست|بهر نظّاره گوشهای بنشست }} {{ب| ناگهان نخبهی نبیّ و ولی|زین عُبّاد بن حسین، علی }} {{ب| در کسای بها و حُلّهی نور|بر حریم حرم فکند عبور }} {{ب| هر طرف میگذشت بهر طواف|در صف خلق میفتاد شکاف }} {{ب| زد قدم بهر استلام حجر|گشت خالی میفتاد شکاف }} {{ب| شامیی کرد از هشام سؤال|کیست با این چنین جمال و جلال؟ }} {{ب| از جهالت در آن تعلّل کرد|در شناسائیش تجاهل کرد }} {{ب| گفت نشناسمش، ندانم کیست|مدنی یا یمانی یا مکّی است }} {{ب| بو فراس آن سخنور نادر|بود در جمع شامیان حاضر }} {{ب| گفت: من میشناسمش نیکو|زو چه پرسی؟ به سوی من کن رو }} {{ب| آن کس است این که مکّه و بطحا|زمزم و بوقبیس و حنیف و منا }} {{ب| حرم و حلّ و بیت ورکن و حطیم|ناودان و مقام ابراهیم }} {{ب| مروه، سعی و صفا، حجر، عرفات <ref>حرم- حل- بیت- رکن- حطیم- ناودان- مقام ابراهیم- مروه- سعی- صفا- حجر- عرفات به ترتیب عبارت است از: گرداگرد خانهی کعبه- خارج از خانهی کعبه- خانهی کعبه- زاویه و گوشهی خانهی کعبه- حطیم: دیوار کعبه در سمت حجر و زمزم و مقام سنگ کعبه ما بین رکن و زمزم و دیوار بیرون خانهی کعبه به جانب مغرب که در آن جا ناودان طلای کعبه نصب است. مقام ابراهیم: محل مقدسی در نزدیکی کعبه که اثر قدم مبارک ابراهیم «ع» بر آن است. مروه و صفا دو بلندی کوه مانند که بین آن دو حاجیان سعی میکنند و هروله (تند رفتن) مینمایند. حجر: منظور حجر الاسود است عرفات: محل وقوف حجّاج.</ref> |طیّبه و کوفه، کربلا و فرات <ref>طیّبه: مدینه منوره را گویند. کوفه و کربلا: دو شهر معروف در عراق. فرات: رودخانهی معروف در عراق. منظور شاعر اشاره به مقامات و مکانهای شریف و به جهانی مقدس و مورد تعظیم مسلمانان است.</ref> }} {{ب| هریک آمد به قدر او عارف|بر علّو مقام او واقف }} {{ب| قرة العین سیّد الشّهداست|زهرهی شاخ دوحهی <ref>دوحه: درخت تناور و پرشاخ و برگ.</ref> زهراست }} {{ب| میوهی باغ احمد مختار|لالهی داغ حیدر کرّار }} {{ب| چون کند جای در میان قریش|رود از فخر بر زبان قریش }} {{ب| که بدین سرور ستوده شیم <ref>شیم: جمع شیمه. خویها، عادتها.</ref> |به نهایت رسید فضل و کرم }} {{ب| ذروهی عزّت <ref>ذروهی عزّت: ذروه- بلندترین نقطه کوه یا ستیغ آن. بلندترین نقطه ارجمندی و عزیزی.</ref> است منزل او|حاصل دولت است محمل او }} {{ب| با چنین عزّ و دولت ظاهر|هم عرب هم عجم بود قاصر }} {{ب| جّد او را به مسند تمکین|خاتم انبیاست نقش نگین }} {{ب| لایح <ref>لایح: روشن، آشکار.</ref> از روی او فروغ هدی|فائح <ref>فائح: بوی خوش دهنده.</ref> از خوی او شمیم وفا }} {{ب| طلعتش آفتاب روز افروز|روشنایی فزای و ظلمت سوز }} {{ب| جدّ او مصدر هدایت حق|از چنان مصدری شده مشتق }} {{ب| از حیا نایدش پسندیده|که گشاید به روی کس دیده }} {{ب| خلق ازو نیز دیده خوابانند|کز مهابت نگاه نتوانند }} {{ب| نیست بیسبقت تبسّم او|خلق را طاقت تکّلم او }} {{ب| در عرب و عجم بود مشهور|گو مدانش مغفّلی مغرور <ref>مغفّل مغرور: نادان گول متکبّر.</ref> }} {{ب| همه عالم گرفت پرتو خور|گر ضریری <ref>ضریر: کور، نابینا.</ref> ندید از او چه ضرر }} {{ب| شد بلند آفتاب بر افلاک|بوم اگر زو نیافت بهره چه باک }} {{ب| بر نکو سیرتان و بدکاران|دست او ابر موهبت باران }} {{ب| فیض آن ابر بر همه عالم|گر بریزد نمیگردد دکم }} {{ب| هست از آن معشر <ref>معشر: صیغهی اسم مکان است. گروهی از دوستان و خویشان که در جایی به رفق به عشرت و معاشرت پردازند.</ref> بلند آیین|که گذشته ز اوج علییّن }} {{ب| حبّ ایشان دلیل صدق و وفاق|بغض ایشان نشان کفر و نفاق }} {{ب| قربشان مایهی عُلّو و جلال|بعدشان مایهی عُتو <ref>عتّو و ضلال: سرکشی و گمراهی.</ref> و ضلال }} {{ب| گر شمارند اهل تقوا را|طالبان رضای مولا را }} {{ب| اندر آن قوم مقتدا باشند|و اندر آن خیل پیشوا باشند }} {{ب| گر بپرسد ز آسمان بالغرض|سایلی «من خیار اهل الارض <ref>من خیار اهل الارض؟ بهترین مردم روی زمین چه کسانیاند؟.</ref> }} {{ب| به زبان کواکب و انجم|هیچ لفظی نیاید «الّا هُم» <ref> الّا هم: مگر ایشان.</ref> }} {{ب| هُم غیوث الندی اذا و هبوا|هم لیوث الشری اذا نهبوا <ref>هم غیوث ...: اینان در هنگام بخشش ابرهای بارندهاند و در موقع حمله به دشمن شیران بیشهاند که برقآسا دشمنان را از پای در میآورند و بر آنان هجوم میبرند.</ref> }} {{ب| سر هر نامه را رواج افزای|نامشان هست بعد نام خدای }} {{ب| ختم هر نظم و نثر را الحق|باشد از یمن نامشان رونق <ref>مثنوی هفت اورنگ جامی؛ اورنگ اول (سلسلة الذهب)، ص ۱۴۱.</ref> }} {{پایان شعر}}
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حسین منتشرشده تحت Creative Commons Attribution 4.0 در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)