باز کردن منو اصلی
خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
دربارهٔ ویکی حسین
تکذیبنامهها
ویکی حسین
جستجو
در حال ویرایش
حسن علی پاکزاد
(بخش)
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
===برای امام [[زین العابدین «ع»|سجاد (ع)]]=== {{شعر}} {{ب| سرنوشتت پر از سکوت و صدا سرنوشتت کجا گره خورده! | زانوانت پر است از پینه، گریه با ربنا گره خورده }} {{ب| در کنار صحیفهات آقا، سجده اما همیشه مرسوم است | یادگاری که از تو جا مانده، دستهای دعا گره خورده }} {{ب| زخمهایی که مانده بود از شام به مرور زمان مداوا شد | چشمها دیده چیزهایی را... درد با کربلا گره خورده }} {{ب| روزها روزهدار، شب به نماز، خواب با چشمتان غریبه شده | من گمان میکنم که کابوسی توی ذهن شما گره خورده }} {{ب| عمهها بین خیمه سرگردان، خواهرانت میان آتش و دود | گوشواره، کبودی صورت، همه ماجرا گره خورده }} {{ب| تو حواست به ناقهات بوده، شعر حتی علاقهات بوده | زهر وقتی اقافهات بوده، چه بگویم! صدا گره خورده }} {{ب| کوچههای مدینه دیر به دیر، ردی از عطر جامهات دیدند | تا که امروز جسم نورانیت، خسته با شانهها گره خورده }} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب| [[بشیر بن جذلم|بشیر]] <ref>بشیر بن جذلم: کسی که خبر شهادت پسران [[ام البنین]] و [[امام حسین]] (ع) را به ایشان داد.</ref> آمده از دور، کاروانی که.. | نگاه می کند اما به آسمانی که.. }} {{ب| بگو که پرچمهای سیاه بردارند | بگو چگونه بمانیم در جهانی که.. }} {{ب| ولی چگونه به امالبنین خبر بدهد!؟ | ز خیزران که نشستهست بر دهانی که.. }} {{ب| نفس نفس زدنت را به ندبه میخواندی | برای آنکه بفهمند، با زنانی که.. }} {{ب| عمود آهن و فرق نحیفِ عباسم | نداشت جرأت یک لحظه.. تا زمانی که.. }} {{ب| و یادگاری عباس دست زینب بود | سپر، شکسته و خونی فقط بدانی که.. }} {{ب| بقیع آخر دنیاست مرز دلتنگیست | که گریه میکند آرام میهمانی که.. }} {{ب| و روزها سرِ راه عراق منتظر است | کسی بیاورد آیا خبر، از آنی که .. }} {{ب| ستارهها همه رفتند، ماه سرگردان | مرا صدا نزن امالبنین، زمانی که.. }} {{پایان شعر}} {| style="margin: 0 auto; " | class="b" |<span class="beyt"> بخوان که تازه رسیده صدای زینبیات </span> | style="width:2em;" | | class="b" |<span class="beyt"> بخوان دوباره از آن خطبههای زینبیات </span> |- | class="b" |<span class="beyt"> بخوان و شعلهورش کن که شهرِ آشفته </span> | style="width:2em;" | | class="b" |<span class="beyt"> دوباره گم بشود در صدای زینبیات </span> |- | class="b" |<span class="beyt"> چه دیدهای که هراسان به خیمه آمدهای </span> | style="width:2em;" | | class="b" |<span class="beyt"> چه دیدهای که گرفته هوای زینبیات </span> |- | class="b" |<span class="beyt"> دو ماهِ نیمه، دو بیسر، دو تکهتکه شده </span> | style="width:2em;" | | class="b" |<span class="beyt"> ولی ندیده کسی گریههای زینبیات </span> |- | class="b" |<span class="beyt"> نه اینکه کوچه به کوچه به نیزه میبردند </span> | style="width:2em;" | | class="b" |<span class="beyt"> سرِ بریده نشانی برای زینبیات </span> |- | class="b" |<span class="beyt"> جهان به حیرت تازه دچار خواهد شد </span> | style="width:2em;" | | class="b" |<span class="beyt"> اگر که بشنود از تو عذای زینبیات </span> |} {| style="margin: 0 auto; " | class="b" |<span class="beyt"> سیصدو شصت زخم پیراهن، یادگار عذاب آوردند</span> | style="width:2em;" | | class="b" |<span class="beyt">پیرهن پارههای جدت را آفتاب آفتاب آوردند |- | class="b" |<span class="beyt"> قل و زنجیر گردنت بودهست، دستها بسته بود اما چشم | style="width:2em;" | | class="b" |<span class="beyt"> راوی گریههای بسیاریست گرچه در شام آب آوردند </span> |- | class="b" |<span class="beyt"> نیزهها، رأسهای خونآلود، سارقانی که هر چه بود و نبود | style="width:2em;" | | class="b" |<span class="beyt"> خیمههایی که پر شده از دود..، پیش بعضی کباب آوردند! </span> |- | class="b" |<span class="beyt"> خون تازه چکیده از گردن، تازیانه، تلاوت قرآن | style="width:2em;" | | class="b" |<span class="beyt"> بین اینها مجال میخواهد شانههایی که تاب آوردند </span> |- | class="b" |<span class="beyt"> سنگها- خاطرات کودکیات- سنگهایی که باقرت کردند | style="width:2em;" | | class="b" |<span class="beyt"> سنگهایی که روز [[عاشورا]] دائماً اضطراب آوردند </span> |- | class="b" |<span class="beyt"> از گلویت نمیرود پایین جرعهای آب بعد آن محشر | style="width:2em;" | | class="b" |<span class="beyt"> جای یک جرعه آب انگاری سربهای مذاب آوردند </span> |- | class="b" |<span class="beyt"> درد تعریف تازه پیدا کرد، صبر امروز امتحان پس داد | style="width:2em;" | | class="b" |<span class="beyt"> پارههای گلوی [[علی اصغر (ع)|اصغر]] را روبروی رباب آوردند </span> |- | class="b" |<span class="beyt"> موج تا موجِ [[کوفه]] نامحرم، طعنهها بارش مداوم داشت | style="width:2em;" | | class="b" |<span class="beyt"> وسط بزم ناسپاسیها، میهمان با طناب آوردند </span> |- | class="b" |<span class="beyt"> خطبهخوان جدید عاشورا! [[خطبه|خطبه]]<nowiki/>هایت تداوم بغضاند | style="width:2em;" | | class="b" |<span class="beyt"> روزها بیشماره میآیند، تا که حسنالخطاب آوردند </span> |} <br />
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حسین منتشرشده تحت Creative Commons Attribution 4.0 در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
بستن
در حال بارگذاری ویرایشگر...