باز کردن منو اصلی
خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
دربارهٔ ویکی حسین
تکذیبنامهها
ویکی حسین
جستجو
در حال ویرایش
جلوه اصفهانى
(بخش)
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
==اشعار== {{شعر}} {{ب| بر من آمد آن ماه وى به حال خراب | ز دیده داشت روان اشک چون مُطَرَّز سحاب }} {{ب| مگر تو گفتى چشمش رهى به دریا داشت | که نیست ممکن آید ز دیده این همه آب }} {{ب| برفت از برم آن آفتاب و از گریه | تن چو نقره خامش به لرزه چون سیماب }} {{ب| به حال زار همى رفت و خلقى از دنبال | همه به حسرت کاین حال را کجاست مآب ؟ <ref>مرجع و بازگشت</ref> }} {{ب| شنید آنکه چو زین جا برفت خانه نرفت | برفت مسجد و افکند خویش در محراب }} {{ب| میان گریه با صد هزار سوز بکرد | دعا و آمین گفتند جمعى از احباب }} {{ب| پى شفاى من آن ماه من توسل جست | به سید الشهدا آن شفیع روز حساب }} {{ب| چه گفت؟ گفت: خدایا به حق این مظلوم | که دوستدار مرا وارهان ازین غرقاب }} {{ب| حسین آنکه عنایات بىحدود و حصرش | به کارخانه آمرزش آمده دولاب }} {{ب| شهى که ماند در آن دشت فرد تا گفتند | گه سوار شدن زینباش گرفت رکاب }} {{ب| سواره یک تنه زد خود به لشکرى انبوه | که دید ساز شفاعت به نغمه زین مضراب }} {{ب| ز کشته پشته همى کرد اندر آن صحرا | ز زخم تشنگىاش تا نماند طاقت و تاب }} {{ب| فرود آمد و با شوق کرد اجابت زود | هر آن چه در حق او کرده بود حق ایجاب }} {{ب| عیان چو دید که این عالم است تنگ بر او | از آن به سوى شهادت به شوق کرد شتاب }} {{ب| بسوختند همه خیمهها، و دخت و زنان | به حال زار بماندند بى حفاظ و نقاب }} {{ب| چه قُبّهها که شد افراشته به آمرزش | اگرچه سوخته شد خیمه و گسسته طناب }} {{ب| چو فارغ آمد زین کار رفت خانه و نیز | بدان امام توسل بجست با آداب }} {{ب| نرفت جز دو سه روزى که چشم من شد به | عجب مکن که نه اینجاست جاى استعجاب }} {{ب| از آنکه قدرت حق است و هرچه در امکان | رهین قدرت و نبود ز قدرت این اعجاب <ref>تذکره مدینةالادب، ج ۱، ص ۶۰۵ و ۶۰۶.</ref> }} {{ب| چو دیدگان من نگرفتند اعتبار | در خونِشان کشیده از آن دست روزگار }} {{ب| چشم از براى عبرت و کسب سعادت است | این دو گرت نباشد از دیده خون ببار }} {{ب| چشم آفرین مگر کند و اولیاى او | دفع گزند دشمن ازین خسته نزار }} {{ب| من خسته و نزارم لیکن به گرد خویش | بینم به چشم غیب یکى آهنین حصار }} {{ب| آن آهنین حصار چه گریه است بر حسین | آن گوهرى که گشت به دوش نبى سوار }} {{ب| چونین سوار با شرف و عز و سرورى | آخر پیاده ماند در آن دشت کارزار }} {{ب| تنها و فرد ماند به غیر از خدا ندید | هرچ او نگاه سوى یمین کرد یا یسار }} {{ب| چون روى دوست دید عیان بىدرنگ و خوف | مشغول شد به رزم و فرو شد به گیرودار }} {{ب| با قدرتى که داشت همه عجز بود و بس | یعنى که: عجز نیکو در عین اقتدار }} {{ب| گویند: جفت غم شد و فرد از تبار و قوم | دل گوید: این سخن را باور همى مدار }} {{ب| او صرف عشق گشت و ندارد امیر عشق | غیر از بلا و رنج دگر طایفه تبار }} {{ب| زان نالهها ز زخم و عطش از چه رو نشد | این کارگاه گیتى گسسته پود و تار }} {{ب| گویى به چشم بنگرم آن زخمهاى تن | گویى به گوش بشنوم آن نالههاى زار }} {{ب| مىخواست حق که صبر مجسم کند پدید | کرد آن خجسته ذات همایونش آشکار }} {{ب| بر جورها نکردى اگر صبر پس نبود | والا وجود او را از صبر پود و تار }} {{ب| بودند منتظر همه قدسیان به شوق | تا زین دیار رختکشى سوى آن دیار }} {{ب| از رفتن تو شاها زین تیره تنگ جاى | با شوق نز <ref>مخفف نه از.</ref> کراهت از روى اختیار }} {{ب| از جنت مثالى تا بارگاه قدس | یکبارگى برستند از رنج انتظار }} {{ب| اى عاشق خداى سزاوار جاه توست | اى بیش ز آفرینش و کم ز آفریدگار }} {{ب| از تو شفا همى طلبم با حنین <ref>ناله و زارى.</ref> و آه | کاکنون نیَم به جز تو من از کس امیدوار <ref>همان، ص 608 و ۶۰۹.</ref> }} {{پایان شعر}}
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حسین منتشرشده تحت Creative Commons Attribution 4.0 در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)