https://fa.wikihussain.com/api.php?action=feedcontributions&user=Rahdar&feedformat=atomویکی حسین - مشارکتهای کاربر [fa]2024-03-29T04:58:17Zمشارکتهای کاربرMediaWiki 1.39.1https://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D8%A2%DB%8C%DB%8C%D9%86_%D9%88_%D8%A7%D8%B3%D8%B7%D9%88%D8%B1%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D8%B4%DB%8C%D8%B9%DB%8C&diff=33544آیین و اسطوره در ایران شیعی2021-06-20T04:23:24Z<p>Rahdar: صفحهای تازه حاوی «کتاب '''آیین و اسطوره در ایران شیعی'''، نوشته جبار رحمانی، به بررسی مناسک عز...» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>کتاب '''آیین و اسطوره در ایران شیعی'''، نوشته [[جبار رحمانی]]، به بررسی مناسک [[عزاداری]] [[محرم]] میپردازد.<br />
<br />
== درباره کتاب ==<br />
کتاب آیین و اسطوره در ایران شیعی توسط جبار رحمانی نوشته شدهاست و انتشارات خیمه آن را در ۳۰۷ صفحه منتشر نمودهاست. کتاب در یک مجموعه ۵ جلدی با عنوان «انسانشناسی مناسک عزاداری محرم» تدوین شدهاست. هدف نویسنده از تالیف کتاب بررسی رویکرد انسانشناختی در فهم مناسک عزاداری محرم در رابطه با سه مولفه تاریخ شکلگیری دین و مناسک، متون دینی مرتبط با آن و اشکال فرهنگی و اجتماعی تجربه مناسکی محرم توسط عامه مومنان است.<br />
<br />
بعضی از بخشهای این کتاب قبلا در مجلات در دسترس مخاطبان قرار گرفتهاست و بخشهای دیگر آن برای اولین بار در کتاب منتشر شدهاست.<br />
<br />
== محتوای کتاب ==<br />
در مجموع کتاب آیین و اسطوره در ایران شیعی شامل ده بخش با عناوین زیر است:<br />
<br />
* اسطورهشناسی ایران شیعی<br />
* مروری بر تاریخ مناسک عزاداری محرم<br />
* منابع مناسک عزاداری<br />
* بحثی در باب جایگاه کتاب [[روضه الشهداء|روضهالشهدا]]<br />
* مسئله رنج در گفتمان [[کربلا]]<br />
* [[نخل (عزاداری)|نخل]]<span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span> [[نخل (عزاداری)|عزاداری]]<br />
* یک مردمنگاری از محتوای مناسکی هیئتهای عزاداری<br />
* هجوم نخبگان به مردم<br />
* مدرنیته و زیبایی شناختی شدن آیینهای مذهبی و امکان تداوم آنها<br />
* مطالعات اجتماعی دین در ایران (معرفی چند کتاب در پیرامون عزاداری محرم)<br />
<br />
== <span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>چکیدهای از کتاب ==<br />
در فصل اول کتاب نویسنده براساس سنت نظری انسانشناسی در مطالعه نظام اساطیری یک فرهنگ، برای فهم فرهنگ و نظام معنایی مرکزی آن چارچوبی تدوین کردهاست و در بحث در حیطه اساطیر ۳ دسته برای آن برمیشمرد:<br />
<br />
۱) طبیعتگرایانه: اساطیر و آگاهی اسطورهای را به مسائل طبیعی و تاثیر آنها را بر ذهن و زبان انسان ارجاع میدهد که از مهمترین آنها میتوان خورشید، ماه و پدیدههای روز و شب را نام برد. <br />
<br />
۲) ذهنگرایانه: اسطوره را محصول ذهن انسان اولیه میداند.<br />
<br />
۳) آن را به امری اجتماعی و جامعهشناختی تقلیل میدهد و اسطوره را به مثابه محصولی از جامعه و فرهنگ و در جهت حفظ و بازتولید آن میداند.<br />
<br />
سپس به تعریف اسطوره از دیدگاههای مختلف از جمله دیدگاه «الیاده» میپردازد و اسطوره را سرگذشتی قدسی و مینوی میداند. نویسنده همچنین به رویکرد علمگرایی پوزیتیویسی در رابطه اسطوره و علم بحث نموده و عمده متفکران اسطوره را مقابل علم و آگاهی منطقی قرار دادهاست. نگاه انسانشناختی به اسطوره توانسته رویکردی به نسبت همه جانبه در باب اساطیر بدست آورد. او با اشاره به کتاب «سگال» که مجموعه مقالاتی از بزرگان نظریهپرداز از اسطوره شناسی است تمایز در نوع نظریه و استدلال انسانشناسانه را بررسی مینماید.<br />
<br />
نویسنده در تدوین چارچوب نظری، نظام اساطیری را به مثابه نظام فرهنگی میداند که سه عامل اصلی را مورد تاکید دارد:<br />
<br />
1) معنا که مهمترین مسئله نظریات اسطوره تبیین معنای اساطیر است،<br />
<br />
2) تقدس که وجه تمایز اصلی اسطوره از سایر اشکال فرهنگی است،<br />
<br />
3) کنش اسطوره به عرصه عمل و کنشگری پیوند دارد نه آگاهی و احساس و عمل.<br />
<br />
وی سپس به اسطورهشناسی در ایران میپردازد و مطالعات اسطورهشناسی در دوره ایران اسلامی را عمدتا در تفسیر قصص قرآنی و روایت دینی یهودی و مسیحی میداند و در اسطورهشناسی ایران شیعی به ترویج تشیع در دوران صفویه اشاره دارد که بیشترین گستردگی در جامعه شیعی داشتهاست.<br />
<br />
در فصل دوم، نویسنده مروری بر تاریخ مناسک عزدارای محرم دارد. ایشان در ابتدا به معرفی و توصیف واقعه کربلا پرداخته و رواج زیارت کربلا در تشیع را در نیمههای قرن دوم به بعد میداند. از دوره آلبویه به این سو مناسک عزاداری محرم و زیارت کربلا به صورت امری جمعی و عمومی نهادینه شد که بیانگر هویت سیاسی اجتماعی شیعه و متکی بر حمایت حاکمان است. دوران صفویه نقطه عطف برای فهم فرهنگ تشیع و مناسک عزاداری در ایران، هند و عراق است و علمای شیعه آزادی بیشتری برای رواج اندیشهها پیدا کردند. در قرن 16 میلادی گفتمان کربلا در ایران به کانون هویت مذهبی و اجتماعی عامه شیعیان تبدیل شد و به واسطه ارتباط ایران با هند، به هندوستان نیز منتقل شد.<br />
<br />
فصل سوم به منابع مناسک عزاداری از دیگاه تحریف یا پویایی دین میپردازد و فرآیندهای تحول و بسط مناسک عزاداری محرم از خلال تحریفات را بررسی میکند. در کتاب میرزای نوری با عنوان «لولو و مرجان» به این موضوع اشاره دارد که « امروز نباید بر مصائب عاشورا گریست بلکه باید بر تحریفات عاشورا گریست». سپس به اسناد تاریخی در مورد عزاداریها که توسط اشخاصی مانند «علامه علی نقی صاحب» در هند روایت شده، پرداخته که با انتقاد از طرف مردم روبرو شد. ایشان در مورد واقعه کربلا و روایت تاریخی حادثه کربلا کتب بسیاری در تاریخ نوشته شده که مهمترین بخش این کتب در مقتل نویسی است و بخشهایی از این کتابها، مورد بحث قرار گرفتهاست.<br />
<br />
در فصل بعدی با تاکید و معرفی کتاب «روضه الشهدا» به مسئله رنج در گفتمان کربلا پرداختهشدهاست. در ابتدا به توضیح رنج از دیدگاههای مختلف ازجمله کارکس، فروید و کلیفورد گیرتز پرداخته سپس به مسئله رنج در ادیان مختلف اشاره میکند و در بحثی جداگانه مسئله رنج در مذهب تشیع را بیان میکند. با توجه به کلیدی بودن واقعه کربلا و مرور دادههای تاریخی، مناسک عزاداری محرم را از مهمترین و عمومیترین مناسک جمعی جامعه مذهبی شیعی میداند که بیشترین کارکردهای دین از منظر انسانشناختی و جامعهشناختی از خلال این مناسک انجام میپذیرد.<br />
<br />
در بخش ششم نیز به نخل عزاداری که بیشتر در حوزه فرهنگی کویری رایج است پرداخته و با ارئه تحلیلی از دینداری عامه (که شامل سه ویژگی 1- گفتمان دینی از لحاظ مکانی، 2- دینداری عامه شیعی در ایران از لحاظ مناسک جمعی و 3- مقوله تبرک است) و منطق آن، تفسیر جدیدی از دلالتهای فرهنگی و مذهبی این نماد ارائه دادهاست. در بحث نماد مناسکی نخل عزا، نماد نخل برای عامه مردم، به عنوان تابوت [[حسین بن على (ع)|امام حسین(ع)]] و نخلگردانی به عنوان تشیع جنازه امام حسین(ع) در کربلا تفسیر میشود.<br />
<br />
نویسنده در فصل بعدی به یک مردمنگاری از محتوای مناسک [[هیئت|هیئتهای]] عزاداری در هیئت «بیتالحسین» در شهر مشهد پرداخته است و شرکت کنندگان در این مراسم را از لحاظ پایگاه اجتماعی افراد، مداحان و روحانیون و جنسیت بررسی نمودهاست.<br />
<br />
پایگاه اجتماعی افراد که عموم آنها متعلق به قشر پایین یا متوسط رو به پایین هستند و عموما افراد مذهبی میباشند که بیشتر تعلق خاطر به مذهب سنتی دارند و برای فرایند مشارکت افراد در مراسمها، نویسنده از الگوی «وان ژنپ» استفاده کردهاست.<br />
<br />
در ادامه، وضعیت عزاداری زنان به دو بخش تقسیم شدهاست: الف) وضعیت آشکار ب) وضعیت پنهانی و جوانب کار که در کتاب راجع به آنها بحث شدهاست،<br />
<br />
نمادهای مذهبی و معنای آنها در این مراسم مانند پرچم سبز و قرمز، و نمادهای دیگری نیز در کتاب از آنها یاد شدهاست.<br />
<br />
جایگاه اولیای دین در این مراسم و میدان معناشناختی آن و ... مورد بررسی قرار گرفته است و نویسنده پارهای اطلاعات در مورد هرکدام بیان کردهاست.<br />
<br />
دربخشهای انتهایی کتاب به ابعاد دیگری از مناسک عزاداری در جامعه و چالشهایی که برای فهم این مناسک وجود دارد، پرداخته شدهاست. نقد نخبگان نسبت به این مناسک ذیل مفاهیم تحریف یا خرافه که چندان موثر نیفتادهاست، بیان شده و از سوی دیگر به تداوم سنتهای عزاداری در شرایط امروزی پرداختهشدهاست.<br />
<br />
آخرین مطلب نیز با عنوان مطالعات اجتماعی دین در ایران به مرور چند کتاب مانند «جامعهشناسی قیام امام حسین(ع) و مردم کوفه اثر عمادالدین باقی»، «جامعهشناسی تحریفات عاشورا نوشته سید عبدالحمید ضیایی» و ... پرداخته و جامعهشناختی پیرامون حادثه کربلا و عزاداری محرم را بررسی میکند.<br />
<br />
== قسمتهایی از کتاب ==<br />
یک نکته که در پس این صبر بر بلا وجود دارد، مفهوم ایمان است که در ادیان ابراهیمی مطرح شدهاست. فرد مصیبت بلا و رنج را میپذیرد، بی آنکه چون و چرا کند و چون تقدیر الهی است با کمال میل به استقبالش میرود و همه چیز، حتی خانواده را در این راه فدا میکند.(ص 166).<br />
<br />
تفکیک بندی جنسیتی در برخی از مولفههای کلیدی محتوایی نیز بازتولید و توجیه میشود. در بخشهای دیگری از مداحی از قول حضرت محمد(ص) گفته میشد که « فاطمه جان روز قیامت تو از زنان امتم [[شفاعت]] میکنی و من هم از مردان امتم شفاعت میکنم». منظور زنان و مردانی هستند که در مجالس عزاداری شرکت کردهاند.(ص 219).<br />
<br />
== منبع ==<br />
<br />
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2739011&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author سازمان اسناد و کتابخانه جمهوری اسلامی ایران]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D8%A7%D8%AD%DB%8C%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%B4%E2%80%8C_%D9%87%D8%A7_%D8%AF%D8%B1_%D9%86%D9%87%D8%B6%D8%AA_%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7&diff=33432احیای ارزش ها در نهضت عاشورا2021-06-09T06:20:27Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات کتاب<br />
| عنوان = احیای ارزش ها در نهضت عاشورا<br />
| عنوان اصلی = <br />
| برگرداننده = <br />
| ویراستار =<br />
| به کوشش = محمد جواد صاحبی<br />
| تصویر = احیای ارزش ها در نهضت عاشورا.jpg<br />
| زیرنویس تصویر = <br />
| نویسنده = <br />
| تصویرگر = <br />
| طراح جلد = <br />
| زبان = فارسی<br />
| مجموعه = <br />
| موضوع = واقعه کربلا<br />
| سبک = <br />
| ناشر = بوستان کتاب<br />
| ناشر فارسی = <br />
| محل انتشارات = قم<br />
| تاریخ نشر = 1390<br />
| تاریخ نشر فارسی = <br />
| محل ناشر فارسی = <br />
| نوع رسانه = <br />
| صفحه = 151<br />
| قطع = رقعی<br />
| اندازه وزن = 220 گرم<br />
| شمارگان =<br />
| نوبت چاپ =<br />
| تعداد جلد =<br />
| شابک = 978-964-09-0881-5 <br />
| کتابخانهٔ ملی ایران =<br />
| پس از = <br />
| پیش از = <br />
}}'''احیای ارزش ها در نهضت عاشورا''' کتابی است شامل مقالههای متعدد که احیاگریهای [[عاشورا]] تأکید دارد. کتاب احیای ارزشها در نهضت عاشورا توسط محمد جواد صاحبی نوشته شده است.<br />
<br />
== درباره کتاب ==<br />
محمدجواد صاحبی پژوهشگر فرهنگ و اندیشه دینی، سالیانی به کندوکاو در سیرت و نهضت [[حسینی]] پرداخته است. او حاصل تاملات خود را در دو کتاب مقتلالشمس و تفسیر تاریخ سرخ منتشر ساخت و سپس جستارهایی از آن کتابها را که در همایشها و نشریات علمی و دینی عرضه شده به همراه پیوستهایی، در کتاب احیای ارزشها در نهضت [[عاشورا]] توسط انتشارات بوستان کتاب قم، منتشر نمودهاست (ص 10) .که به بررسی عنوانهای زیر پرداختهاست. <br />
<br />
* احیاگری و اصلاحطلبی در نهضت حسینی<br />
* [[حسین بن على (ع)|حسین(ع)]] طلایهدار نهضت احیاگری فکر دینی<br />
* معیارهای احیای دین و اصلاح جامعه در مکتب عاشورا<br />
* احیای ارزشهای الهی انسانی در نهضت حسین(ع)<br />
* حماسه حسینی در آینه اندیشه شهید مطهری<br />
* تحریف و انحرافها در تاریخ نگاری عاشورا<br />
* مبارزه با خشونت و خودکامگی در نهضت حسین<br />
* مقتل نگاران نهضت حسینی <br />
<br />
== چکیدهای از کتاب ==<br />
در بخش احیاگری و اصلاحطلبی در نهضت حسینی به معنی واژههای احیا و اصلاح پرداختهشده که برخی مفسران در تفسیر «دعوت احیا گرانه خدا» به [[جهاد]] و برخی به ایمان آوردن و پذیرش دعوت پیامبر تعبیر کردهاند. احیاگری در اندیشه حسینی را احیای اندیشه و ارزشهای دینی (مانند زنده کردن عدالت و آزادی و ...) میدانند که آن را جز تکالیف الهی میشمرند. این همان وظیفه [[امر به معروف و نهی از منکر]] است. در دوران بعد از پیامبر فضایی ایجاد شد که خلفا به رفاهطلبی پرداخته و سنت پیامبر مخصوصا در دوران خلیفه سوم به طور کامل به فراموشی سپرده شد. <br />
<br />
در کتاب به شکنجههای صحابه پیامبر که به اعتراض و مخالفت با آنان پرداختهبود (مانند عمار و ابوذر) اشاره شدهاست. غارت اموال و بیتالمال زمینه تسلط امویان را فراهم آورد و این باعث بازگشت به عصر جاهلیت شد. ولی هنگامی که [[یزید]] میخواست به عنوان خلیفه مسلمین بر مسند خلافت بنشیند و با زور از بزرگان [[بیعت]] بگیرد [[حسین بن على (ع)|امام حسین(ع)]] ساکت ننشست و به احیای سنت پیامبر پرداخت. از معیارهای احیای دین و اصلاح جامعه در مکتب [[عاشورا]] میتوان به ظهور ناهنجاریها (مانند زمامدار نالایق، از یاد بردن ارزشهای معنوی، حکومت فاقد قواعد و ...)، ضرورت اصلاح (که بر جهاد اکبر و تهذهب نفس تاکید میکند) و قیام مصلح (هر قیامی مصلحی دارد که نه تنها رهبر باید زمامدار باشد بلکه باید آگاه به کتاب خدا و مورد تاکید همه اولیای خدا باشد) اشاره کرد. احیای ارزشهای الهی و انسانی در نهضت حسینی را میتوان در عبرتهایی که پس از نهضت رخ داد مشاهده کرد. یکی از درسهای نهضت عاشورا تلاش برای حفظ وحدت اسلامی است که هدف از قیام را میتوان امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح جامعه انسانی و تلاش برای تشکیل حکومت دینی دانست. <br />
<br />
از شهید مطهری آثاری از امام حسین(ع) بر جای مانده است. کوششهای وی در این زمینه در پیرامون ۳ محور مبارزه با خرافات، احیای واقعیات تاریخی و تحلیل علمی معارف دینی است. در کتاب در مورد هر کدام از این سه محور نکاتی ذکر شدهاست و به عوامل بروز نهضت امام حسین(ع) پرداخته است. از میان آنها میتوان بیعتخواهی یزید، دعوت مردم [[کوفه]] و امر به معروف و نهی از منکر را نام برد که در این کتاب نظر مطهری را در هر کدام از این محورها بیان داشتهاست. <br />
<br />
در بخش [[تحریف هاى عاشورا|تحریف]] در تاریخنگاری عاشورا به انگیزه تحریفات در نهضت اشاره دارد. که هم نشان از اهمیت و بزرگی این نهضت است و هم انگیزههای سیاسی و اجتماعی حاکمیت امویان و منافع شخصی آنها بود. اما با توجه به این تحریفات، رمز ماندگاری عاشورا در طی سالها را میتوان اخباری دانست که قبل از وقوع نهضت عاشوار از پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) نقل میشد، و همچنین بعد از واقعه، از طرف معصومین و کسانی که در قیام حضور داشتند ولی افتخار [[شهادت]] را نیافتهاند، بیان میشد. حاج میرزا حسین نوری که در عصر خود پرچم مبارزه با تحریف را برافراشت و در کتاب «لولو و المرجان» یک فصل را به نقل روایاتی درباره قبح دروغ و سزای دروغگو اختصاص داده و دو کتاب «[[روضه الشهداء|روضه الشهاده]]» و «[[اسرار الشهادة (کتاب)|اسرار الشهاده]]» را مورد انتقاد قرار داده و آن دو را منشا تحریفات میداند اما بجز این در کتاب، روایات و کتابهای دیگری تالیف شده که سرشار از روایات جعلی است و در کتاب به معرفی آنها پرداختهشدهاست. <br />
<br />
دوران جاهلیت دوران خشونت بود و پیامبر(ص) در آن دوران به اصلاح جامعه، به رحم و شفقت به زیردستان و کهتران در خانواده و جامعه توصیه فرمود. امام علی(ع) نیز به عنوان جانشین پیامبر(ص)، از خشونت بیزار و ادامه دهنده راه پیامبر(ص) بود. سپس امام حسین (ع) چون میدید آرمانهای نهضت نبوی را فقط در تاریخ میتوان یافت روشهایی مانند افشای استبداد و خودکامگی اموی، احیا و ترویج فرهنگ گفتگو و احیای فرهنگ محبت و مهربانی را در پیش گرفت.<br />
<br />
در بخش آخر کتب به مقتلنگاران نهضت حسینی و بیان شیوههای آنان پرداخته و از واقعه [[کربلا]] به عنوان واقعهای بی همتا یاد میکند و به همین علت دانشی به عنوان مقتل نگاری را به دنبال داشتهاست. سپس اسامی راویان و بازماندگان قیام را معرفی میکند که در میان آنها میتوان به امام محمد باقر (ع) و فرزندان امام حسن (ع) اشاره کرد. سپس به معرفی نخستین مقتلنگاران مانند [[ابومخنف]]، اصبغ بن نباته و ... میپردازد. <br />
<br />
در بخشی نیز به معرفی کتاب «مقتل خوارزمی» پرداخته که نزد بسیاری از دانشمندان معتبر است و با مطالعه کتابهای تاریخی و روایی فراهم شدهاست و همچنین کتابهای دیگری مانند [[قمقام زخار و صمصام بتار|قمقام زخار و صمصام تبار]]، نواسخ التاریخ و ... نیز توصیف شدهاست.<br />
'''<nowiki/><nowiki/>'''<br />
<br />
== قسمتهایی از کتاب ==<br />
اهتمام زنان [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] به [[خطبه]] و خطابه در فرصتهای مختلف، با بودن امام [[زین العابدین «ع»|علی بن الحسین(ع)]] همه برای این بوده که مانع تحریف حادثه کربلا بشود. (چه تحریف لفظی و چه تحریف معنوی). و خواستند نگذارند این حادثه قلب و تحریف شود. متن آنچه واقع شده بود را به صورت خطبه و خطابه بیان کردند و هدف امام را هم تشریح نمودند. (ص 73).<br />
<br />
==منبع==<br />
<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2436660&pageStatus=0&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author سازمان اسناد رسمی و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]<br />
<br />
[[رده: کتابها]]<br />
[[رده: کتابها در گروه ادیان و مذاهب]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D8%AA%D8%B1%D8%A7%DA%98%D8%AF%DB%8C_%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7:_%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%87_%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87_%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C_%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87&diff=33383تراژدی کربلا: مطالعه جامعه شناختی گفتمان شیعه2021-06-02T07:35:02Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات کتاب<br />
| عنوان = تراژدی کربلا: مطالعه جامعه شناختی گفتمان شیعه <br />
| عنوان اصلی =تراجید یا کربلاء: سوسیولوجیا الخطاب الشیعی <br />
| برگرداننده = علی معموری، محمد جواد معموری<br />
| ویراستار = علی معموری<br />
| به کوشش = ابراهیم حیدری<br />
| تصویر = تراژدی کربلا مطالعه جامعه شناختی گفتمان شیعه.jpg<br />
| زیرنویس تصویر = <br />
| نویسنده = <br />
| تصویرگر = <br />
| طراح جلد = <br />
| زبان = <br />
| مجموعه = <br />
| موضوع = سوگواریهایی پیرامون واقعه کربلا<br />
| سبک = <br />
| ناشر = دارالکتاب الاسلامی<br />
| ناشر فارسی = <br />
| محل انتشارات = قم<br />
| تاریخ نشر = 1381<br />
| تاریخ نشر فارسی = <br />
| محل ناشر فارسی = <br />
| نوع رسانه = <br />
| صفحه = 516<br />
| قطع = <br />
| اندازه وزن = <br />
| شمارگان =<br />
| نوبت چاپ =<br />
| تعداد جلد =<br />
| شابک =964-465-045<br />
| کتابخانهٔ ملی ایران =<br />
| پس از = <br />
| پیش از = <br />
}}'''تراژدی کربلا: مطالعه جامعه شناختی گفتمان شیعه'''، کتابی است درباره سوگواریهایی پیرامون واقعه [[کربلا]] که توسط [[ابراهیم حیدری|ابراهیم حیدری]] نوشته شده است. <br />
<br />
==درباره کتاب==<br />
تراجید یا کربلاء: سوسیولوجیا الخطاب الشیعی، نام کتاب پروفسور [[ابراهیم حیدری|ابراهیم الحیدری]] است که اولین بار توسط انتشارات دار الساقی منتشر شد و پس از آن چندین بار تجدید چاپ شده است. این کتاب با استقبال فراوانی در کشورهای مختلف جهان رو به رو گشت به طوری که گزارشهای متعددی به انگلیسی، فارسی، اردو و غیره درباره آن منتشر گردید. <br />
<br />
این کتاب توسط علی و محمد جواد معموری به فارسی ترجمه شد و با عنوان «تراژدی کربلا: مطالعه جامعهشناختی گفتمان شیعه» توسط انتشارات دار الکتاب اسلامی در ۵۱۵ صفحه چندین بار تجدید چاپ شدهاست. <br />
<br />
این کتاب به بررسی و مطالعه مراسم سوگواری [[حسینی]] در سطح میدانی و از حیث بومشناختی که محور اصلی بحث در این کتاب است در سال ۱۹۶۸م/ ۱۳۸۸ﻫ در شهر کاظمین و [[محرم]] و صفر همان سال در شهر [[کربلا]] انجام گرفته و حدود شش ماه به طول انجامیدهاست. <br />
<br />
== محتوای کتاب ==<br />
مباحث این کتاب در هفت فصل با عناوین: <br />
<br />
* فصل اول: نگاهی گذرا به تاریخ. <br />
* فصل دوم: تراژدی کربلا: کنگره اشک و اندوه. <br />
* فصل سوم: عوامل موثر بر گسترش و تحول مراسم عزاداری حسینی در عراق. <br />
* فصل چهارم: اهمیت و نقش مذهبی، اجتماعی و سیاسی شهرهای مقدس عراق. <br />
* فصل پنجم: جامعهشناسی گفتمان سوگ و عزای حسینی. <br />
* فصل ششم: ویژگیهای فولکلور سوگواری حسینی. <br />
* فصل هفتم: تحریف قیام امام حسین(ع) و سوءاستفاده از مراسم عزاداری.<br />
<br />
== چکیدهای از کتاب ==<br />
در فصل اول نویسنده در نگاهی گذرا به تاریخ، به امامت حاکمیت و تحولات اجتماعی در اسلام پرداختهاست. دین با رسالتی مذهبی و نهضتی سیاسی به جهانیان عرضه شده که این نهضت باعث مبارزهای بین توده مردم (فقرا و مستضعفان) و طبقه اشرافی حاکم بر مکه شد. بعد اشارهای به فتح مکه و رویکرد سیاسی-اجتماعی قریش دارد که سبب اختلاف بین مسلمانان درباره جانشینی پیامبر(ص) و بوجود آمدن فرقه شیعه و سنی شد. بسیاری از پژوهشگران بر این اعتقادند که مذهب تسنن با حمایت متوکل عباسی با جنگ علیه همه مذاهب اسلامی پدید آمد و شیعه در نظر اهل سنت به «رافضه» یعنی مخالفان مشهور شدند. سپس به تاریخچه و سیر تحولات سوگواری حسینی پرداخته شده است. نخستین کسی که سوگوارهای در روز [[عاشورا]] به مناسبت یادمان [[حسین بن على (ع)|حسین بن علی]] برگزار کرد را [[مختار بن ابی عبید ثقفی|مختار بن یوسف ثقفی]] میداند و بعد به بررسی تاریخچه عزاداری حسینی در دورههای مختلف میپردازد. مثلا در زمان آلبویه برای نخستین بار شیعیان توانستند بدون هیچ منعی اجازه برپایی شعایر مذهبی و برگزاری سوگوارههای عاشورا برخوردار شوند و در قرن بیستم مراسم سوگواری به اندازهای رواج یافت که به فولکلور ملی بدل گشت. در عراق بعد از تاسیس نظام پادشاهی برای اولین بار روز عاشورا به عنوان تعطیل رسمی اعلام گردید. <br />
<br />
در فصل دوم به تراژدی کربلا که از آن به عنوان نخستین تراژدی اسلام یاد میکند، میپردارد. مراسم، آداب و رسوم عزاداری حسینی مانند سخنرانیها، دستههای [[سینهزنی]] و [[زنجیر زنی|زنجیرزنی]] و [[قمهزنى|قمهزنی]] و [[تعزیه]] در کشورهای مختلف مانند ترکیه، مصر، هند، لبنان، ایران و با تاکید بیشتر بر کشور عراق, که بیشتر در دهه اول [[محرم]] در شهرهای جنوب عراق برپا میشوند و مسیرهای راهپیمایی در ایام [[محرم]] میپردازد. <br />
<br />
در فصل سوم نویسنده به عواملی که در گسترش مراسم عزاداری حسینی در عراق موثر بوده پرداخته که از جمله آن عوامل میتوان به روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در عراق معاصر، مهاجرت از روستا به شهر و تاثیر آن در عزاداری حسینی و ... اشاره کرد. <br />
<br />
در فصل بعدی به اهمیت و نقش مذهبی، اجتماعی و سیاسی شهرهای مقدس عراق و موقعیت جغرافیایی و تاریخی آنها میپردازد و مراکز فرهنگی و زیارتگاههای عراق را معرفی میکند. از میان آنها میتوان به مرقد [[حسین بن على (ع)|امام حسین (ع)]]، مرقد حضرت علی (ع)، قبرستان نجف و ... اشاره کرد. در بخشی به موالات، شفاعت و نجات [[اهل بیت]] مخصوصا [[حسین بن على (ع)|امام حسین (ع)]] سخن به میان رفته است و او را سمبلی برای نجات شیعه میداند. شیعیان معتقد گریه بر امام حسین (ع) باعث [[شفاعت]] و نجات است و بر این عقیده پیایبندند که شهادت داوطلبانه امام حسین(ع) در راه حق با شفاعت دوستدارانش در قیامت پیوند خوردهاست. گروهی از خاورشناسان امام حسین (ع) و حضرت مسیح (ع) را از جهاتی مانند نجات بشریت شبیه به هم میدانند. <br />
<br />
در فصل آخر کتاب نویسنده به سوء استفاده، تحریفات و بدعتگذاریها از مراسمات عزاداری مانند آسیب رساندن به بدن و شکنجه سخن میگوید و معتقد است که این اعمال با روح اسلام ناسازگار است و در بررسی تاریخی عزاداری امام حسین(ع) در جامعه نشان میدهد که هر اندازه این مراسم در فضایی سالم برگزار شود، به همان مقدار از افراط و خشونت فاصله میگیرد. در عزاداری حسینی نیز حرکتهای ملی و نیروهای سیاسی تاثیرگذار است که از اولین تلاشها برای مداخله نمایندگان سیاسی انگلیس در عراق صورت گرفت. با نزدیک شدن به شیعه زمینه نفوذ در مراسمات را فراهم آورد به طوری که چای مورد نیاز مجالس را تامین و مقدار زیادی پارچه سفید برای مراسم قمه<sub></sub>زنی اهدا نمود. از دیگر تلاشهای انگلیس برای نزدیک شدن به شیعه دیدار سفیر انگلیس با «آیتالله کاشف الغطا» در نجف بود که با ترفندهایی برای تثبیت بخشی از اهداف خود و شعارهای سیاسی میخواست از مجالس عاشورا استفاده کند. به این جهت اسلام را دینی انقلابی و دارای نشانههای کمونیستی میدانستند.<br />
<br />
== قسمتهایی از کتاب ==<br />
'''حضرت عباس(ع)''' تاثیر فراوانی بر زندگی روستائیان و عشایر عراق داشتهاست. سنت ادای سوگند در پیشگاه او در ارتباط با عقاید بسیاری همچون دلاوری و شهامت و ازخودگذشتگی و فداکاری عباس در حق برادرش حسین(ع) و اهل بیت اوست. (ص 293).<br />
<br />
امام حسین (ع) پیش از خروج به همراه خانواده و یارانش از مدینه به زیارت قبر پیامبر (ص) رفته و در آنجا میفرماید:«چگونه شیعیان خود را در روز قیامت فراموش کنم در حالی که من خود را برای آنها فدا ساختهام». (ص 319).<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=639922&pageStatus=0&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author سازمان اسناد رسمی و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]<br />
<br />
[[رده: کتابها]]<br />
[[رده: کتابها در گروه علوم اجتماعی]]<br />
[[رده: کتابها در گروه جامعه شناسی]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D8%A7%D9%85_%DA%A9%D9%84%D8%AB%D9%88%D9%85&diff=33302ام کلثوم2021-06-01T05:17:08Z<p>Rahdar: Rahdar صفحهٔ ام کلثوم را به رقیه دختر امام علی(ع) منتقل کرد: نام اصلی رقیه مکنی به ام کلثوم صغری</p>
<hr />
<div>#تغییر_مسیر [[رقیه دختر امام علی(ع)]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D8%B1%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%B9%D9%84%DB%8C(%D8%B9)&diff=33301رقیه دختر امام علی(ع)2021-06-01T05:17:07Z<p>Rahdar: Rahdar صفحهٔ ام کلثوم را به رقیه دختر امام علی(ع) منتقل کرد: نام اصلی رقیه مکنی به ام کلثوم صغری</p>
<hr />
<div>'''ام کلثوم''' دختر علی بن ابی طالب، که در واقعه [[عاشورا]] حضور داشت. وى در سالهاى آخر عمر پیامبر خدا(ص) به دنیا آمد. زنى با فضیلت، فصیح، سخنور و دانا بود. نامش را زینب صغرى هم گفتهاند. وى در طول زندگى، شاهد شهادت مظلومانۀ عترت پیامبر بود. <br />
{{جعبه زندگینامه<br />
| اندازه جعبه =<br />
| عنوان = ام کلثوم بنت علی بن ابیطالب<br />
| نام = زینب صغری<br />
| تصویر = سوریه قبرستان باب الصغیر-حرم ام کلثوم بنت علی ع و سکینه بنت حسین ع.jpg<br />
| اندازه تصویر =180<br />
| عنوان تصویر =<br />
| زادروز =سال 6ق<br />
| مکان تولد =<br />
| تاریخ مرگ =<br />
| آرامگاه = سوریه، قبرستان باب الصغیر<br />
|عرض جغرافیایی محل دفن=<br />
|طول جغرافیایی محل دفن=<br />
<!-- عرض جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیشفرض شمال--><br />
|latd=|latm=|lats=|latNS=N<br />
<!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیشفرض غرب--><br />
|longd=|longm=|longs=|longEW=E<br />
| محل زندگی = مدینه<br />
| ملیت =<br />
| نژاد =<br />
| تابعیت =<br />
| تحصیلات =<br />
| دانشگاه =<br />
| پیشه =<br />
| سالهای فعالیت =<br />
| کارفرما =<br />
| نهاد =<br />
| نماینده =<br />
| شناختهشده برای =<br />
| نقشهای برجسته =<br />
| سبک =<br />
| تأثیرگذاران =<br />
| تأثیرپذیرفتگان =<br />
| شهر خانگی =<br />
| تلویزیون =<br />
| لقب = ام کلثوم<br />
| حزب =<br />
| جنبش =<br />
| مخالفان =<br />
| هیئت =<br />
| دین =<br />
| مذهب =<br />
| منصب =<br />
| مکتب =<br />
| آثار =<br />
| خویشاوندان سرشناس =<br />
| گفتاورد =<br />
| جوایز =<br />
| امضا =<br />
| اندازه امضا =<br />
| وبگاه =<br />
| پانویس =<br />
}}<br />
<br />
==حضور در کربلا==<br />
در سال ۶۱ هجرى نیز در رکاب سید الشهدا(ع) به [[کربلا]] آمد و پس از عاشورا، در مدّت اسارت نیز با سخنانش عترت رسول خدا را معرفى و ستمهاى حکّام را افشا مىکرد. از جمله وقتى کاروان اسیران را به کوفه وارد کردند، در جمع انبوه حاضران، امّ کلثوم به مردم دستور سکوت داد. چون نفسها آرام گرفت و همه ساکت شدند به سخن پرداخت و کوفیان را به خاطر سستى در یارى امام حسین(ع) و آلودن دست به خون سید الشهدا(ع) ملامت کرد.<br />
<br />
آغاز خطبهاش چنین است:<br />
<br />
«یا اهلَ الکوفةِ! سوأة لَکُم، ما لَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُمُوهَ وَ أنتهبتُم أموالَهُ وَ وَرَثتُمَوهُ وَ سبیتُم نِسأه و نکبتُموهُ، فتبّا لکُم و سُحقاً! وَیلَکُم أ تَدَرونَ اىُّ دَواه دهتکُم...»<ref>''دایرة المعارف تشیّع.''</ref><br />
<br />
و صداى گریۀ همه برخاست و زنان صورت خراشیدند و موى کندند. هنگام ورود به شام نیز شمر را طلبید و از او خواست که آنان را از دروازهاى وارد کنند که اجتماع کمترى باشد و [[سرهاى شهدا]] را دورتر نگهدارند تا مردم به تماشاى آنها پرداخته، کمتر به چهره اهل بیت پیامبر نگاه کنند. [[شمر بن ذی الجوشن|شمر]] دقیقا بر خلاف خواستۀ او عمل کرد و اسیران را از دروازۀ ساعات وارد [[دمشق]] کردند.<ref>''بحار الأنوار،ج ۴۵،ص ۱۱۲؛اعیان الشیعة،ج ۳،ص ۴۸۵.''</ref> در ایام حضور در دمشق نیز هرگز از بیان حقایق و افشاى جنایات امویان کوتاهى نکرد. پس از بازگشت اهل بیت به مدینه نیز، ام کلثوم از کسانى بود که گزارش این سفر خونین را به مردم مىداد. شعر معروف «مدینةُ جَدِّنا لا تَقَبَّلینا، فبِالحَسراتِ و الأحزانِ جِئنا» که هنگام ورود به مدینه خوانده شده از ام کلثوم است.<ref>''تمام شعر که ۳۸ بیت است در«عوالم»جلد امام حسین(ع)،ص ۴۲۳ آمده است.''</ref> البته بعضى معتقدند امّ کلثوم که دختر حضرت فاطمه(ع) بوده، در زمان امام مجتبى(ع) از دنیا رفت.<br />
==واقعه [[عاشورا]] و حوادث پس از آن==<br />
<br />
#ابن طاووس میگوید: چون [[حسین بن على (ع)|حسین(ع)]] وداع کرد، ام کلثوم ندا سرداد و گفت: یا ابا عبدالله! وای بر ما بعد از مصیبت از دست دادن شما. امام(ع) هم ام کلثوم، [[حضرت زینب(س)|زینب]](س) و [[رباب دختر امرؤ القیس|رباب]] را تسلی داد.<ref>ابن طاووس، لهوف، ص۸۲.</ref><br />
#در جریان اسارت، هنگامی که کوفیان برای اطفال غذا آوردند ام کلثوم فریاد زد و گفت:ای اهل [[کوفه]] صدقه بر ما(اهل بیت پیامبر) حرام است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۴.</ref><br />
#روایتی که به هنگام ورود کاروان اسرا به [[شام]]، ام کلثوم از [[شمر]] خواست که سرهای شهدا را از میان اسیران به سمتی ببرد که همه نگاهها به آن طرف برود و نظاره به سوی آنان کمتر شود.<ref>ابن طاووس، لهوف، ص۱۷۴.</ref><br />
<br />
==زمان وفات و نحوه آن==<br />
[[پرونده:ضریح ام کلثوم.jpg|بندانگشتی|[[ضریح]] ام کلثوم]]<br />
در باب زمان وفات ام کلثوم و چگونگی آن نیز اختلاف است.<br />
<br />
#بسیاری از منابع، رحلت او و فرزندش زید را در یک زمان دانستهاند تا آن جا که نماز میت بر بدن هر دو با هم خوانده شد.<ref>زبیدی، تاج العروس، ج۱۵، ص۸۱۳.</ref><br />
#عدهای وفات آنان را حدود سال ۵۰ق و در زمان سلطنت [[معاویه]] میدانند.<ref>صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۵، ص۲۴؛ امین، اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۸۵.</ref><br />
#برخی گفتهاند: وفات آنان در زمان حکومت عبدالملک بن مروان(۷۳– ۸۶ق) بوده است.<ref>صنعانی، المصنف، ج۶، ص۱۶۴.</ref><br />
#مقریزی مینویسد: زمانی که همسر عون بن جعفر بود از دنیا رفت.<ref>مقریزی، امتاع الاسماع، ج۵، ص۳۷۰.</ref><br />
#ابن عبدالبر، وفات وی را در زمان امامت امام حسن(ع) ذکر میکند.<ref>ابن عبدالبر، استیعاب، ج۴، ص۱۹۵۶.</ref><br />
#ابن طیفور نیز قائل به وفات او پس از سال ۶۱ ق و واقعه کربلا شده است.<ref>ابن طیفور، بلاغات النساء، ص۲۳ و ۲۴.</ref><br />
<br />
==نحوه وفات==<br />
درباره نحوه وفات هم آمده است کهام کلثوم و فرزندش زید بر اثر بیماری<ref>بغدادی، المنمق، ص۳۱۲.</ref> یا خورانیدن سم به آنان<ref>صنعانی، المصنف، ج۶، ص۱۶۴.</ref> از دنیا رفتهاند.<br />
<br />
==مدفن==<br />
عمادالدین طبری میگوید:<br />
<br />
:::''روایت است کهام کلثوم خواهر [[امام حسین]](ع) در [[شام]](سوریه) متوفی شد''.<ref>طبری، کامل بهایی، ج۲، ص۳۷۱.</ref><br />
<br />
ابن بطوطه در سفرنامهاش مینویسد:<br />
<br />
:::''در نزدیکی شهر شام و یک فرسخ مانده به آن، مزار ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب(ع) از فاطمه است.''<ref>ابن بطوطه، الرحله، ج۱، ص۱۱۳.</ref><br />
<br />
یاقوت حموی هم مینویسد:<br />
<br />
:::''قبر ام کلثوم در راویه دمشق است''.<ref>یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۲۰.</ref><br />
<br />
ابن عساکر در این باره میگوید:<br />
<br />
:::''این قبری که در راویه [[دمشق]] است مدفن ام کلثوم، دختر علی بن ابیطالب(ع) از فاطمه نیست... وی در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع مدفون گردید''.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۲، ص۳۰۹.</ref><br />
<br />
برخی نیز گفتهاند که این قبر، مدفن زینب(س)، دختر علی(ع) و فاطمه(س) است که کنیهاش ام کلثوم است.<ref>البیطار، حلیة البشر، ج۲، ص۵۰.</ref><br />
==منابع==<br />
<br />
*[http://fa.wikishia.net/view/%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%DA%A9%D9%84%D8%AB%D9%88%D9%85_%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1_%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA_%D8%B9%D9%84%DB%8C_(%D8%B9) دانشنامه مجازی مکتب اهل بیت]<br />
*''[[فرهنگ عاشورا|فرهنگ عاشورا، جواد محدثی،قم، معارف، ج1، ص 59-60.]]''<br />
<br />
==پی نوشت==<br />
<br />
[[رده:همراهان قافله کربلا]]<br />
<references /><br />
[[رده:افراد]]<br />
[[رده:اهل بیت]]<br />
[[رده:خویشان امام حسین(ع)]]<br />
[[رده:اسیران کربلا]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D8%AF%D8%B1%D9%87_%D8%A7%D9%84%D8%B5%D8%AF%D9%81&diff=33296دره الصدف2021-05-31T08:03:32Z<p>Rahdar: صفحهای تازه حاوی «== زندگینامه == دره الصدف دختر عبدالله بن عمر انصاری، از شیوخ شیعه در شهر حلب ب...» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>== زندگینامه ==<br />
دره الصدف دختر عبدالله بن عمر انصاری، از شیوخ شیعه در شهر حلب بود. <br />
<br />
== خروج برای رهای اسرای کربلا ==<br />
هنگامی که خبر ورود کاروان اسرای [[کربلا]] به همراه سر [[حسین بن على (ع)|امام حسین(ع)]] به حلب رسید، عبدالله بن عمر انصاری از [[شهادت]] امام گریست. دره الصدف وقتی حال پدر را دید، گفت: «ای پدر! پس از شهادت هادیان مردم، خیری در زندگانی نیست. به خدا سوگند! مردم را خواهم شوراند و سر امام را از دست آنها خلاص نموده و اسرا را نجات خواهم داد و اگر بتوانم سر را در خانه خود دفن خواهم کرد و بدین وسیله بر مردم روی زمین افتخار خواهم کرد.»<br />
<br />
او سپس خروج کرد و مردم حلب و نواحی اطراف را به کمک طلبید. گروهی از زنان به یاری او شتافتند که همگی لباس رزم بر تن کرده بودند و به سوی موکب اسرا رفتند. با طلوع آفتاب علامت اسرای [[اهل بیت]] را دیدند و با صدای شیون کودکان، گریستند. <br />
<br />
در طی یک نبرد نابرابر که بین آنان و سپاه [[بنی امیه|امویان]] روی داد، دره به شهادت رسید و بقیه افرادش متفرق شدند. <ref>سیر اعلام النساء، ج ۲، ص ۷۰؛ اکسیرالعبادات فی اسرار الشهادت، ص ۵۰۲؛ اعلام النساء المومنات، ص ۳۸۴-۳۸۶.</ref><br />
<br />
پس از قیام زنان [[بنى اسد|بنی اسد]] در [[کربلا]] این قیام دوم زنان پس از نبرد [[عاشورا]] می باشد.<br />
<br />
البته این موضوع سندیت تاریخی معتبری ندارد و منابع اصلی تاریخی کربلا به آن اشاره نکردهاند.<br />
<br />
== منبع ==<br />
<br />
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=4198845&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمد زاده، زنان ائمه معصومین علیهمالسلام و زنان با ائمه معصومین علیهمالسلام]<br />
<br />
== پینوشت ==<br />
<br /><br />
[[رده:افراد]]<br />
[[رده:اصحاب اهل بیت]]<br />
[[رده:شهدای پس از عاشورا]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87_%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%B9%D9%84%DB%8C(%D8%B9)&diff=33285فاطمه دختر امام علی(ع)2021-05-30T06:19:27Z<p>Rahdar: صفحهای تازه حاوی «'''فاطمه دختر امام علی(ع)''' در روز عاشورا در کربلا حضور داشت و به همراه کار...» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>'''فاطمه دختر امام علی(ع)''' در روز [[عاشورا]] در [[کربلا]] حضور داشت و به همراه کاروان اسرا راهی [[شام]] شد. <br />
<br />
== زندگینامه ==<br />
فاطمه دختر امام علی(ع) بود. در برخی کتب تاریخی از مادر ایشان به عنوان کنیز یاد شدهاست. ایشان با [[محمد بن ابی سعید نواده عقیل|محمد بن ابی سعید بن عقیل بن ابی طالب]]<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۴۶۳؛ الارشاد، ج ۱، ص ۳۵۴.</ref> یا به قولی ابوسعید عقیل<ref>مقتل امیرالمومنین، ص ۱۴۷</ref> ازدواج کرد و صاحب دختری به نام حمیده شدند. بعد از شهادت ابوسعید عقیل در کربلا، فاطمه به همسری سعید بن اسود بن ابی بختری درآمد و آنها صاحب دو پسر به نامهای برزه و خالد شدند. <br />
<br />
وی بعد از درگذشت سعید ابن اسود به عقد منذر بن عبیده بن زبیر بن عوام درآمد و دو پسر با نامهای عثمان و کبره برای او به دنیا آورد. <br />
<br />
کنیه وی در برخی منابع امکلثوم وسطی ذکر شدهاست.<br />
<br />
فاطمه بعد از درگذشت منذر مدتی زنده بود<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۴۶۳؛ اعلام الوردی باعلام الهدی، ج ۱، ص ۳۹۷.</ref> تا در سال ۱۱۷ هجری از دنیا رفت. در برخی منابع مدفن ایشان قریه راویان شام بیان شده است. <br />
<br />
== روایت حدیث ==<br />
فاطمه از پدر، برادران، اسماء بنت عمیس و امامه دختر ابوالعاص روایاتی نقل کردهاست. از او راویان بسیاری نیز روایت کردهاند. برخی از این راویان شامل افراد زیر هستند:<br />
<br />
دایهاش امموسی، ابوبصیر، حارث بن کعب کوفی، حکم بن عبدالرحمان بن ابی نعیم، رزین بیاع الانماط، عروه بن عبیدالله بن قثیر، عیسی بن عثمان، موسی جهنی و نافع بن ابی نعیم قاری.<br />
<br />
برای مثال فضل بن دکین از حکم بن عبدالرحمان حدیثی را از ایشان نقل کرده، که فاطمه گفت: «پدرم از قول پیامبر اکرم(ص) فرمود، هر کس برده مسلمان و مومنی را آزاد کند، خداوند در برابر هر عضو از اعضای آن برده، عضوی از اعضای آزاد کننده را از آتش محفوظ میدارد.»<br />
<br />
== منبع ==<br />
<br />
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=4198845&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، زنان ائمه معصومین علیهمالسلام و زنان با ائمه معصومین علیهمالسلام، ص ۱۴۸]<br />
<br />
== پی نوشت ==<br />
<br /></div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D8%B1%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%B9%D9%84%DB%8C(%D8%B9)&diff=33284رقیه دختر امام علی(ع)2021-05-30T05:44:52Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''ام کلثوم''' دختر علی بن ابی طالب، که در واقعه [[عاشورا]] حضور داشت. وى در سالهاى آخر عمر پیامبر خدا(ص) به دنیا آمد. زنى با فضیلت، فصیح، سخنور و دانا بود. نامش را زینب صغرى هم گفتهاند. وى در طول زندگى، شاهد شهادت مظلومانۀ عترت پیامبر بود. <br />
{{جعبه زندگینامه<br />
| اندازه جعبه =<br />
| عنوان = ام کلثوم بنت علی بن ابیطالب<br />
| نام = زینب صغری<br />
| تصویر = سوریه قبرستان باب الصغیر-حرم ام کلثوم بنت علی ع و سکینه بنت حسین ع.jpg<br />
| اندازه تصویر =180<br />
| عنوان تصویر =<br />
| زادروز =سال 6ق<br />
| مکان تولد =<br />
| تاریخ مرگ =<br />
| آرامگاه = سوریه، قبرستان باب الصغیر<br />
|عرض جغرافیایی محل دفن=<br />
|طول جغرافیایی محل دفن=<br />
<!-- عرض جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیشفرض شمال--><br />
|latd=|latm=|lats=|latNS=N<br />
<!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیشفرض غرب--><br />
|longd=|longm=|longs=|longEW=E<br />
| محل زندگی = مدینه<br />
| ملیت =<br />
| نژاد =<br />
| تابعیت =<br />
| تحصیلات =<br />
| دانشگاه =<br />
| پیشه =<br />
| سالهای فعالیت =<br />
| کارفرما =<br />
| نهاد =<br />
| نماینده =<br />
| شناختهشده برای =<br />
| نقشهای برجسته =<br />
| سبک =<br />
| تأثیرگذاران =<br />
| تأثیرپذیرفتگان =<br />
| شهر خانگی =<br />
| تلویزیون =<br />
| لقب = ام کلثوم<br />
| حزب =<br />
| جنبش =<br />
| مخالفان =<br />
| هیئت =<br />
| دین =<br />
| مذهب =<br />
| منصب =<br />
| مکتب =<br />
| آثار =<br />
| خویشاوندان سرشناس =<br />
| گفتاورد =<br />
| جوایز =<br />
| امضا =<br />
| اندازه امضا =<br />
| وبگاه =<br />
| پانویس =<br />
}}<br />
<br />
==حضور در کربلا==<br />
در سال ۶۱ هجرى نیز در رکاب سید الشهدا(ع) به [[کربلا]] آمد و پس از عاشورا، در مدّت اسارت نیز با سخنانش عترت رسول خدا را معرفى و ستمهاى حکّام را افشا مىکرد. از جمله وقتى کاروان اسیران را به کوفه وارد کردند، در جمع انبوه حاضران، امّ کلثوم به مردم دستور سکوت داد. چون نفسها آرام گرفت و همه ساکت شدند به سخن پرداخت و کوفیان را به خاطر سستى در یارى امام حسین(ع) و آلودن دست به خون سید الشهدا(ع) ملامت کرد.<br />
<br />
آغاز خطبهاش چنین است:<br />
<br />
«یا اهلَ الکوفةِ! سوأة لَکُم، ما لَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُمُوهَ وَ أنتهبتُم أموالَهُ وَ وَرَثتُمَوهُ وَ سبیتُم نِسأه و نکبتُموهُ، فتبّا لکُم و سُحقاً! وَیلَکُم أ تَدَرونَ اىُّ دَواه دهتکُم...»<ref>''دایرة المعارف تشیّع.''</ref><br />
<br />
و صداى گریۀ همه برخاست و زنان صورت خراشیدند و موى کندند. هنگام ورود به شام نیز شمر را طلبید و از او خواست که آنان را از دروازهاى وارد کنند که اجتماع کمترى باشد و [[سرهاى شهدا]] را دورتر نگهدارند تا مردم به تماشاى آنها پرداخته، کمتر به چهره اهل بیت پیامبر نگاه کنند. [[شمر بن ذی الجوشن|شمر]] دقیقا بر خلاف خواستۀ او عمل کرد و اسیران را از دروازۀ ساعات وارد [[دمشق]] کردند.<ref>''بحار الأنوار،ج ۴۵،ص ۱۱۲؛اعیان الشیعة،ج ۳،ص ۴۸۵.''</ref> در ایام حضور در دمشق نیز هرگز از بیان حقایق و افشاى جنایات امویان کوتاهى نکرد. پس از بازگشت اهل بیت به مدینه نیز، ام کلثوم از کسانى بود که گزارش این سفر خونین را به مردم مىداد. شعر معروف «مدینةُ جَدِّنا لا تَقَبَّلینا، فبِالحَسراتِ و الأحزانِ جِئنا» که هنگام ورود به مدینه خوانده شده از ام کلثوم است.<ref>''تمام شعر که ۳۸ بیت است در«عوالم»جلد امام حسین(ع)،ص ۴۲۳ آمده است.''</ref> البته بعضى معتقدند امّ کلثوم که دختر حضرت فاطمه(ع) بوده، در زمان امام مجتبى(ع) از دنیا رفت.<br />
==واقعه [[عاشورا]] و حوادث پس از آن==<br />
<br />
#ابن طاووس میگوید: چون [[حسین بن على (ع)|حسین(ع)]] وداع کرد، ام کلثوم ندا سرداد و گفت: یا ابا عبدالله! وای بر ما بعد از مصیبت از دست دادن شما. امام(ع) هم ام کلثوم، [[حضرت زینب(س)|زینب]](س) و [[رباب دختر امرؤ القیس|رباب]] را تسلی داد.<ref>ابن طاووس، لهوف، ص۸۲.</ref><br />
#در جریان اسارت، هنگامی که کوفیان برای اطفال غذا آوردند ام کلثوم فریاد زد و گفت:ای اهل [[کوفه]] صدقه بر ما(اهل بیت پیامبر) حرام است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۴.</ref><br />
#روایتی که به هنگام ورود کاروان اسرا به [[شام]]، ام کلثوم از [[شمر]] خواست که سرهای شهدا را از میان اسیران به سمتی ببرد که همه نگاهها به آن طرف برود و نظاره به سوی آنان کمتر شود.<ref>ابن طاووس، لهوف، ص۱۷۴.</ref><br />
<br />
==زمان وفات و نحوه آن==<br />
[[پرونده:ضریح ام کلثوم.jpg|بندانگشتی|[[ضریح]] ام کلثوم]]<br />
در باب زمان وفات ام کلثوم و چگونگی آن نیز اختلاف است.<br />
<br />
#بسیاری از منابع، رحلت او و فرزندش زید را در یک زمان دانستهاند تا آن جا که نماز میت بر بدن هر دو با هم خوانده شد.<ref>زبیدی، تاج العروس، ج۱۵، ص۸۱۳.</ref><br />
#عدهای وفات آنان را حدود سال ۵۰ق و در زمان سلطنت [[معاویه]] میدانند.<ref>صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۵، ص۲۴؛ امین، اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۸۵.</ref><br />
#برخی گفتهاند: وفات آنان در زمان حکومت عبدالملک بن مروان(۷۳– ۸۶ق) بوده است.<ref>صنعانی، المصنف، ج۶، ص۱۶۴.</ref><br />
#مقریزی مینویسد: زمانی که همسر عون بن جعفر بود از دنیا رفت.<ref>مقریزی، امتاع الاسماع، ج۵، ص۳۷۰.</ref><br />
#ابن عبدالبر، وفات وی را در زمان امامت امام حسن(ع) ذکر میکند.<ref>ابن عبدالبر، استیعاب، ج۴، ص۱۹۵۶.</ref><br />
#ابن طیفور نیز قائل به وفات او پس از سال ۶۱ ق و واقعه کربلا شده است.<ref>ابن طیفور، بلاغات النساء، ص۲۳ و ۲۴.</ref><br />
<br />
==نحوه وفات==<br />
درباره نحوه وفات هم آمده است کهام کلثوم و فرزندش زید بر اثر بیماری<ref>بغدادی، المنمق، ص۳۱۲.</ref> یا خورانیدن سم به آنان<ref>صنعانی، المصنف، ج۶، ص۱۶۴.</ref> از دنیا رفتهاند.<br />
<br />
==مدفن==<br />
عمادالدین طبری میگوید:<br />
<br />
:::''روایت است کهام کلثوم خواهر [[امام حسین]](ع) در [[شام]](سوریه) متوفی شد''.<ref>طبری، کامل بهایی، ج۲، ص۳۷۱.</ref><br />
<br />
ابن بطوطه در سفرنامهاش مینویسد:<br />
<br />
:::''در نزدیکی شهر شام و یک فرسخ مانده به آن، مزار ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب(ع) از فاطمه است.''<ref>ابن بطوطه، الرحله، ج۱، ص۱۱۳.</ref><br />
<br />
یاقوت حموی هم مینویسد:<br />
<br />
:::''قبر ام کلثوم در راویه دمشق است''.<ref>یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۲۰.</ref><br />
<br />
ابن عساکر در این باره میگوید:<br />
<br />
:::''این قبری که در راویه [[دمشق]] است مدفن ام کلثوم، دختر علی بن ابیطالب(ع) از فاطمه نیست... وی در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع مدفون گردید''.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۲، ص۳۰۹.</ref><br />
<br />
برخی نیز گفتهاند که این قبر، مدفن زینب(س)، دختر علی(ع) و فاطمه(س) است که کنیهاش ام کلثوم است.<ref>البیطار، حلیة البشر، ج۲، ص۵۰.</ref><br />
==منابع==<br />
<br />
*[http://fa.wikishia.net/view/%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%DA%A9%D9%84%D8%AB%D9%88%D9%85_%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1_%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA_%D8%B9%D9%84%DB%8C_(%D8%B9) دانشنامه مجازی مکتب اهل بیت]<br />
*''[[فرهنگ عاشورا|فرهنگ عاشورا، جواد محدثی،قم، معارف، ج1، ص 59-60.]]''<br />
<br />
==پی نوشت==<br />
<br />
[[رده:همراهان قافله کربلا]]<br />
<references /><br />
[[رده:افراد]]<br />
[[رده:اهل بیت]]<br />
[[رده:خویشان امام حسین(ع)]]<br />
[[رده:اسیران کربلا]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87_%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86(%D8%B9)&diff=33283فاطمه دختر امام حسین(ع)2021-05-30T05:43:40Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>{{جعبه زندگینامه<br />
| اندازه جعبه =<br />
| عنوان = فاطمه دختر امام حسین(ع)<br />
| نام = <br />
| تصویر = <br />
| اندازه تصویر =180<br />
| عنوان تصویر =<br />
| زادروز =۴۹ یا ۵۰ هجری قمری<br />
| مکان تولد =<br />
| تاریخ مرگ =۱۱۷ هجری قمری<br />
| آرامگاه = مدینه<br />
|عرض جغرافیایی محل دفن=<br />
|طول جغرافیایی محل دفن=<br />
<!-- عرض جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیشفرض شمال--><br />
|latd=|latm=|lats=|latNS=N<br />
<!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیشفرض غرب--><br />
|longd=|longm=|longs=|longEW=E<br />
| محل زندگی = مدینه<br />
| ملیت =<br />
| نژاد =<br />
| تابعیت =<br />
| تحصیلات =<br />
| دانشگاه =<br />
| پیشه =<br />
| سالهای فعالیت =<br />
| کارفرما =<br />
| نهاد =<br />
| نماینده =<br />
| شناختهشده برای =<br />
| نقشهای برجسته =اسارت بعد از کربلا، ایراد خطبه در کوفه به حمایت از شهدای کربلا<br />
| سبک =<br />
| تأثیرگذاران =<br />
| تأثیرپذیرفتگان =<br />
| شهر خانگی =<br />
| تلویزیون =<br />
| لقب = <br />
| حزب =<br />
| جنبش =<br />
| مخالفان =بنی امیه<br />
| هیئت =<br />
| دین =<br />
| مذهب =<br />
| منصب =<br />
| مکتب =<br />
| آثار =<br />
| خویشاوندان سرشناس =<br />
| گفتاورد =<br />
| جوایز =<br />
| امضا =<br />
| اندازه امضا =<br />
| وبگاه =<br />
| پانویس =<br />
}}'''فاطمه دختر [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]]''' در [[کربلا]] در کنارر پدرش حضور داشت و سپس به همراه کاروان اسرا راهی شام شد. [[خطبه فاطمه دختر امام حسین(ع) در کوفه|خطبه]]<nowiki/>ای که وی در کوفه ایراد نمود، تاثیر بسزایی در شفافیت ابعاد نبرد کربلا داشت.<br />
<br />
==زندگینامه==<br />
مادر فاطمه اماسحاق نام داشت. اماسحاق فرزند طلحه بن عبیدالله و جریاء دختر قسامه بن حنظله از قبیله طی بود. پدر اماسحاق از اصحاب مشهور پیامبر(ص) به شمار میرفت. <br />
<br />
[[معاویه]] برای پسرش، [[یزید]] از اماسحاق خواستگاری کرد اما او نپذیرفت و به همسری امام حسن(ع) در آمد.<ref>نسب قریش، ص ۵۷؛ الطبقات الکبری، ج ۶، ص ۳۹۲؛ المعارف، ص ۲۳۳، تاریخ مدینه دمشق، ج ۸، ص ۲۳۰</ref> بعد از [[شهادت]] امام حسن(ع)، [[امام حسین(ع)]] با وی ازدواج نمود و حاصل این ازدواج دختری به نام فاطمه بود. <br />
<br />
فاطمه دختر بزرگ [[حسین بن على (ع)|حسین بن علی(ع)]] است<ref>تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۶۴؛ الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۵۷۷</ref> اما تاریخ تولدش مشخص نیست. ولی با توجه به تاریخ ازدواج مادرش با امام حسین(ع) سال ۴۹ یا ۵۰ هجری قمری، فاطمه در کربلا حدودا ۱۱ ساله بودهاست. <br />
<br />
فاطمه با پسر عمویش [[حسن بن حسن]] مشهور به حسن مثنی قبل از نبرد کربلا ازدواج نمود.<ref>المعارف، ص ۲۱۳؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۷۰، ص ۱۷</ref> آنها صاحب سه پسر به نامهای عبدالله، ابراهیم، حسن و دختری به نام زینب شدند.<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۴۷۱؛ انصاب الاشراف، ج ۲، ص ۱۹۸</ref><br />
<br />
فاطمه بعد از نبرد کربلا با کاروان اسرا راهی کوفه و شام شد و پس از این دوران در مدینه به زندگی مشترک خود با حسن مثنی دامه داد. او پس از درگذشت همسرش بر مزار او خیمه ای بر پا کرد و یکسال به سوگ نشست و روزها روزه میإگرفت و شبإها به عبادت میپرداخت. <br />
<br />
فاطمه سپس با عبدالله بن عمرو نوه عثمان بن عفان ازدواج کرد و برای او دو پسر به نامهای قاسم و محمد و دختری به نام رقیه آورد.<br />
<br />
او از زنان تابعی و از راویان حدیث بوده است. او از پدرش، عمه اش [[زینب (س)|زینب(س)]]، برادرش [[زین العابدین «ع»|امام سجاد(ع)]]، عبدالله بن عباس و اسماء بنت عمیس چندین حدیث نقل کرده است.<br />
<br />
تاریخ دقیق وفات او مشخص نیست. گفته شده حدود سال ۱۱۷ هجری و در مدینه بودهاست. ابن حبان بدون اشاره به تاریخ دقیق، فوت او را در نود سالگی میداند. ابن عساکر نیز از درگذشت وی در زمان خلافت هشام بن عبدالملک خبر میدهد.<br />
<br /><br />
<br />
==دوران اسارت==<br />
فاطمه نیز همراه اسیران خاندان رسالت از [[کربلا]] وارد [[کوفه]] و سپس [[شام]] شد. برخی از ماجراهای هجوم به خیمهها و دوران اسارت [[اهل بیت (ع)|اهل بیت(ع)]] از وی نقل شدهاست. <br />
<br />
===کوفه===<br />
ایشان زمانی که کاروان به دروازه شهر کوفه رسید، موقعیت را مناسب دید و [[خطبه فاطمه دختر امام حسین(ع) در کوفه|خطبهای]] برای کوفیان بیان نمود. بعد از این خطبه صدای گریه مردم بلند شد، به او گفتند: «ای دختر پاکان، بس است که دلهای ما را سوزاندی و سینههای ما را از غایت حسرت کباب کردی و اندرون ما را آتش زدی»<br />
<br />
===شام===<br />
در شام و در مجلس [[یزید]] یکی از شامیان از یزید خواست تا فاطمه را به عنوان کنیز به او بدهد. فاطمه در حالی که از وحشت میلرزید به عمهاش [[زینب (س)|زینب(س)]] پناه برد. زینب به تندی و فقیهٰانه پاسخ داد: «گمان دروغ بردی و فرومایگی کردی. نه تو و نه یزید چنین حقی ندارید.»<br />
<br />
یزید گفت: «من این حق را دارم و اگر بخواهم این کار را خواهم کرد.»<br />
<br />
زینب پاسخ داد: «نه والله، مگر اینکه از دین و آیین ما خارج شوی و دین دیگری اختیار کنی.»<br />
<br />
یزید خشمگین شد و گفت: «این چنین با من سخن میگویی! پدر و برادرت از دین خارج شدند»<br />
<br />
زینب فرمود: «تو، پدر و جدت به دین خدا و دین جد و دین پدر و برادر من هدایت شدید.»<br />
<br />
یزید گفت: «دروغ میگویی ای دشمن خدا.»<br />
<br />
زینب فرمود: «تو امیر مسلط هستی، از روی ستم دشنام میدهی و زور میگویی.»<br />
<br />
در این زمان یزید ساکت شد. مرد شامی دوباره به سخن آمد و گفت: «یا امیرالمومنین این دختر را به من ببخش.»<br />
<br />
یزید فریاد زد: «خفه شو! خدا به تو مرگ حتمی دهد.»<ref>تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۶۱- ۴۶۵؛ الفتوح، ج ۵، ص ۲۴۳-۲۴۴؛ الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص ۸۶</ref><br />
<br />
بنا بر نقلی مرد شامی پرسید که مگر این دختر کیست؟<br />
<br />
یزید پاسخ داد: «او فرزند حسین و نوه فاطمه است.»<br />
<br />
مرد شامی پرسید: «فاطمه دختر پیامبر(ص)»<br />
<br />
یزید گفت: «آری»<br />
<br />
مرد شامی جواب داد: «لعنت خدا بر تو ای یزید من گمان میکردم که اینان اسرای روم هستند.» سپس به دستور یزید گردن او را زدند.<ref>بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۳۶-۱۳۷</ref><br />
<br />
گفته شده فاطمه به یزد گفت: «ای یزید، اینان دختران رسول خدایند که اسیر شدهاند. آیا رواست که آنان اسیر باشند و در معرض تماشای مردم قرار گیرند؟»<br />
<br />
مردم گریستند و خاندان یزید شیون کردند. یزید گفت: «من به این کار راضی نبودم.» پس از آن یزید دستور داد تا با اسرا در کمال مهربانی رفتار شود.<ref>تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۶۴؛ شرح الاخبار فی فضائل ائمه الاطهار، ج ۳، جز ۱۳، ص ۲۶۷</ref> <br />
<br />
==منبع==<br />
<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3445300&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، فرزندان امام حسین(ع)، موسسه انتشارات امیرکبیر، ص ۲۱۱-۲۲۲]<br />
<br />
==پینوشت==<br />
<br /><br />
[[رده:افراد]]<br />
[[رده:اهل بیت]]<br />
[[رده:فرزندان امام حسین(ع)]]<br />
<references /><br />
[[رده:همراهان قافله کربلا]]<br />
[[رده:اسیران کربلا]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D8%B3%DA%A9%DB%8C%D9%86%D9%87&diff=33282سکینه2021-05-30T05:43:10Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>دختر بزرگوار [[حسین بن على (ع)|سیدالشهدا(ع)]]، که در علم، معرفت، ادب، توجّه به حقّ و جذبه پروردگار، کم نظیر و مورد توجه خاص پدرش [[حسین بن على (ع)|اباعبد اللهالحسین(ع)]] بود. {{جعبه اطلاعات اصحاب امام حسین (ع)<br />
| عنوان =<br />
| تصویر =کلثوم.jpg<br />
| اندازه تصویر =<br />
|توضیح تصویر =<br />
| نام کاملالزیارات، ابن قولویه قمی، جعفر بن محمد، نجف: مطبعة المرتضویه، 1356 ه ق. =<br />
| لقب =سکینه <br />
| نسب =<br />
| خویشاوندان سرشناس =پدرش حسین بن علی (ع) و مادرش رباب<br />
| تاریخ تولد =<br />
| شهر تولد =<br />
| کشور تولد =<br />
| محل زندگی =مدینه<br />
| تاریخ وفات/شهادت =سال 117 هجری قمری<br />
| شهر وفات/شهادت =<br />
| نحوه وفات/شهادت =<br />
| مدفن =سوریه قبرستان باب الصغیر<br />
| از یاران =<br />
| فعالیتهای اجتماعی =<br />
| مشایخ =<br />
| شاگردان =<br />
| آثار =<br />
| نقش های برجسته = <br />
}}<br />
<br />
==زندگینامه==<br />
نام اصلى او را آمنه، امینه، امیمه یا امامه هم نوشتهاند. لقب سکینه(یا سکینه) از طرف مادرش «[[رباب]]»به او داده شد. او که خواهر «[[علی اصغر (ع)|على اصغر]]» هم بود، در کربلا حضور داشت و در عاشورا، سنّ او حدودا ده تا سیزده سال بوده است. این را از آنجا گفتهاند که امام حسین(ع) روز [[عاشورا]] به او لقب «خیرة النّسوان» (برگزیده زنان) داده است و این با کودک بودنش نمىسازد. <br />
<br />
===وداع با پدر===<br />
شرح آنچه به مصیبتهاى او در حادثه [[کربلا]] مربوط مىشود،در کتابهاى مقتل (از جمله در نفس المهموم) آمده است.روز عاشورا،چون سید الشهدا(ع)هنگام وداع با اطفال و زنان،دید که دخترش سکینه از زنان کنار گرفته و در حال گریستن است، به او فرمود:<br /><br />
{|<br />
|سیطول بعدى یا سکینة فاعلمى<br />
|<br />
|منک البکاء اذا الحمام دهانى<br />
|-<br />
|لا تحرقى قلبى بدمعک حسرة<br />
|<br />
|مادام منّى الرّوح فى جسمانى<br />
|-<br />
|فاذا قتلت فانت اولى بالّذى<br />
|<br />
|تأتینه یا خیرة النسوان <ref>شام سرزمین خاطرهها،ص 106 به نقل از «سکینه»، مقرّم، ص 266.</ref><br />
|}<br />
این دختر بزرگوار،که به تعبیر شیخ عباس قمى «زنى با حصافت عقل و اصابت راى و افصح و اعلم مردمان به زبان عرب و شعر و فضل و ادب»بوده است،<ref>منتهى الآمال، ج 1، ص 463.</ref> پس از بازگشت از سفر کوفه و شام، در خانۀ پدر خود،تحت کفایت امام سجّاد(ع) قرار گرفت. وى، محضر سه امام (امام حسین، امام سجاد و امام باقر(ع)) را درک کرد. نوشتهاند: خانهاش مرکز تجمّع شعرا و محلّ مناقشه و بحث و نقد ادبى بود. به شاعران بزرگ همچون فرزدق و جریر، صله عطا مىکرد.<br />
<br />
سکینه به زنى [[مصعب بن زبیر]] در آمد و پس از قتل او، زوجۀ عبدالله بن عثمان گردید و پس از مرگ او، زید بن عمر با وى ازدواج کرد، ولى زید، به توصیه سلیمان بن عبد الملک او را طلاق گفت.<ref>فرهنگ فارسى، معین، ج 5، ص 776.</ref> سکینه همچنان در مدینه مىزیست، تا آنکه در پنجم ربیع الاول سال 117 هجرى در زمان هشام بن عبدالملک پس از هفتاد سال، در مدینه در گذشت.<ref>تهذیب الأسماء،نووى،ج 1،ص 163،سفینة البحار،ج1،ص 638.</ref> قبر او نیز در مدینه است.<br />
<br />
==منبع==<br />
<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=559291&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 227-228.]<br />
<br />
==پینوشت==<br />
<references /><br />
[[رده:افراد]]<br />
[[رده:اهل بیت]]<br />
[[رده:فرزندان امام حسین(ع)]]<br />
[[رده:خویشان امام حسین(ع)]]<br />
[[en:Sakina bint Hussain]]<br />
[[رده:همراهان قافله کربلا]]<br />
[[رده:اسیران کربلا]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D8%B2%DB%8C%D9%86_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A7%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D9%86_%C2%AB%D8%B9%C2%BB&diff=33281زین العابدین «ع»2021-05-30T05:42:18Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''زین العابدین(ع)،''' پیشواى چهارم شیعان و فرزند [[سیدالشهدا (ع)]] میباشد. {{جعبه اطلاعات ائمه|نام کامل=علی بن حسین|تصویر=baqi.jpg|نقش=امام چهارم شیعیان|کنیه=ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمد، ابوعبداللّه|لقب=سجاد، زین العابدین، سیدالساجدین، ذوالثفنات|زادگاه=مدینه|زادروز=۵ شعبان یا ۱۵ جمادی الثانی سال ۳۸ قمری|مدت امامت=۳۴ سال|مدفن=بقیع|محل زندگی=مدینه|پدر=[[حسین بن علی|امام حسین(ع)]]|تاریخ شهادت=۱۲ محرم سال ۹۵ قمری|مادر=شهربانو|همسران=ام عبدالله|فرزندان=محمد، عبدالله، حسن، حسین اکبر، زید، عمر، حسین اصغر، عبدالرحمن، سلیمان، علی، خدیجه، محمد اصغر، فاطمه، علّیه، ام کلثوم}}<br />
==زندگینامه==<br />
امام سجاد(ع) در سال ۳۸ هجرى در مدینه به دنیا آمد. در حادثه [[کربلا]] حدود ۲۴ سال داشت، پس از شهادت پدر نیز مدت ۳۵ سال امامت کرد. مادرش [[شهربانو]] دختر یزدگرد بود. در حادثه کربلا آن حضرت ازدواج کرده و داراى فرزند بود و فرزند خردسالش [[امام باقر(ع)]] هم در کربلا حضور داشت.<ref>اعیان الشیعة،ج۱،ص ۶۳۵.</ref><br />
<br />
آن حضرت در سال ۹۵ هجرى با دسیسه ولید بن عبدالملک به [[شهادت]] رسید و در بقیع، مدفون شد.<ref>از جملۀ«الإمام زین العابدین»،عبد الرزاق المقرم،«حیاة الامام زین العابدین»،باقر شریف القرشى،«سیرة الائمّة الاثنى عشر»هاشم معروف الحسنى،«بحار الأنوار»ج ۴۶،«زندگانى زین العابدین»سید جعفر شهیدى و...</ref><br />
<br />
==نقش آن حضرت در نهضت عاشورا==<br />
حضرت سجاد فرزند سیدالشهدا(ع)، در حادثه کربلا حضور داشت و بعلت بیمارى در خیمه بسترى بود و همراه با [[اهل بیت]]، پس از شهادت [[امام حسین(ع)]] به اسیرى رفت و با حالتى دشوار و غمبار، که غل و زنجیر به دست و گردن آن حضرت بسته بودند، به [[کوفه]] و از آنجا به [[شام]] برده شد. در کاخ [[یزید]] هم خطبه بسیار مهمى ایراد کرد که چهره یزید افشا شد و مردم شام نسبت به ماهیت حادثه کربلا آگاه شدند.<br />
<br />
نقش عمده آن حضرت در نهضت [[عاشورا]]، پیامرسانى خون شهیدان کربلا و حفظ دستاوردهاى آن انقلاب خونین و اهداف پدر، از تباه شدن و تحریف گشتن بود. این رسالت، در قالب ایراد خطبهها توسط آن حضرت و عمهاش [[زینب (س)|زینب(س)]] انجام گرفت.<br />
<br />
سخنان امام سجاد در بارگاه یزید، چنان او را به خشم آورد که دستور کشتنش را داد اما حضرت زینب، جان خود را سپر بلا قرار داد و نگذاشت. در دفن اجساد شهداى اهل بیت در کربلا، به یارى طایفه [[بنى اسد]] آمد و پس از خاکسپارى پیکر سید الشهدا(ع) روى قبر آن حضرت نوشت: «هذا قبرالحسین بن على بن ابى طالب، الذى قتلوه عطشانا غریبا». <ref>حیاة الامام زین العابدین،ص ۱۶۶.</ref><br />
<br />
پس از عاشورا، حضرت سجاد(ع) دوران بسیار سخت و خفقان بارى را با خلفاى اموى سپرى کرد. ولید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک، از خلفاى معاصر او بودند.<br />
<br />
«صحیفه سجادیه» مجموعهاى از دعاهاى آن حضرت است که اینک در دست ما بعنوان گنجینهاى از معارف دینى موجود است.<br />
<br />
==منبع==<br />
<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=654837&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج۱، ص ۲۱۵-۲۱۶.]<br />
<br />
==پینوشت==<br />
<references /><br />
[[رده:افراد]]<br />
[[رده:بنیهاشم]]<br />
[[رده:اهل بیت]]<br />
[[en:Ali b. al-Hussain]]<br />
[[رده:خویشان امام حسین(ع)]]<br />
[[رده:فرزندان امام حسین(ع)]]<br />
[[رده:همراهان قافله کربلا]]<br />
[[رده:اسیران کربلا]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87_%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AD%D8%B3%D9%86(%D8%B9)&diff=33280فاطمه دختر امام حسن(ع)2021-05-30T05:41:44Z<p>Rahdar: صفحهای تازه حاوی «'''فاطمه دختر امام حسن(ع)''' به همراه همسرش امام سجاد(ع) و فرزندش امام محمد باقر(...» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>'''فاطمه دختر امام حسن(ع)''' به همراه همسرش امام سجاد(ع) و فرزندش امام محمد باقر(ع) بعد از نبرد کربلا همراه کاروان اسرا راهی شام شد.<br />
<br />
== زندگینامه ==<br />
کنیه فاطمه، امعبدالله بود. مادر وی اماسحاق، دختر طلحه تیمیه میباشد. ایشان با پسر عموی خود، امام سجاد(ع) ازدواج نمود. حاصل این ازدواج امام محمدباقر(ع) بود. به همین جهت امام محمدباقر(ع) از نسل امام حسین (ع)، تنها امامی است که از طرف پدر و مادر فاطمی نسب است. <br />
<br />
== منبع ==<br />
<br />
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=4198845&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، زنان ائمه معصومین علیهم السلام و زنان با ائمه معصومین علیهم السلام، ص 216]<br />
<br />
[[رده:افراد]]<br />
[[رده:اهل بیت]]<br />
[[رده:همراهان قافله کربلا]]<br />
[[رده:اسیران کربلا]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D8%B2%DB%8C%D9%86%D8%A8_(%D8%B3)&diff=33279زینب (س)2021-05-30T05:23:59Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات امامزاده<br />
| نام = زینب<br />
| تصویر = zeynab.jpg<br />
| اندازه تصویر = 250px<br />
| عنوان تصویر = <br />
| نقش =دختر امیرالمومنین<br />
| کنیه = <br />
| لقب = عقیله بنی هاشم، عالمه غیر معلمه، کامله، فاضله<br />
| زادروز = ۵ جمادیالاول، ۵ قمری یا ۶ قمری<br />
| زادگاه = مدینه<br />
| درگذشت = ۱۵ رجب سال ۶۲ قمری<br />
| علت مرگ = <br />
| قاتل =<br />
| مدفن = سوریه<br />
| محل زندگی =مدینه<br />
| پدر = علی بن ابیطالب(ع)<br />
| مادر = حضرت زهرا (س)<br />
| همسران = <br />
| فرزندان = عون، محمد، علی، عباس، ام کلثوم<br />
| طول عمر =۵۷ سال<br />
}}'''زینب'''، دختر امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) است. دو فرزند ایشان در نبرد [[کربلا]] به [[شهادت]] رسیدند. وی بعد از واقعه [[عاشورا]] به همراه کاروان اسرا به [[کوفه]]<nowiki/> و از آنجا به [[شام]] برده شد. خطبههای او نقش موثری در افشاگری ظلم و ستم خاندان [[بنی امیه]] داشت.<br />
<br />
==زندگینامه==<br />
حضرت زینب (س) در پنجم جمادی الاولی در سال پنجم یا ششم هجرت، در مدینه متولد شد.<ref>محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج۳، ص۳۳؛ محمّدی اشتهاردی، حضرت زینب فروغ تابان کوثر، ص۱۷. </ref> او دختر امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) است.<ref>ابن عساکر، اعلام النساء ۱۸۹-۱۹۰.</ref> بر اساس روایات متعدد، نامگذاری حضرت زینب (س)، توسط پیامبر اسلام (ص) صورت گرفت. گفته شده است که جبرییل از سوی خداوند این نام را به پیامبر (ص) رسانده است.<ref>باقر شریف القرشی، السیده زینب، ص ۳۹؛ حسن الهی، زینب کبری عقیله بنی هاشم، ص ۲۹؛ سیدکاظم ارفع، حضرت زینب (س) سیره عملی اهل بیت، ص۷.</ref> هنگامی که پیامبر اسلام (ص) قنداقه وی را طلبید، او را بوسید و فرمود: «به حاضران و غایبان امتم وصیت میکنم که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا وی مانند [[خدیجه|خدیجه کبری (س)]] است.»<ref>ابوالقاسم الدیباجی، زینب الکبری بطلة الحرّیة، ص ۱۵؛ سید نورالدین جزائری، الخصائصة الزینبیة، ص۴۴.</ref> معروفترین نام وی، زینب است که در لغت، به معنای «درخت نیکو منظر و خوشبو» آمده<ref> ابن منظور، لسان العرب،ج۱، ص ۴۵۳.</ref> و معنای دیگر آن «زین اب» یعنی «زینت پدر» است.<ref>تاج العروس من جواهر القاموس، ج۲، ص:۶۰.</ref> برای وی، القاب فراوانی نقل شده است، همانند عقیله بنی هاشم، عالمه غیرمعلَّمه، عارفه، موثّقه، فاضله، کامله، عابده آل علی، معصومه صغری، امینةاللّه، نائبةالزهرا، نائبةالحسین، عقیلة النساء، شریکة الشهداء، بلیغه، فصیحه، و شریکةالحسین.<ref>سید نورالدین جزائری، الخصائصة الزینبیة، ص۵۲-۵۳. </ref><br />
<br />
وی را به سبب سختیهای بسیاری که در زندگی دید، درگذشت جدش پیامبر (ص)، درگذشت مادرش، شهادت پدرش امیرالمؤمنین (ع)، شهادت برادرش امام مجتبی (ع)، نبرد [[کربلا]] و [[شهادت]] برادرش [[حسین|امام حسین (ع)]] و دو فرزندش و دیگر بستگان و سایر شهدا، و به اسارت رفتن در [[کوفه]] و [[شام]]، ام المصائب نیز لقب دادهاند.<ref>امین، اعیان الشیعة، ج۷، ص۱۳۷.</ref><br />
==همسر و فرزندان==<br />
زینب(س) در سال ۱۷ق. با عبدالله بن جعفر طیار ازدواج کرد و از وی چهار پسر به نامهای علی، عون، عباس، محمد و یک دختر به نام ام کلثوم<ref>ابن عساکر، اعلام النسا، ص۱۹۰؛ ریاحین الشریعه، ج۳، ص۴۱.</ref> داشت. [[عون بن عبدالله بن جعفر طیار|عون]]، [[محمد بن عبدالله بن جعفر طیار|محمد]] در واقعه کربلا به [[شهادت]] رسیدند.<ref>مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد،۱۴۱۳ ق، ج۲، ص۱۲۵.</ref><br />
<br />
[[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] برای فرزندش [[یزید بن معاویه|یزید]] از ام کلثوم خواستگاری کرد ولی [[حسین بن على (ع)|امام حسین (ع)]] او را به همسری پسر عمویش قاسم بن محمد بن جعفر بن ابی طالب درآورد.<ref>امین، اعیان الشیعة، ج۷، ص۱۳۷.</ref><br />
<br />
==نقش در نبرد کربلا==<br />
شیخ مفید از [[امام سجاد (ع)]] چنین روایت میکند: در آن شبی که صبح روز بعد پدرم کشته شد، نشسته بودم و عمهام زینب (س) کنارم بود و از من پرستاری میکرد که پدرم به خیمهای رفت و [[جون بن حوی|جون]] غلام ابوذر غفاری هم کنارش بود در حالی که پدرم مشغول اصلاح شمشیر خود بود، این شعر را میخواند:<br />
{{شعر}}{{ب|[[یا دهر افّ لک...|یا دهر افّ لک]] من خلیل|کم لک بالاشراق والاصیل}}{{ب|من صاحب او طالب قتیل|والدّهر لا یقنع بالبدیل}}{{ب|<br />
وانّما الامر الی الجلیل|وکلّ حی سالک سبیلی}}{{پایان شعر}}<br />
«ای روزگار! اف بر دوستی تو! که چه بسا یاران و جویندگانت را در سپیدهدمان و شامگاهان کشتی؛ و روزگار هیچگاه به غیر از آنچه میخواهد، رضایت نمیدهد. و البته زمام امور به دست خدا است؛ و سرانجام هر جانداری، مرگ است.»<br />
<br />
امام این اشعار را دو یا سه بار تکرار کرد تا اینکه معنی آنها را دریافتم و مقصودش را فهمیدم، پس بغض گلویم را گرفت ولی سکوت اختیار کردم. اما عمهام با شنیدن آن شعر، طاقت نیاورد و با شتاب برخاست و نزد پدرم رفت و گفت: «وامصیبتاه! ای کاش مرگ فرارسد و زندگیام را از من بگیرد، امروز مادرم فاطمه و پدرم علی و برادرم حسن مردند، ای جانشین گذشتگان و ای دادرس بازماندگان.» پس [[امام حسین (ع)|حسین (ع)]] او را به صبر دعوت کرد.<br />
<br />
پس حضرت زینب (س) گفت: «ای وای بر من! آیا جان تو را به زور میگیرند؟ پس این دلم را خونینتر میکند و بر من ناگوارتر است.» <br />
<br />
امام حسین (ع) به وی فرمود: «خواهرم! به صبر و بردباری و تسلیت خداوند متکی باش و بدان که اهل زمین میمیرند و اهل آسمان باقی نمیمانند و اینکه همه چیز رو به هلاکت و فنا است مگر وجه اللّه که خلایق را با قدرت خویش آفریده و آنان را برمیانگیزد و به سوی او بازگردند در حالیکه او یگانه و یکتا است. پدرم بهتر از من بود و مادرم بهتر از من و برادرم از من بهتر بود و رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله برای من و برای هر مسلمان دیگر نمونه و الگو است.»<br />
<br />
پس با این سخنان و مانند آن او را دلداری داد و فرمود: «ای خواهر! من تو را سوگند میدهم پس تو سوگندم را نشکن، هیچگاه به خاطر من صورتت را سیلی نزن و جزع و بیتابی نکن.»<ref>مفید، ارشاد، ج۱، ترجمه: موسوی مجاب، حسن، قم: سرور، ۱۳۸۸، ص۳۹۵-۳۹۶؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref><br />
<br />
===لحظه شهادت برادر===<br />
عصر روز عاشورا هنگامی که زینب (س) مشاهده کرد امام حسین (ع) روی زمین افتاده و دشمنان اطراف پیکر وی با هدف کشتن ایشان حلقه زدهاند، از خیمه بیرون آمد و [[عمر بن سعد|پسر سعد]] را این گونه مورد خطاب قرار داد: «یابن سَعد! اَیقتَلُ اَبُو عبداللّه وَ انتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟، <ref>نظری منفرد، قصّه کربلا، ص۳۷۱.</ref> فرزند سعد! آیا حسین (ع) کشته میشود و تو تماشا میکنی؟!»<br />
<br />
او هیچ جوابی نداد و زینب (س) فریاد برآورد: «وا اخاه! وا سیداه! وا اهل بیتاه! لیت السماء انطبقت علی الارض و لیت الجبال تدکدکت علی السهل، <ref>سیدبن طاووس، پیشین، ص۱۵۹-۱۶۱؛ سید عبدالرزاق موسوی، مقتل مقرم، ترجمه عزیز الهی کرمانی، ص۱۹۲. </ref>وای برادرم! وای سرورم! وای [[اهل بیت]]م! ای کاش آسمان بر زمین واژگون میشد! و ای کاش کوهها خرد و پراکنده بر هامون میریخت.»<br />
<br />
وی هنگام رسیدن بر بالین برادرش چنین گفت: «خدایا! این قربانی را از ما بپذیر!»<ref>علینقی فیض الاسلام، پیشین، ص۱۸۵. </ref><br />
<br />
===همراهی با کاروان اسرا===<br />
حضرت زینب (س) در کنار بدن امام حسین (ع)، رو به سوی مدینه نمود و خطاب به پیامبر (ص) چنین گفت: «وا محمّداه! بَناتُک سَبایا وَ ذُرّیتُک مُقَتّله، تسفی علیهم رِیحُ الصّبا، و هذا حُسینٌ مجزوزُ الَّرأسِ مِنَ القَفا، مَسلُوبُ العمامِةِ و الرِّداء...<ref> ابومخنف، پیشین، ص۲۵۹؛ مجلسی، پیشین، ج۴۵، ص۵۹.</ref>، ای پیامبر! اینان دختران شمایند که به اسیری میروند. اینان فرزندان شمایند که با بدنهای خونین، روی زمین افتادهاند و باد صبا بر پیکر آنان میوزد! ای رسول خدا! این حسین است که سرش را از قفا بریدهاند و عبا و ردایش را به غارت بردهاند. پدرم فدای کسی که سپاهیان او را غارت کردند، سپس خیمهگاهش را سرنگون ساختند! فدای آن مسافری که دیگر امید بازگشتش نیست! <ref> مجلسی، پیشین، ج۴۵، ص۵۹.</ref><br />
<br />
===سخنرانی در کوفه===<br />
بعد از [[عاشورا]]، اسیران را به [[کوفه]] بردند و در آنجا با وضع دلخراشی گرداندند. در بدو ورود به کوفه، زینب (س) برای حاضران [[خطبه حضرت زینب(س) در کوفه|خطبه]]<nowiki/>ای خواند به طوری که همه تحت تاثیر آن قرار گرفتند. بُشربن خُزیم اسدی درباره [[خطبه]] حضرت زینب (س) میگوید: «در این روز، من به زینب دختر علی (ع) نگریستم. سوگند به خدا! کسی را مانند زینب، در سخنوری توانا ندیدم؛ چنانکه گویی از زبان امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع) سخن میگوید. بر مردم نهیب زد: «خاموش باشید!» با این نهیب، نه تنها آن جماعت انبوه ساکت شدند، بلکه زنگ شتران نیز از صدا افتاد!»<ref>احمد صادقی اردستانی، پیشین، ص۲۲۷-۲۲۸. </ref> راوی میگوید: «پس از خطبه دختر علی (ع)، مردم کوفه شگفت زده دستها را به دندان میگزیدند.»<br />
<br />
<br />
<br />
در پایان خطبه، [[:رده:اسیران کربلا|اسیران خاندان پیامبر(ص)]] را به [[دار الاماره|دارالاماره]] مرکز حکومت [[عبیدالله بن زیاد]] بردند.<ref> احمد صادقی اردستانی، پیشین، ص۲۴۶.</ref><br />
<br />
===مناظره با ابن زیاد در دارالاماره===<br />
حضرت زینب (س) همراه با اسرا وارد دار الاماره [[کوفه]] شد، و در آنجا با [[عبید الله بن زیاد|عبیدالله بن زیاد]] حاکم [[کوفه]] به مناظره و گفتگو پرداخت.<ref> ابومخنف، پیشین، ص۲۹۹- ۳۰۰ شیخ مفید، الارشاد، قم، المؤتمر للشیخ مفید، ۱۴۱۳ق، ص۳۵۳؛ مجلسی، پیشین، ۴۵، ص۱۱۷.</ref><br />
<br />
سخنان حضرت زینب (س) خاندان اموی را رسوا ساخت، سپس عبیداللّه دستور زندانی کردن آنان را صادر کرد. <br />
<br />
===کاروان اسیران در شام===<br />
پس از نبرد [[کربلا]]، یزید بن معاویه از عبیداللّه خواست تا کاروان حضرت زینب (س) را همراه سرهای شهیدان به [[شام]] بفرستد. خاندان [[امام حسین (ع) در آینه کلمات شهید مطهری|امام حسین (ع)]] به سوی شام راهی شد.<ref> سید عبدالکریم هاشمی نژاد، پیشین، ص۳۲۶.</ref><br />
<br />
موقعیت حکومت [[یزید]] هنگام ورود اسرا به شام بسیار محکم بود. شهری که مردم آن، سالها بغض خاندان علی (ع) را داشتند؛ چراکه سالها تبلیغات دودمان [[ابوسفیان]] را شنیده بودند، بنابراین، شگفت انگیز نیست که هنگام ورود اهل بیت پیامبر (ص) در [[شام]]، مردم لباسهای نو برتن کردند و شهر را زینت دادند و نوازندگان مشغول نواختن شدند و شادمانی چنان مردم را فرا گرفته بود که گویا شام یکپارچه غرق در سرور است.<ref>محمّد محمّدی اشتهاردی، پیشین، ص۳۲۷-۳۲۸.</ref><br />
<br />
ولی قافله اسیران در مدتی کوتاه، شرایط را به نفع خویش عوض کرد. خطابههایی، که حضرت زینب (س) و [[امام سجاد (ع)|زین العابدین (ع)]] در شام ایراد کردند و در آن جنایتهای [[بنى امیه|بنی امیه]] را آشکارا بیان کردند.<br />
<br />
یزید مجلسی بیسابقه ترتیب داده بود و اشراف و سران کشوری و لشکری شام در آن شرکت داشتند.<ref> سید عبدالکریم هاشمی نژاد، پیشین، ص۳۳۰.</ref> وی در حضور اسرا، اشعار کفرآمیز خواند و درباره پیروزی خود، مطالبی گفت و آیات قرآن را به نفع خود تاویل کرد.<ref> محمّد محمّدی اشتهاردی، پیشین، ص۲۴۸. </ref> یزید با چوبدستی که در دست داشت، نسبت به سر بریده فرزند پیامبر(ص) اسائه ادب کرد<ref> حسن الهی، پیشین، ص۲۰۸. </ref> و کینهای که نسبت به پیامبر (ص) و اسلام در دل داشت، علنی ساخت و اشعاری را خواند که مضمون آنها این بود: «کاش سران قبیله من، که در بدر کشته شدند، میبودند و میدیدند که طایفه خزرج چگونه از شمشیرهای ما به ناله آمدند، تا از خوشحالی فریاد میزدند: «ای یزید! دست تو شل مباد! ما بزرگان [[بنیهاشم]] را کشتیم و آن را به حساب جنگ بدر گذاشتیم و این پیروزی را در برابر آن شکست قرار دادیم. [[هاشم بنعبدمناف|هاشم]] با حکومت بازی کرد، وگرنه، نه خبری از آسمان آمد و نه وحیای نازل شد.<ref> ابومخنف، پیشین، ص۳۰۶-۳۰۷؛ سیدبن طاووس، پیشین، ص۲۱۳.</ref> من از نسل خُندُف<ref> «خندُف» جدّه پدری یزید بود که بین یزید و او سیزده واسطه وجود داشت.</ref> نیستم اگر از فرزندان احمد انتقام نگیرم.»<br />
<br />
ناگهان زینب (س) از گوشه مجلس با سخنان یزید به مقابله برخاست و با صدای رسا، [[خطبه حضرت زینب(س) در شام|خطبه]]<nowiki/>ای ایراد کرد. [[خطبه حضرت زینب(س) در کوفه|خطبه حضرت زینب]] (س) در کاخ سبز یزید، حقانیت امام حسین (ع) و باطل بودن اعمال یزید را آشکار ساخت. خطبه منطقی حضرت زینب (س) در مجلس یزید، حاضران را سخت تحت تاثیر قرار داد، به گونهای که یزید نسبت به اسرا، اندکی نرمش و انعطاف نشان داد و از هرگونه واکنش سخت پرهیز نمود.<ref>مجلسی، پیشین، ج۴۵، ص۱۳۵؛ سیدبن طاووس، پیشین، ص۲۲۱. </ref> [[نعمان بن بشیر]] نیز به او توصیه کرد تا رفتار ملایمی داشته باشد.<ref>مجلسی، پیشین، ج۴۵، ص۱۳۵؛ سیدبن طاووس، پیشین، ص۲۲۱. </ref> در اثر روشنگری حضرت زینب (س)، یزید مجبور شد جنایت و قتل امام حسین (ع) را به گردن [[ابن زیاد]] بیندازد و او را لعن کند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ص۳۵۸؛ حسن الهی، پیشین، ص۲۴۴.</ref><br />
<br />
<br />
<br />
یزید اجازه داد آنان چند روزی در شام عزاداری کنند. زنان آل [[ابوسفیان]] از جمله هند همسر یزید (در خرابه) به پیشواز [[اهل بیت]] (ع) رفتند و دست و پای دختران رسول خدا (ص) را میبوسیدند، گریه و زاری میکردند و سه روز عزارداری بپا داشتند.<ref>ابومخنف، پیشین، ص۳۱۱؛ شیخ عبّاس قمی، پیشین، ص۲۶۵.</ref> سرانجام، اسیران خاندان پیامبر (ص) با تکریم و احترام، به مدینه بازگشتند.<ref>ابن عساکر، اعلام النسا، ص۱۹۱.</ref><br />
<br />
==ویژگیها، فضایل و مناقب==<br />
===علم و سخنوری===<br />
زینب (س) هنگام حضور امیرالمومنین (ع) در [[کوفه]] برای زنان آنجا تفسیر قرآن ارائه میداد.<ref>طبری، دلایل الامامة، ج ۳. ذبیح اللّه محلّاتی، پیشین، ص۵۷.</ref> وی احادیثی از حضرت علی (ع) و مادرش حضرت زهرا (س) نقل میکرد و <ref> ابن عساکر، اعلام النسا، ص۱۸۹. </ref> محمّد بن عمرو، عطاء بن سائب، فاطمه بنت الحسین و دیگران نیز از ایشان حدیث نقل کردهاند.<ref> نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۲۱۰؛ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج۱، ص۱۳و۱۴ و مجلسی، بحارالانوار، ج۶، ص۱۰۷.</ref> سخنان و خطبههای وی در [[کوفه]] و همچنین در دربار [[یزید]]، که همراه با استدلال به آیات قرآن بود، بیانگر دانش او است. سخنانش در [[کوفه|کوفه]] و مجلس [[یزید]] و نیز گفتگوهای وی با [[عبیدالله بن زیاد]]، بیشباهت به خطبههای امام علی (ع) و خطبه فدکیه مادرش زهرا (س) نیست.<ref> سید کاظم ارفع، پیشین، ص۸۸.</ref><br />
<br />
===عبادت===<br />
حضرت زینب کبری (س) شبها به عبادت میپرداخت و در دوران زندگی، هیچگاه تهجّد را ترک نکرد. آنچنان به عبادت اشتغال ورزید که ملقب به «عابده آل علی» شد.<ref> جعفر النقدی، زینب الکبری بنت الامام، ص۶۱. </ref> شب زندهداری وی حتی در شب دهم و یازدهم [[محرم]]، ترک نشد. [[فاطمه دختر امام حسین(ع)|فاطمه دختر امام حسین]] (ع) میگوید: «در شب [[عاشورا]]، عمّهام پیوسته در محراب عبادت ایستاده بود، [[نماز]] و نیایش داشت و پیوسته اشکهایش سرازیر میشد.»<ref> احمد صادقی اردستانی، پیشین، ص ۱۰۶.</ref> ارتباط حضرت زینب (س) با خداوند آنگونه بود که [[امام حسین (ع)]] در [[روز عاشورا]] هنگام وداع، به خواهرش فرمود: «یا اختی لا تنسینی فی نافلة اللیل»<ref>ذبیح اللّه محلّاتی، پیشین، ج ۳، ص۶۲.</ref>؛ «خواهرم! مرا در نمازهای شب، فراموش نکن.»<br />
<br />
===[[صبر]] و استقامت===<br />
در [[روز عاشورا]]، زینب (س) هنگام دیدن پیکر خونین [[امام حسین علیه السلام|برادرش]] چنین گفت: «بار خدایا! این اندک قربانی و کشته در راه خودت را از ما (خاندان پیامبر) بپذیر.»<ref>فیض الاسلام، خاتون دوسرا، ص۱۸۵.</ref><br />
<br />
====از جان گذشتگی====<br />
حضرت زینب(س) بارها جان [[امام سجاد (ع)|امام سجّاد]] (ع) را از مرگ نجات داد؛ از جمله در مجلس [[ابن زیاد]]، پس از احتجاج [[امام سجاد (ع)]] با ابن زیاد، وی دستور کشتن امام را صادر کرد. در این هنگام حضرت زینب (س) دست در گردن فرزند برادر انداخت و فرمود: «تا زندهام، نخواهم گذاشت او را بکشید.»<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۷.</ref><br />
<br />
==درگذشت==<br />
زینب (س) در روز ۱۵ رجب سال ۶۲ ق. درگذشت.<ref> قزوینی، محمد کاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۵۹۱.</ref> برخی نیز درگذشت او را روز ۱۴ رجب دانستهاند.<ref>القرشی، السیدة زینب بطلة التاریخ و رائدة الجهاد فی الاسلام، بیروت: دار المحجة البیضاء، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۱م.، ص۲۹۸.</ref><br />
<br />
===محل دفن===<br />
در مورد محل دفن حضرت زینب (س) سه دیدگاه وجود دارد:<ref>القرشی، السیدة زینب...، ص۲۹۸-۳۰۳.</ref><br />
<br />
#مشهور این است که قبر وی در [[شام]] است. این مکان اکنون در جنوب [[دمشق]] قرار دارد. به سبب وجود حرم حضرت زینب (س) این منطقه شهرک السیدة زینب نام گرفته است.<br />
#مصر: برخی از مورخین مقبره وی را در مصر دانستهاند. این بارگاه در مصر بارها بازسازی شده است و امروزه زیارتگاه مصریها و دیگر مسلمانان است. مصریان از ابتدای ماه رجب تا نیمه آن را در این بارگاه مراسمی با تلاوت قرآن کریم و دعا برگزار میکنند. در مورد مصر رفتن وی گفتهاند؛ از آنجا که حضرت زینب (س) مصائب [[واقعه عاشورا]] را یادآوری میکرد، والی مدینه با نگارش نامهای از یزید کسب تکلیف کرد و یزید دستور داد که زینب را به دورترین نقطه مودت و محبت به اهل بیت (ع) که در آن ایام قاهره بود، منتقل کنند.<ref>[http://fahimco.com/Post/Details/5174/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D9%82%D8%AA%D9%84-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-(1) بررسی تحلیلی سیر مقتل نگاری عاشورا]</ref> حضرت زینب(س) پس از ۱۱ ماه و ۱۵ روز اقامت در آنجا درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد.<br />
#برخی از مورخین، آرامگاه بقیع در مدینه را محل دفن حضرت زینب (س) دانستهاند. سیدمحسن امین، نویسنده اعیان الشیعه این قول را میپذیرد و دلائلی را در رد دو قول دیگر بیان میکند.<ref>امین، اعیان الشیعة، ج۷، ص۱۴۰-۱۴۱.</ref><br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*امین، سید محسن، اعیان الشیعة، حققه واخرجه واستدرک علیه: حسن الامین، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.<br />
*دانشنامه امام حسین (ع)، محمدی ریشهری و...، ج ۱۰، مترجم: محمد مرادی، قم: دارالحدیث، ۱۴۳۰ق/۱۳۸۸ش.<br />
*ابن عساکر، اعلام النسا، تحقیق محمد عبدالرحیم، بیروت، دار الفکر، ۱۴۲۴/۲۰۰۴ق.<br />
*جبران مسعود، الرّائد، ترجمه رضا انزابی، چاپ دوم، مشهد، آستان قدس رضوی، ۳۷۶ش.<br />
*احمد صادقی اردستانی، زینب قهرمان دختر علی، تهران، مطهر، ۱۳۷۲ش.<br />
*القزوینی، السید محمد کاظم، زینب الکبری(س) من المهد الی اللحد، قم: دار الغدیر، الثانیه، ۱۴۲۴ق/۲۰۰۳م.<br />
*باقر شریف القرشی، السیده زینب، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۱۹ق.<br />
*مناقب خوارزمی.<br />
*احمد بهشتی، زنان نامدار در قرآن و حدیث، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۸ش.<br />
*محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعة، تهران، دار الکتب الاسلامیه، بی تا.<br />
*محمّد محمّدی اشتهاردی، حضرت زینب فروغ تابان کوثر، چاپ سوم، تهران، برهان، ۱۳۷۹ش.<br />
*سیدکاظم ارفع، حضرت زینب (علیها السلام) سیره عملی اهل بیت، تهران، نشر قادر، ۱۳۷۷ش.<br />
*شهیدی، سید جعفر، زندگانی فاطمه زهرا(س)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۳ش.<br />
*باقر شریف القرشی، السیدة زینب بطلة التاریخ و رائدة الجهاد فی الاسلام، بیروت: دار المحجة البیضاء، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۱م.<br />
*حسن الهی، زینب کبری عقیله بنی هاشم، تهران، آفرینه، ۱۳۷۵ش.<br />
*جعفر النقدی، زینب الکبری بنت الامام، النجف الاشرف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۶۱ق.<br />
*جزائری، سید نورالدین، الخصائصة الزینبیه، قم، انتشارات المکتبة الحیدریة، الاولی، ۱۴۲۵/۱۳۸۳ش.<br />
*ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۱ش.<br />
*ابن جمعه العروسی الحویزی، تفسیر نور الثقلین، به کوشش هاشم رسولی محلّاتی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش.<br />
*ابوالقاسم الدیباجی، زینب الکبری بطلة الحرّیة، ط. الثانیة، بیروت، البلاغ، ۱۴۱۷ق.<br />
*محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، ۱۴۰۷ق.<br />
*سید عبدالحسین دستغیب، زندگانی حضرت زینب، تهران، کاوه.<br />
*سید علینقی فیض الاسلام، خاتون دوسرا (شرح حال زینب)، چاپ دوم، تهران، نشر آثار فیض الاسلام، ۱۳۶۶ش.<br />
*محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، بیروت، موسسة الوفاء، الثالثة، ۱۴۰۳/۱۹۸۳م.<br />
*ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.<br />
*سید بن طاووس، اللهوف، ترجمه عقیقی بخشایشی، قم، دفتر نشر نوید اسلام، پنجم، ۱۳۷۸ش.<br />
*ابو مخنف، وقعةالطف، تحقیق محمّدهادی یوسفی غروی، قم، مجمع العالمی لاهل البیت، الثانیه، ۱۴۲۷ق.<br />
*علی نظری منفرد، قصّه کربلا، چاپ سیزدهم، قم، سرور، ۱۳۸۴ش.<br />
*عبدالرزاق موسوی، مقتل مقرم، ترجمه عزیز الهی کرمانی، قم، نوید، ۱۳۸۱ش.<br />
*طبری، محمّدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، قاهره: مطبعة الاستقامه، ۱۳۵۸ق.<br />
*مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق: مؤسسة آل البیت (ع) لاحیاء التراث، قم: المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.<br />
*مفید، الارشاد، قم: ناشر سعید بن جبیر، الاولی، ۱۴۲۸ق.<br />
*قمی، عبّاس، نفس المهموم، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۶۸ش.<br />
*هاشمی نژاد، سید عبدالکریم، درسی که حسین به انسانها آموخت، چاپ یازدهم، مشهد: هاشمی نژاد، ۱۳۶۹ش.<br />
<br />
==پی نوشت==<br />
[[رده:همراهان قافله کربلا]]<br />
[[رده:اسیران کربلا]]<br />
<references /><br />
[[رده:خویشان امام حسین(ع)]]<br />
[[en:Zaynab]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%86._%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%B1%DB%8C&diff=33176ن. جیافری2021-05-24T07:16:07Z<p>Rahdar: Rahdar صفحهٔ ن. جیافری را به ناتاشا جیافری منتقل کرد</p>
<hr />
<div>#تغییر_مسیر [[ناتاشا جیافری]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%86%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D8%B4%D8%A7_%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%B1%DB%8C&diff=33175ناتاشا جیافری2021-05-23T06:11:23Z<p>Rahdar: Rahdar صفحهٔ ن. جیافری را به ناتاشا جیافری منتقل کرد</p>
<hr />
<div>'''ناتاشا جیافری''' (به فرانسه Natacha Giafferi) از نویسندگان و پژوهشگران در حوزه مطالعات اسلامی است.<br />
<br />
==تالیفات==<br />
در کارنامه آثار ناتاشا جیافری نقد و بررس اثری در مورد نمایشهای [[محرم]] دیده میشود. <br />
<br />
[https://www.amazon.com/Hosay-Trinidad-Muharram-Performances-Indo-Caribbean/dp/0812218256 Hosay Trinidad, Muharram Performances in an Indo-Caribbean Diaspora By N Giafferi, Homme, No. 181, 2007, 247-248 p]<br />
<br />
نمایش های محرم در یک پراکندگی قومی هندی-کاراییبی.<br />
<br />
[[رده: پژوهشگران]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%86%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D8%B4%D8%A7_%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%B1%DB%8C&diff=33174ناتاشا جیافری2021-05-23T06:11:23Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''ناتاشا جیافری''' (به فرانسه Natacha Giafferi) از نویسندگان و پژوهشگران در حوزه مطالعات اسلامی است.<br />
<br />
==تالیفات==<br />
در کارنامه آثار ناتاشا جیافری نقد و بررس اثری در مورد نمایشهای [[محرم]] دیده میشود. <br />
<br />
[https://www.amazon.com/Hosay-Trinidad-Muharram-Performances-Indo-Caribbean/dp/0812218256 Hosay Trinidad, Muharram Performances in an Indo-Caribbean Diaspora By N Giafferi, Homme, No. 181, 2007, 247-248 p]<br />
<br />
نمایش های محرم در یک پراکندگی قومی هندی-کاراییبی.<br />
<br />
[[رده: پژوهشگران]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_%D8%AE%D8%A7%D9%86_%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D9%89_%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%86%D9%89&diff=32769محمود خان صباى کاشانى2021-05-17T04:42:26Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمودخان صبای کاشانی''' (۱۲۲۸ ه.ق-۱۳۱۱ ه. ق) از شاعران قصیده سرای قرن سیزدهم هجری است. {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام =محمودخان صباى کاشانى<br />
| تصویر =Sabaaye kashani.jpg<br />
| اندازه تصویر =<br />
| توضیح تصویر =<br />
| نام اصلی =<br />
| زمینه فعالیت =شعر و ادبیات<br />
| ملیت =ایرانی<br />
| تاریخ تولد =۱۲۲۸ ه. ق<br />
| محل تولد =تهران<br />
| والدین =محمد حسین خان<br />
| تاریخ مرگ =۱۳۱۱ ه. ق<br />
| محل مرگ =<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن =<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم =<br />
| نام دیگر =<br />
|لقب =ملکالشعرا<br />
|بنیانگذار =<br />
| پیشه =<br />
| سالهای نویسندگی =<br />
|سبک نوشتاری =خراسانى<br />
|کتابها =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|دیوان اشعار =<br />
|تخلص = <br />
|فیلم(های) ساخته بر اساس اثر(ها)=<br />
| همسر =<br />
| شریک زندگی =<br />
| فرزندان =<br />
|تحصیلات =<br />
|دانشگاه =<br />
|حوزه =<br />
|شاگرد =<br />
|استاد =<br />
|علت شهرت =<br />
| تأثیرگذاشته بر =<br />
| تأثیرپذیرفته از =<br />
| وبگاه =<br />
|گفتاورد =<br />
|امضا =<br />
}}<br />
==زندگینامه==<br />
<br />
محمودخان صباى کاشانى فرزند محمدحسینخان<ref>عندلیب.</ref> کاشانى، نوه فتحعلىخان صبا از قصیدهسرایان قرن سیزدهم هجری (دوره ناصرى) بود. وى در تهران به دنیا آمد و در همان شهر نیز در سن 83 سالگى درگذشت؛ اما به این دلیل که زادگاه جد او، [[فتحعلی خان صبا|فتحعلىخان صبا]] در کاشان بوده از این روى به کاشانى معروف شدهاست. وى علوم متداول زمانه خود را از عموی خود، محمدقاسم خان فروغ آموخت و در اواخر سلطنت محمدشاه قاجار به سمت پیشکارى اللّه قلیخان ایلخانى، والى بروجرد و لرستان و نواده دخترى فتحعلى شاه، برگزیده شد. وی سپس به دربار ناصرالدین شاه<ref>۱۳۱۳-۱۲۶۴.</ref> راه یافت و به لقب پدر و جد خود، ملکالشعرا موسوم شد. محمودخان صبا در هنر پیکرتراشى، نقاشى، منبتکارى، خوشنویسى و موسیقى فعالیت داشتهاست و هم اکنون نمونههایى از تابلوهاى نقاشى او در موزه کاخ گلستان موجود است.<ref>دویست سخنور، ص ۱۸۲ و ۱۸۳.</ref><br />
<br />
==آثار==<br />
<br />
وى از پیروان نهضت [[بازگشت ادبی|بازگشت ادبى]] بوده و قصاید خود را در سبک خراسانى سامان داده و شیوه سخنش به سبک فرخى سیستانى، عنصرى و منوچهرى دامغانى نزدیک است. دیوان محمودخان نزدیک به ۲۶۰۰ بیت است که گویا شاعر، خود آن ابیات را برگزیده و بقیه را نابود کردهاست. صرف نظر از آثار معدود آیینى محمودخان صبا، ترکیب چهاردهبند [[عاشورا|عاشورایى]]<ref>با تأثیرپذیرى از دوازدهبند محتشم کاشانى بوده که هر بند آن سواى ابیات ارتباطى مابین آنها، داراى هفت بیت و چهارده مصراع است.</ref> او از آثار موفق ماتمى در عصر قاجاریه به شمار مىرود و رویکرد امثال وى به واقعه [[کربلا]]، به روند [[مرثیه|مرثیه]]<nowiki/>سرایى براى [[شهدای کربلا|شهداى کربلا]] اثر گزار بودهاست. <br />
<br />
==اشعار==<br />
<br />
===چهاردهبند عاشورایى===<br />
<br />
۱{{شعر}}{{ب| باز از افق هلال محرّم شد آشکار|وز غم نشست بر دل پیر و جوان غبار }}<br />
<br />
{{ب| باز آتشی ز روی زمین گشت شعلهور|کافتاد از آن به خرمن هفت آسمان شرار }}<br />
<br />
{{ب| برخاست از زمین و زمان شور رستخیز|وز هر طرف علامت محشر شد آشکار }}<br />
<br />
{{ب| گفتی رسیده وقت که زیر و زبر شود|یکسر بنای محکم این نیلگون حصار }}<br />
<br />
{{ب| چون کشتی شکسته به دریای موج زن|روی زمین ز غلغله شد باز بیقرار }}<br />
<br />
{{ب| کردند خاکیان همه از آهِ آتشین|تیری که کرد از جگر نه فلک گذار }}<br />
<br />
{{ب| از حربگاه، اسب شهنشاه دین مگر|برگشت سوی خیمه دگر باره بیسوار }}<br />
<br />
{{ب| پیرایه بخش چهرهی صبر و رضا حسین|سرمایهی شفاعت روز جزا حسین }} <br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
۲<br />
{{شعر}}{{ب| روزی که دست خویش قضا بر قلم نهاد|بر آل مصطفی به شهادت رقم نهاد }}<br />
<br />
{{ب| بر عترت رسول پس از رحلت رسول|کرد آنچه کرد، آن که بنای ستم نهاد }}<br />
<br />
{{ب| بنیاد بارگاه سلیمان به باد داد|دیو پلید، پای چو بر تخت جم نهاد }}<br />
<br />
{{ب| پس آسمان ز واقعهی سبط مصطفی|بر هردلی که بود، دو صد داغ غم نهاد }}<br />
<br />
{{ب| بر قبهی فلک غم و اندوه زد عَلَم|روزی که او به دست برادر عَلَم نهاد }}<br />
<br />
{{ب| آتش ز سوز اهل حرم در جهان گرفت|چون رخ گه وداع به سوی حرم نهاد }}<br />
<br />
{{ب| رفت از هجوم غم قدم آسمان ز جای|تنها چو او به عرصهی میدان قدم نهاد }}<br />
<br />
{{ب| ای کاش دل شدی ز غم او چو بحر خون|وز دیده قطرهقطره به حسرت شدی برون }} <br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
۳<br />
{{شعر}}{{ب| در کربلا چو وقت جهاد و غزا رسید|دور طرب سر آمد و روز عزا رسید }}<br />
<br />
{{ب| از کوفه خیل فتنه گروه از پس گروه|بر قصد کینهی خلف مرتضی رسید }}<br />
<br />
{{ب| لبریز کرد ساقی دوران پیاله را|چون دور غم به [[خامس آل عبا]] رسید }}<br />
<br />
{{ب| از عاشقان نگفت کسی درگه الست|چون او بلی چو وقت قبول «بلا» رسید }}<br />
<br />
{{ب| در خیمهی حرم ز جفا آتشی زدند|کز صحن ارض دود به سقف سما رسید }}<br />
<br />
{{ب| فریاد «الغیاث» حریمش ز خیمهگاه|تا پیش پردهی حرم کبریا رسید }}<br />
<br />
{{ب| از غم رسید نالهی یثرب به کربلا|چون سوی یثرب این خبر از کربلا رسید }}<br />
<br />
{{ب| آه از دمی که با غم دل شهریار دین|گفتا به خواهر از ره مهر و وفا چنین: }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
۴<br />
{{شعر}}{{ب| «ای خواهر از برت چو به فردا جدا شوم|در خون خویش غرقه به دشت بلا شوم }}<br />
<br />
{{ب| چون گل مکن ز دوری من چاک پیرهن|چون از برت روانه چو باد صبا شوم }}<br />
<br />
{{ب| مخراش روی خویش و مکن موی خود که من|شرمنده پیش بارگه کبریا شوم }}<br />
<br />
{{ب| روشن شود دو چشم پیمبر به روز حشر|گر زیر سمّ اسب عدو توتیا شوم }}<br />
<br />
{{ب| ترسم ز سوی عرش رسد آیت بدا <ref>بدا (بداء): ظاهر شدن، پیدا شدن رأی دیگری در امری، ایجاد رأیی برای خالق به جز آنچه که قبلًا ارادهی وی بر آن تعلّق گرفته بود. (آیت بدا) اشاره است به آیهی ۳۹ سوره رعد «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ» خداوند هر چه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات میکند و امّ الکتاب نزد اوست.</ref> |بگذار تا به کام دل خود فدا شوم }}<br />
<br />
{{ب| بردار کودکان مرا نزد خود چو من|فردا ز زین اسب به میدان جدا شوم }}<br />
<br />
{{ب| رفتند مادر و پدر و جدّ من ز پیش|من هم پی زیارتشان از قفا شوم» }}<br />
<br />
{{ب| زینب چو این شنید به سر برفشاند خاک|زد دست و کرد بر تن خود جامه چاکچاک }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
۵<br />
{{شعر}}{{ب| چون شاه دین به عزم شهادت سوار شد|چشم ملک به عرش برین اشکبار شد }}<br />
<br />
{{ب| خورشید همچو طشت پر از خون گریست|هول قیامت از همه سو آشکار شد }}<br />
<br />
{{ب| ابر بلا برآمد و بر خاک خون گریست|باد فنا وزید و هوا پرغبار شد }}<br />
<br />
{{ب| حورا چو گل به خلد برین جامه بردرید|رضوان دلش چو لاله ز غم داغدار شد }}<br />
<br />
{{ب| از دود آه پردگیان چرخ شد سیاه|وز خون زمین ماریه چون لالهزار شد }}<br />
<br />
{{ب| گریان ز پرده دختر زهرا برون دوید|زهرا به خلد از غم دل بیقرار شد }}<br />
<br />
{{ب| اسبی که بود سبط پیمبر بر او سوار|ناگاه سوی خیمه روان بیسوار شد }}<br />
<br />
{{ب| آمد به سوی خیمه چو با زین واژگون|از دیدهی سپهر ز اندُه چکید خون }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
۶<br />
{{شعر}}{{ب| چون شاه دین به خاک درآمد ز پشت زین|بنهاد روی خویش به شکرانه بر زمین }}<br />
<br />
{{ب| ابری ندید بر سر آن دشت، غیر تیغ|قصدی نیافت در دل آن قوم، غیر کین }}<br />
<br />
{{ب| هرجا فکنده دید گلی یاسمین عذار|هر سو فتاده یافت مهی مشتری جبین }}<br />
<br />
{{ب| بر صبر او ز جملهی کروبیّان قدس|برخاست در صوامع افلاک آفرین }}<br />
<br />
{{ب| خاکی که غرقه گشت به خون گلوی او|بردند بهر غالیه <ref>غالیه: بوی خوشی است مرکب از مشک و عنبر و جز آن به رنگ سیاه که موی را بدان خضاب کنند.</ref> موی حور عین }}<br />
{{ب| از داس کوفیان جفا پیشه شد تهی|باغ نبی ز لاله و شمشاد و یاسمین }}<br />
<br />
{{ب| بگریست وحش و طیر بر آن جسم کزو ربود|دیو پلید شوم هم انگشت و هم نگین }}<br />
<br />
{{ب| گفتی رسیده وقت که عالم شود خراب|وز باد قهر کشته شود شمع آفتاب }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
۷<br />
{{شعر}}{{ب| چون اهل کوفه دامن کین بر میان زدند|دامن بر آتش غم خلق جهان زدند }}<br />
<br />
{{ب| چون هاله گرد ماه به یکباره اهل بیت|صف حلقهوار گرد امام زمان زدند }}<br />
<br />
{{ب| از کوفیان چو آب طلب کرد، در جواب|تیر سه شعبهاش ز جفا بر دهان زدند }}<br />
<br />
{{ب| کردند حلق کودک او را نشان تیر|تیر جفا چگونه ببین بر نشان زدند }}<br />
<br />
{{ب| خستند بوسهگاه نبی را به تیغ تیز|وز کین سر مبارک او بر سنان زدند }}<br />
<br />
{{ب| در خیمهاش به کینه زدند آتشی چنان|کز او شرر به خرمن هفت آسمان زدند }}<br />
<br />
{{ب| آواز «الفراق» برآمد ز کشتگان|چون بانگ «الرحیل» بر آن کاروان زدند }}<br />
<br />
{{ب| بود از نفاق چونکه سرشت و نهادشان|گفتی که نیست نام پیمبر به یادشان }} <br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
۸<br />
{{شعر}}{{ب| بگذشت سوی معرکه چون خواهر حسین|در برکشید غرقه به خون پیکر حسین }}<br />
<br />
{{ب| زد نعرهای کز او جگر آسمان شکافت|از مهر لب نهاد چو بر حنجر حسین }}<br />
<br />
{{ب| پس گفت: کای گروه چه گویید در جواب|خواهد چو دادِ ما ز شما داور حسین؟ }}<br />
<br />
{{ب| جنبان شود زمین قیامت ز اضطراب|گیرد چو ساق عرشِ علا مادر حسین }}<br />
<br />
{{ب| گریان شود جن و ملک چون به روز حشر|گیرد به گریه دامن جد، دختر حسین }}<br />
<br />
{{ب| اجر نبی مودّت قُربی مگر نبود|گردید پس جدا ز چه از تن سر حسین }}<br />
<br />
{{ب| داغی نباشد اینکه رود سوز او برون|تا روز حشر از جگر خواهر حسین }}<br />
<br />
{{ب| بگذشت آنچه بر دل زینب ز درد و غم|بگذشتی ار به کوه فرو ریختی ز هم }} <br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
۹<br />
{{شعر}}{{ب| در دشت کین سکینه چو بر شاه دین گریست|برخاست شورشی که زمان و زمین گریست }}<br />
<br />
{{ب| گریان شدند یکسره کروبیّان قدس|کرسی به لرزه آمد و عرش برین گریست }}<br />
<br />
{{ب| ابلیس شد ز کرده پشیمان و شرمناک|جبریل ناله کرد و رسول امین گریست }}<br />
<br />
{{ب| بر آسمان فرشته ز غم جامه چاک کرد|وز سوز دل به خلد برین حور عین گریست }}<br />
<br />
{{ب| اسبان به زیر زین و ستوران به زیر بار|از درد هر که بود در آن دشت کین گریست }}<br />
<br />
{{ب| از تاب خشم، آتش دوزخ زبانه زد|بر خود جهان ز بیم جهان آفرین گریست }}<br />
<br />
{{ب| چون لاله رنگ روی زمین چون گه وداع|از سوز دل بر آن تن چون یاسمین گریست }}<br />
<br />
{{ب| پس گفت: «ای پدر ز چه بر خاک خفتهای|بیسر به خاک با تن صد چاک خفتهای؟» }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
۱۰<br />
{{شعر}}{{ب| آن تن که بود دامن زهراش جای خواب|عریان فتاده بود سه روز اندر آفتاب }}<br />
<br />
{{ب| زان لعل لب که آب حیات رسول بود|کردند کوفیان جفا پیشه منع آب }}<br />
<br />
{{ب| چون آب بهر کودک بیشیر خویش خواست|از کینه جز به تیر ندادش کسی جواب }}<br />
<br />
{{ب| روزی که خلق جمله برآرند سر ز خاک|بر دستها گرفته ز اعمال خود کتاب }}<br />
<br />
{{ب| سیماب وار لرزه به عرش برین فتد|چون از پس سرادق عزّت رسد خطاب }}<br />
<br />
{{ب| افکنده انبیا همه از بیم سر به زیر|در کوه و دشت لرزه از هیبت عتاب }}<br />
<br />
{{ب| با نامهی سیه چه بود عذر آن گروه|آیند سرافکنده چو در موقف حساب }}<br />
<br />
{{ب| ترسم که دست خویش چو زهرا بر سر زند|دوزخ به خشم آید و بر خشک و تر زند }} <br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
۱۱<br />
{{شعر}}{{ب| چون سوی شام قافلهی کربلا شدند|گفتی ز شهر غم به دیار بلا شدند }}<br />
<br />
{{ب| فریاد «الوداع» برآمد ز اهل بیت|در قتلگاه از شهدا چون جدا شدند }}<br />
<br />
{{ب| سرها ز تن شدند به فرسنگها جدا|بر عزم ره روانه چو قوم دغا شدند }}<br />
<br />
{{ب| سرها، مسافر سفر عسقلان <ref>عسقلان: شهری در شامات که به آن «عروسالشام» نیز میگفتهاند.</ref> و شام|تنها، مجاور حرم کربلا شدند }}<br />
<br />
{{ب| سرها ز پیش و پردهنشیان احمدی|بر ناقهی برهنه روان از قفا شدند }}<br />
<br />
{{ب| طفلان که نازشان پدر از مهر میکشید|لرزان ز تازیانهی اهل جفا شدند }}<br />
<br />
{{ب| در کوچههای شام اسیران بسته دست|خونین جگر ز طعنهی هر ناسزا شدند }}<br />
<br />
{{ب| از جور شام خرمن ایمان به باد رفت|یکباره دین احمد مرسل ز یاد رفت }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
۱۲<br />
{{شعر}}{{ب| چون زد سَموم <ref>سموم: باد گرم، باد زهرآگین.</ref> کین به گلستان مصطفی|بر خاک ریخت لاله و ریحان مصطفی }}<br />
<br />
{{ب| تاریک ماند محفل ایمان چو کشته شد|از باد کینه شمع شبستان مصطفی }}<br />
<br />
{{ب| زینب درید جامه چو گل چون به چوب کین|کردند خسته غنچهی خندان مصطفی }}<br />
<br />
{{ب| دادند اجر و مزد نبی را به تیغ و تیر|کردند خوش تلافی احسان مصطفی }}<br />
<br />
{{ب| داس عناد و تیشهی بیداد ناکسان|نگذاشت سرو و گل به گلستان مصطفی }}<br />
<br />
{{ب| کردند این معامله با عترت از چه روی|با امت این نبود چو پیمان مصطفی }}<br />
<br />
{{ب| ترسم که دست خلق به یکباره زین گناه|گردد جدا ز گوشهی دامان مصطفی }}<br />
<br />
{{ب| تا بوده این جهان به جهان این بلا نبود|درد و غمی چو درد و غم کربلا نبود }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
۱۳<br />
{{شعر}}{{ب| در موقف حساب چو وقت جزا شود|در پیشگاه عدل ندانم چهها شود }}<br />
<br />
{{ب| آه از دمی که پیش ترازوی عدل و داد|روز نشور عرضِ صواب و خطا شود }}<br />
<br />
{{ب| دوزخ شود ز آتش غیرت چو حملهور|ترسم عنانش از کف مالک رها شود }}<br />
<br />
{{ب| زهرا چو دادخواه شود تا به پای عرش|روی زمین چو لُجّهی <ref>لجّه: میان دریا، عمیقترین نقطهی دریا.</ref> خون از بُکا <ref>بکا: بکاء: گریه، گریه کردن.</ref> شود }}<br />
<br />
{{ب| خیزد ز خاک با تن بیسر چو شاه دین|بر پا دوباره واقعهی کربلا شود }}<br />
<br />
{{ب| ترسم که روز حشر به یکباره زین گناه|دست جهان ز دامن رحمت جدا شود }}<br />
<br />
{{ب| محشر به هم برآید و از هیبت عتاب|جبریل بهر چاره سوی مصطفی شود }}<br />
<br />
{{ب| آیا جواب چیست در آن روز پربلا|پرسند چون ز خون شهیدان کربلا؟ }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
۱۴<br />
{{شعر}}{{ب| گر در زمانه واقعهی کربلا نبود|معلوم، قدر صبر و عیار رضا نبود }}<br />
<br />
{{ب| سبطی چنین برای فدا گر نبی نداشت|آسان بر او شفاعت روز جزا نبود }}<br />
<br />
{{ب| بر صابران چو عرض بلا شد به غیر او|کس را قبول واقعهی کربلا نبود }}<br />
<br />
{{ب| غیر از درون قبهی او جایی از شرف|مخصوص از برای قبول دعا نبود }}<br />
<br />
{{ب| زینب نمیکشید اگر ناله از جگر|در گنبد سپهر برین این صدا نبود }}<br />
<br />
{{ب| حقّا که این معامله با عترت رسول|از این و آن ز بعد پیمبر روا نبود }}<br />
<br />
{{ب| کی بر فلک درخت شقاوت کشید سر|گر زیر خاک تخم جفا ز ابتدا نبود }}<br />
<br />
{{ب| آید کجا ز عهدهی این درد و غم برون|چشم زمانه بارد اگر تا به حشر خون <ref>مجلهی ارمغان، ضمیمهی سال ۲۳، ص ۸۱۵- ۸۲۰ به نقل از دیوان محمود خان ملک الشعرای صبا.</ref> }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*[[دانشنامه شعر عاشورایی انقلاب حسینی در شعر شاعران عرب و عجم|دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج ۲، ص: ۹۴۶-۹۵۱.]]<br />
*[[کاروان شعر عاشورا|محمدعلی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا، زمزم هدایت، ج ۱، ص ۳۹۰-۳۹۶.]]<br />
<br />
==پی نوشت==<br />
<br />
[[رده:شاعران]]<br />
<references /><br />
[[رده:شاعران قرن سیزدهم]]<br />
[[رده:شاعران فارسی زبان]]<br />
[[رده:شاعران ایرانی]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_%D8%AD%D8%A8%DB%8C%D8%A8%DB%8C_%DA%A9%D8%B3%D8%A8%DB%8C&diff=32768محمود حبیبی کسبی2021-05-17T04:41:10Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = محمود حبیبی کسبی<br />
| تصویر = محمود حبیبی کسبی.jpg<br />
|اندازه تصویر =<br />
| توضیح تصویر =<br />
| نام اصلی =<br />
| زمینه فعالیت =<br />
| ملیت =ایرانی <br />
| تاریخ تولد = ١٣٦٠ ه.ش<br />
| محل تولد = تهران<br />
| والدین = غلامرضا حبیبی کسبی<br />
| تاریخ مرگ =<br />
| محل مرگ =<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن =<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم =<br />
| نام دیگر =<br />
|لقب =<br />
|بنیانگذار =<br />
| پیشه =<br />
| سالهای نویسندگی =<br />
|سبک نوشتاری =<br />
|آثار = «من شور» و «دساتیر»<br />
|کتابها =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|دیوان اشعار =<br />
|تخلص =<br />
|فیلم(های) ساخته بر اساس اثر(ها)=<br />
| همسر =<br />
| شریک زندگی =<br />
| فرزندان =<br />
|تحصیلات = کارشناسی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه آزاد اسلامی <br />
|دانشگاه = <br />
|حوزه =<br />
|شاگرد =<br />
|استاد =<br />
|علت شهرت =<br />
| تأثیرگذاشته بر =<br />
| تأثیرپذیرفته از =<br />
| وبگاه =<br />
|گفتاورد =<br />
|امضا =<br />
}}<br />
'''محمود حبیبی کسبی''' (١٣٦٠ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.<br />
==زندگینامه==<br />
محمود حبیبی کسبی فرزند غلامرضا، شاعر و پژوهشگر جوان در خرداد ماه ١٣٦٠ شمسی در تهران متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف [[امام حسین (ع)]]، اشعاری را سروده است.<br />
<br />
وی دارای مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه آزاد اسلامی است.<br />
<br />
حبیبی فعالیتهای ادبی خود را از سال ١٣٧٨ ه. ش آغاز کرده و ساخت چندین ترانه و تصنیف از دیگر اقدامات فرهنگی ایشان است.<br />
<br />
وی برگزیده چندین جشنواره ادبی از جمله چهارمین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر است. همچنین داوری در کنگرهها و جشنوارههای مختلف مانند «کنگره سراسری شعر آئینی شفق»، «جشنواره شعر انقلاب» و... را نیز در کارنامه خود دارد.<br />
<br />
حبیبی کسبی ویراستار و عضو تحریریه نشریات «الفبا» و «نگاه پنجشنبه» و عضو هیأت علمی مجله تخصصی «شعر» بوده است و به عنوان کارشناس دفتر شعر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری با سازمان تبلیغات اسلامی همکاری داشته و سردبیر سایت «ادب فارسی» نیز بوده است. <ref>گفتوگوی مؤلف با شاعر.</ref><br />
<br />
==آثار==<br />
از محمود حبیبی کسبی دو مجموعه شعر «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1598453&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author من شور]» و «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2100755&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دساتیر]» به چاپ رسیده است.<br />
<br />
==اشعار==<br />
<br />
===جانِ جنان===<br />
سه پرده از [[عاشورا]]{{شعر}}<br />
{{ب| جوش جنون به وادی خون میکِشد مرا | خون میکِشد مرا و جنون میکِشد مرا }}<br />
{{ب| من خود به پای خویش به این راه میروم | بیهوده باز چرخ حرون میکشد مرا }}<br />
{{ب| شوق شهادت است نه حرص خلافتم | کز مسجدالحرام برون میکشد مرا }}<br />
{{ب| در دیدهام هر آینه تصویر کوثر است | موج فرات، آینهگون میکشد مرا }}<br />
{{ب| مرهم به دست، در پی زخمم، بدین سبب | زخم زبان قوم زبون میکشد مرا }}<br />
{{ب| با اشقیا دلیست که چرکین ز حیدر است | آن کینه است این که کنون میکشد مرا }}<br />
{{ب| من سید شباب بهشتم که درد دین | پیرانه سر به دنیی دون میکشد مرا }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| شوق جنان به مسلخ جان میکشد مرا | جان میکشد مرا و جنان میکشد مرا }}<br />
{{ب| قدّ من از غروب قمر چون هلال شد | تیر شکستهام که کمان میکشد مرا }}<br />
{{ب| اکبر شبیه سبحه از هم گسسته شد | دارد بهار من به خزان میکشد مرا }}<br />
{{ب| یک سو فتاده قاسم و سوی دگر حبیب | حرمان پیر و داغ جوان میکشد مرا }}<br />
{{ب| شمشیر شمر ازآن طرفم میکشد به خویش| زینب ازین طرف به فغان میکشد مرا }}<br />
{{ب| زخمی نشسته بر تن و زخمی دگر به دل | داغ عیان و سوز نهان میکشد مرا }}<br />
{{ب| بالانشینی از سر مهماننوازی است | این میزبان به روی سنان میکشد مرا }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| فرش زمین ز عرشه زین میکشد مرا | زین میکشد مرا و زمین میکشد مرا }}<br />
{{ب| انگشت را برید که انگشتری برد | فرد شقی به شوق نگین میکشد مرا }}<br />
{{ب| قاتل مفر گشوده ز گودال قتلگاه | با این خیال کو به کمین میکشد مرا }}<br />
{{ب| بر نی کسی به خاطر دنیا مرا برد | کو بر زمین به خاطر دین میکشد مرا }}<br />
{{ب| نامردمان به خاک و به خونم کشیدهاند | خیل ملک به خلد برین میکشد مرا }}<br />
{{ب| از روی نی حقارت دنیا چه دیدنیست | وقتی که بر یسار و یمین میکشد مرا }}<br />
{{ب| بعد از هزار سال هر آن کو نماز کرد | از کربلا به روی جبین میکشد مرا }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
===محشر===<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| آنگاه افسری به سر سروری نماند | آری نماند پیکری، آری سری نماند }}<br />
{{ب| ماندند بیپناهتر از پیش، اهل بیت | جز روی نی، نشانهای از یاوری نماند }}<br />
{{ب| آتش نشست و هلهله برخاست، بعد از آن | از خیمهها به جز تل خاکستری نماند }}<br />
{{ب| در دشت گونهها گل سیلی شکفته شد | بر گوش دختران حرم زیوری نماند }}<br />
{{ب| زینب دوید تا لب گودال قتلگاه | اما چه دید...! در نظرش منظری نماند }}<br />
{{ب| میخواست بوسهای بزند بر تنِ حسین | زیر سُم ستور ولی پیکری نماند }}<br />
{{ب| میخواست تحفهای بستاند به یادگار | اما نماند دستی و انگشتری نماند }}<br />
{{ب| میخواست روی خویش بپوشد ز چشم غیر | خاکم به سر که بر سر او معجری نماند }}<br />
{{ب| سر کوفتن به چوبه محمل بعید بود | اما شکیب رفت و ره دیگری نماند }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| بر دست زخم سلسله، بر پای آبله | در این سفر که همسفر بهتری نماند }}<br />
{{ب| مویهکنان و مویکنان جمله عرشیان | بر بالهای خیل ملائک پری نماند }}<br />
{{ب| آن روز آفتاب به مشرق غروب کرد | زان پس اگرچه باختر و خاوری نماند }}<br />
{{ب| با این قیامتی که به پا شد به کربلا | باری برای حشر دگر محشری نماند }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
===غزل مثنوی: مشارق افق نی===<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| این سینه گرم داغ سکوت است، بشنوید | این شرح ماتم ملکوت است، بشنوید }}<br />
{{ب| روح القدس! مدد کن و قفل زبان گشا | قفل زبان بستهام از آسمان گشا }}<br />
{{ب| ماه محرم است، فقط اشک محرم است | با خیمههای تشنه فقط مشک محرم است }}<br />
{{ب| هان ای قلم! بشور و بشوران، سبو بگیر | میخواهی از عطش بنگاری، وضو بگیر }}<br />
{{ب| فکری به حال زار من تشنهکام کن | دست مرا بگیر و به ساقی سلام کن }}<br />
{{ب| ساقی سلام! خرد و خرابیم، جرعهای... | ساقی سلام! تشنه آبیم، جرعهای... }}<br />
{{ب| ساقی سلام بر تو و بر چشم مست تو! | ساقی سلام بر تو و بر هر دو دست تو! }}<br />
{{ب| ساقی سلام! سرمه به چشم عطش بزن | ساقی سلام! خنده به خشم عطش بزن }}<br />
{{ب| دستت اگر فتاد ولی جان گرفتهای | مشکی پر از فرات به دندان گرفتهای }}<br />
{{ب| آبی اگر نبود، فدای سرت سوار! | آبی اگر نبود، برایم عطش بیار }}<br />
{{ب| هشیار رفته بودی و سرمست آمدی | با مشک رفته بودی و بیدست آمدی }}<br />
{{ب| این دستها پناه بنیهاشم است، وای | این دستهای ماه بنیهاشم است، وای }}<br />
{{ب| این مشک خشک، مشک ابوالفضل حیدر است! | این قطرههای اشک ابوالفضل حیدر است! }}<br />
{{ب| آه ای دریغ، وای چه میگویم، ای دریغ | از نای مشک تشنه چه میجویم، ای دریغ }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| این شط [[فرات]] نیست، در خیبر است این | این شیر حق گمان کنم این حیدر است این }}<br />
{{ب| صد چشم تشنه منتظر اوست در حرم | این هم امید اول و هم آخر است این }}<br />
{{ب| ام البنین به زانوی غم سر گذاشته | گر چه دلاور است ولی مادر است این }}<br />
{{ب| جای دو دست در بدنش پر گذاشتند | آن گل شکفته بود ولی پرپر است این }}<br />
{{ب| بعد از تو در حرم، عطش و آتش است و خون | آتش گرفت خیمه و خاکستر است این }}<br />
{{ب| سُرخاب نیست بر رخِ دختِ برادرت | آن زخم تازیانه و این خنجر است این }}<br />
{{ب| قرآن و عترت است که بر نیزه کردهاند | این امت و امانت پیغمبر است این }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| رفتی و با تو رفت دل و طاقت [[حسین]] | یعنی رسیده بود دگر نوبت حسین }}<br />
{{ب| نام حسین آمد و از خود به در شدم | گویی از این جهان به جهانی دگر شدم }}<br />
{{ب| نام حسین آمد و چشمم وضو گرفت | آب از سرم گذشت و دلم آبرو گرفت }}<br />
{{ب| نام حسین آمد و طوفان گرفته است | بغض ستاره وا شد و باران گرفته است }}<br />
{{ب| این کیست، این که تشنه به پیکار میرود؟ | یک سر شکایت است و به نیزار میرود؟ }}<br />
{{ب| این کیست، این که خسته چو جان میرود ز تن؟ | یا این که پشت سر نگران میرود ز تن؟ }}<br />
{{ب| این کیست، این که میرود و گو نمیرود؟ | هر کس که رفت، رفته ولی او نمیرود }}<br />
{{ب| این کیست، این که رفته و مانده به راه، چشم | در جستوجوی او یله شد در نگاه، چشم }}<br />
{{ب| افسوس هر چه بود حدیث غبار بود | هر اسب میرسید، خدا! بیسوار بود }}<br />
{{ب| ای باغ بیخزان حسین! آن بهار کو؟ | ای ذوالجناح! آه بگو پس سوار کو؟ }}<br />
{{ب| پای غبار خسته شد، از آسمان نشست | دیدم سر حسین کنار سنان نشست }}<br />
{{ب| سردار سر به نیزه! کمی از سنان بگو | وقت نماز نیست و لیکن اذان بگو }}<br />
{{ب| در رقص عاشقان مِی و میدان بهانه است | حاجت شکایت است، نیستان بهانه است }}<br />
{{ب| شمس از مشارق افق نی طلوع کرد | پشت قمر کمان شد و عزم رکوع کرد }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| لبهای نیزه جای اذان ستاره نیست | این نیزه است، نیزه خدایا! مناره نیست }}<br />
{{ب| این چیست، این که ملعبه سُمِّ اسبهاست | رأس حسین، سنگدلان! سنگ خاره نیست }}<br />
{{ب| هر تکهاش به گوشهای از دشتِ کربلاست | همچون تن حسین، تنی پاره پاره نیست }}<br />
{{ب| قرآن به دست باد ورق خورد روی نی | «در کار خیر، حاجت هیچ استخاره نیست» }}<br />
{{ب| آنسوی، زلف سرکش بر باد رفتهایست | اینسوی، پیکریست که تیرش شماره نیست }}<br />
{{ب| رأس الحسین را به کجا میبرند، آه | سردار حسن را سرِ دارالاماره نیست }}<br />
{{ب| آن روز فرق حیدر و اینک سر حسین | بحریست کفر کوفه که هیچش کناره نیست }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| سرها چنان نگین سلیمان، تر آمدند | انگشتها به غارت انگشتر آمدند }}<br />
{{ب| سرهای سبز بر بدن باد بوسه زن | زنجیرها به گردن سجاد بوسه زن }}<br />
{{ب| فریاد یا اخیست که پیچیده در عطش | هرگز کسی چشیده از این بیشتر عطش؟ }}<br />
{{ب| گلهای تازیانه بسی بیامان شکفت | در دشت کربلا گل زخم زبان شکفت }}<br />
{{ب| وقتی که شمس بر افق نی عمود شد | گلگونههای دختر مولا کبود شد }}<br />
{{ب| از ظهر کربلا به شب شام میرویم | آهوی سرکشیم که در دام میرویم }}<br />
{{ب| ای ساربان وحشی! ازین رامتر کمی | سر میبری مگر!؟ کمی آرامتر کمی }}<br />
{{ب| سر میبری که حوصله اشک سر رود | هر کس که تشنه آمده، با چشم تر رود }}<br />
{{ب| یک زن که مانده بیکس و تنها کنار خویش | هم سوگوار قافله هم سوگوار خویش }}<br />
{{ب| لب باز کرد و شهد لبالب شروع شد | فصل خطابه خوانی زینب شروع شد }}<br />
{{ب| از ظهر کربلا به شب شامیان بگو | از این شهید بیکفن و بینشان بگو }}<br />
{{ب| وهم زمین به درک حقیقت نمیرسد | از آسمان گم شده با آسمان بگو }}<br />
{{ب| هرگز نمیرسد خبر دین به گوششان | بیهوده است خواندن یاسین به گوششان }}<br />
{{ب| با خود نشین و قافله خویش را ببین | وین میوههای سوخته خویش را بچین }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| این سر، سر بریده سالار زینب است | این سربدار سرزده، سردار زینب است }}<br />
{{ب| میلرزد از سرش تبر شامیان هنوز | این سرو سربلند، علمدار زینب است }}<br />
{{ب| سجاد اگرچه مانده و بیمار کربلاست | اما به چشم خویش پرستار زینب است }}<br />
{{ب| اینگونه با وقار کسی در زمین نزیست | عالم به دار رفته رفتار زینب است }}<br />
{{ب| آزادگی، رها شدن از قید و بند نیست | آزاده آن کسی که گرفتار زینب است }}<br />
{{ب| زهرای ثانی است و به حیدر کشیده است| دستاس و چاه محرم اسرار زینب است }}<br />
{{ب| سرها دگر به منزل آخر رسیدهاند | شام است، شام، نوبت پیکار زینب است }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| منزل به منزل از طلب دل گذشتهام | آبم که دیگر از سر ساحل گذشتهام }}<br />
{{ب| چون نیزه، خون گریستهام از جفای خویش | چون دود، از میان مقاتل گذشتهام }}<br />
{{ب| مرداب بودم و سر دریا نداشتم | راهی به سوی بستر دریا نداشتم }}<br />
{{ب| دریا بهانهایست که از خود روان شوم | بر خوان بیکران شما میهمان شوم }}<br />
{{ب| هر چند از تحیر اشراق، تر شدم | مشتاقتر شدم به تو، مشتاقتر شدم }}<br />
{{ب| مشتاقیام علاج ندارد به غیر تو | عاشق که احتیاج ندارد به غیر تو }}<br />
{{ب| دیگر مگر که مرگ علاج عطش شود | تا جان من به جان جهان پیشکش شود }}<br />
{{ب| این چامه گفتهام که مگر ساقیام شوی | بر سنگ قبر، نقش هوالباقیام شوی }}<br />
{{ب| ما میرویم، اوست هوالباقی السلام | دنیا به نام آل حسین است ... والسلام }} <br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
===شهریار نی سواران===<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| این سو تنی افتاده بیسر، پس سرت کو | آن سو سری بر نیزه بیتن، پیکرت کو }}<br />
{{ب| خواهر، برادر را به صورت میشناسد | یا دست کم از یک نشان، انگشترت کو }}<br />
{{ب| پیکر به پیکر گشتهام گودالها را | ای شهریار نی سواران! لشکرت کو }}<br />
{{ب| قرآن به روی نیزه میخوانی، شگفتا! | رَحلت نمایان است اما منبرت کو }}<br />
{{ب| کوچک شمارند آب دریا را بزرگان | دریای عطشان! اکبرت کو، اصغرت کو }}<br />
{{ب| چشمان خونآلودهات بر نی سوارند | آن چشمه جاری ز حوض کوثرت کو }}<br />
{{ب| وقتی سرت را نیزهها بر سر گرفتند | تا در بغل گیرد تنت را، مادرت کو }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1192-1198.]<br />
<br />
==پی نوشت==<br />
[[رده:ادبیات]]<br />
[[رده:شاعران]]<br />
[[رده:شاعران فارسی زبان]]<br />
[[رده:شاعران معاصر]]<br />
<references /></div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_%D9%BE%D8%B1%D9%87%DB%8C%D8%B2%DA%A9%D8%A7%D8%B1&diff=32767محمود پرهیزکار2021-05-17T04:38:43Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمود پرهیزکار''' نویسنده ایرانی در زمینه مردم نگاری است.<br />
<br />
==آثار==<br />
<br />
===کتابها===<br />
<br />
*کرامات [[حسینی]] در [[حسینیه]] [[کربلا]]<nowiki/>یی های مقیم یزد، [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=544758&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author یزد، بخش فرهنگی دارالحسین، 1372.]<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=544758&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author وب سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]<br />
<br />
[[رده:نویسندگان]]<br />
[[رده:نویسندگان ایرانی]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%A8%D9%88%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C&diff=32766محمود الحبوبی2021-05-17T04:38:04Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمود الحبوبی''' از شعرای عراقی است.{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = محمود الحبوبی<br />
| تصویر = <br />
| توضیح تصویر = <br />
| نام اصلی = <br />
| زمینه فعالیت = <br />
| ملیت = <br />
| تاریخ تولد = 1323 ه. ق. (1906 میلادی) <br />
| محل تولد = نجف اشرف<br />
| والدین = <br />
| تاریخ مرگ = 1969 میلادی<br />
| محل مرگ = <br />
| علت مرگ = <br />
| محل زندگی = <br />
| مختصات محل زندگی = <br />
| مدفن = نجف اشرف<br />
|مذهب = <br />
|در زمان حکومت = <br />
|اتفاقات مهم = <br />
| نام دیگر = <br />
|لقب = <br />
|بنیانگذار = <br />
| پیشه = شاعر<br />
| سالهای نویسندگی = <br />
|سبک نوشتاری = <br />
|کتابها = <br />
|مقالهها = <br />
|نمایشنامهها = <br />
|فیلمنامهها = <br />
|دیوان اشعار = «دیوان محمود الحبوبی» و «رباعیات الحبوبی»<br />
|تخلص = <br />
|فیلم ساخته بر اساس اثر= <br />
| همسر = <br />
| شریک زندگی = <br />
| فرزندان = <br />
|تحصیلات = <br />
|دانشگاه = <br />
|حوزه = <br />
|شاگرد = <br />
|استاد = <br />
|علت شهرت = <br />
| تأثیرگذاشته بر = <br />
| تأثیرپذیرفته از = <br />
| وبگاه = <br />
|گفتاورد = <br />
|امضا = <br />
}}<br />
<br />
== زندگینامه ==<br />
محمود بن سید حسین بن محمود به سال 1323 ه. ق. (1906 میلادی) در نجف اشرف به دنیا آمد و در سال 1912 م وارد مدرسه علویه که مدرسهای نظامی بود شد و پس از آن به علوم عربی و سپس به ادبیات روی آورد و ذوق فراوانی در سرودن شعر، خصوصا شعر طبیعت داشت. مجلهی «الغری» از آثار این شاعر مملو است. او به سال 1969 میلادی وفات یافت و در نجف اشرف به خاک سپرده شد. <ref> ادب الطف؛ ج 10، ص 256- 258.</ref><br />
<br />
== آثار ==<br />
<br />
* دیوان محمود الحبوبی<br />
* رباعیات الحبوبی <br />
<br />
== نمونه اشعار ==<br />
1- یزید الغرور یزید الفجوریزید الخمور و ما یتبع<br />
<br />
2- أبی طاعة اللّه و المسلمونله من أنامله أطوع<br />
<br />
3- و یجبن عن کلّ فخر کماعلی کلّ موبقة یشجع<br />
<br />
4- و أثمن من أنفس المسلمینله قدح بالطّلی یترع <ref> همان؛ ص 254.</ref><br />
<br />
<br />
1- [[یزید]] مغرور و فاجر و دائم الخمر کسی بود که <br />
<br />
2- از اطاعت خدا سرپیچید و مسلمانان همواره از خواب و خیال او در امان نبودند. <br />
<br />
3- و به جای کسب فخر به سوی بدبختی مهلک روی آورد.<br />
<br />
4- و جان مسلمانان را به شراب فروخت.<br />
==منابع==<br />
<br />
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج1، ص: 586.]<br />
<br />
==پی نوشت==<br />
[[رده:هنر]]<br />
[[رده:ادبیات]]<br />
[[رده:شاعران]]<br />
[[رده:شاعران عرب]]<br />
<references /></div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87&diff=32765محمود میرزاده2021-05-17T04:34:18Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمود میرزاده''' پژوهشگر و نویسنده در رشته موسیقی است.<br />
==آثار==<br />
<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/127104 «سیری در موسیقی مذهبی ایران و یادی از تاج الواعظین نیشابوری»، خرداد، 4 اردیبهشت 1378، ص 8.]<br />
<br />
*«نمایش [[تعزیه]]: بازسازی حماسه [[عاشورا]]»، خرداد، 31 فروردین 1378، ص 8.<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/127104 وب سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]<br />
<br />
[[رده: پژوهشگران]]<br />
[[رده: پژوهشگران ایرانی]]<br />
[[رده: پژوهشگران در گروه هنر]]<br />
[[رده: پژوهشگران در گروه موسیقی]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C&diff=32764محمود محمد امینی2021-05-17T04:33:32Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمود محمد امینی''' نویسنده در رشته هنرهای نمایشی است.<br />
==آثار==<br />
===مقالات===<br />
<br />
*«[[تعزیه]] هنر مقاومت است»، کاروکارگر، 5 اردیبهشت 1378، ص 10.<br />
<br />
*«نقش موسیقی در نمایش تعزیه»، کاروکارگر، 13 اردیبهشت 1377، ص 6.<br />
<br />
==منبع==<br />
<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
<br />
[[رده: نویسندگان]]<br />
[[رده: نویسندگان ایرانی]]<br />
[[رده: نویسندگان در گروه هنر]]<br />
[[رده: نویسندگان در گروه هنرهای نمایشی]]<br />
[[رده:نویسندگان در گروه مطالعات تعزیه]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_%D8%B9%D8%B2%DB%8C%D8%B2%DB%8C&diff=32763محمود عزیزی2021-05-17T04:32:45Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>{{جعبه بازیگر<br />
| نام = '''محمود عزیزی'''<br />
| تصویر = Mahmood Azizi.jpg<br />
| توضیح تصویر =<br />
| نام اصلی = '''محمود عزیزی''' سلدوز<br />
| زمینه فعالیت = بازیگر، نویسنده، کارگردان فیلم، تئاتر، تلویزیون و سینما<br />
| ملیت = ایران<br />
| تاریخ تولد = 24 آذر 1323<br />
| محل تولد = تهران<br />
| محل زندگی = تهران<br />
| تاریخ مرگ =<br />
| محل مرگ =<br />
| مدفن =<br />
| علت مرگ =<br />
| نام دیگر = '''محمود عزیزی سلدوز'''<br />
| پیشه = بازیگری، نویسندگی، کارگردانی و مدرس دانشگاه<br />
| تحصیلات = دکتری تئاتر از فرانسه<br />
| سالهای فعالیت =<br />
| همسر =<br />
| فرزندان =<br />
| والدین =<br />
| وبگاه =<br />
| جوایز سیمرغ بلورین =<br />
| جوایز جشن سینمای ایران =<br />
}}<br />
'''محمود عزیزی''' (زاده 24 آذر 1323 در تهران) بازیگر، نویسنده، کارگردان و مدرس تئاتر، تلویزیون و سینما ایران است. او هماکنون عضو هیئت علمی و استاد تمام دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی، پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.<br />
<br />
==آثار==<br />
<br />
===کتابها===<br />
[[تعزیه]] از نگاه مستشرقان (تعزیه [[علی اکبر (ع)|حضرت علی اکبر]] و [[قاسم بن حسن (ع)|حضرت قاسم (ع)]])، [http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1614904 تهران، فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران، 1387.]<br />
<br />
===مقالهها===<br />
<br />
*[https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=65819 «شعر کهن پارسی در مجالس تعزیه»، نوشته محمود طاووسی، محمود عزیزی، سید حبیب اله لزگی و محمدحسین ناصربخت، مجله مطالعات و پژوهش های دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، شماره 49، تابستان 1386.]<br />
*[http://ensani.ir/file/download/article/20120514164521-9162-8.pdf «نقاط مشترک میان تعزیه گردانی و نمایش تراژدی یونانی»، ترجمه جلال ستاری، فصلنامه تئاتر، شماره 3 - 2، تابستان و پاییز 1367، ص 163 - 142.]<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/980747 همسرایی مختار و حر، نویسنده محمود عزیزی، با همکاری کانون تئاتر دینی، تهران، نمایش (انجمن نمایش)، 1385، ص 72.]<ref>تعزیه نامه است.</ref><br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1612635 ترسا دختر مسیحی (بررسی دیدگاه برخی از نظریه پردازان معاصر تئاتر در مقایسه با تعزیه)، تهران، فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران، 1387.]<br />
<br />
===مصاحبه شونده===<br />
<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/376853 «تعزیه میراث مذهبی ملی و افتخار ماست: گفتگو با دکتر محمود عزیزی، استاد دانشگاه درباره تعزیه»، جوان، 8 اسفند 1383، ص 7.]<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*[https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=65819 وب سایت مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی]<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/980747 وب سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]<br />
*[http://ensani.ir/fa/article/author/23421 وب سایت پرتال جامع علوم انسانی]<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
<br />
==پینوشت==<br />
<references /><br />
[[رده:اساتید دانشگاه]]<br />
[[رده:اساتید دانشگاه ایرانی]]<br />
[[رده:اساتید دانشگاه معاصر]]<br />
[[رده:اساتید دانشگاه در گروه هنر]]<br />
[[رده:اساتید دانشگاه در گروه هنرهای نمایشی]]<br />
[[رده:پژوهشگران]]<br />
[[رده:پژوهشگران ایرانی]]<br />
[[رده:پژوهشگران در گروه هنرهای نمایشی]]<br />
[[رده:پژوهشگران در گروه مطالعات تعزیه]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_%D8%B5%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%AA%DB%8C&diff=32762محمود صلواتی2021-05-17T04:31:02Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = محمود صلواتی<br />
|تصویر= Mahmoud salavati.jpg<br />
| توضیح تصویر = <br />
| نام اصلی = <br />
| زمینه فعالیت =<br />
| ملیت =ایران<br />
| تاریخ تولد =1332<br />
| محل تولد =خمینی شهر، اصفهان<br />
| والدین = <br />
| تاریخ مرگ =<br />
| محل مرگ =<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی = <br />
| مدفن =<br />
|مذهب =<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم =<br />
| نام دیگر =<br />
|لقب = <br />
|بنیانگذار =<br />
| پیشه = عضو شورای مرکزی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم<br />
| سالهای نویسندگی = <br />
|سبک نوشتاری =<br />
|کتابها =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|دیوان اشعار =<br />
|تخلص =<br />
|فیلم ساخته بر اساس اثر=<br />
| همسر =<br />
| شریک زندگی =<br />
| فرزندان =<br />
|تحصیلات =<br />
|دانشگاه =<br />
|حوزه =<br />
|شاگرد =<br />
|استاد = حسینعلی منتظری- طاهری اصفهانی- یوسف صانعی- سید روحالله خمینی<br />
|علت شهرت =<br />
| تأثیرگذاشته بر =<br />
| تأثیرپذیرفته از = <br />
| وبگاه = <br />
|گفتاورد =<br />
|امضا =<br />
}}<br />
'''محمود صلواتی''' (زاده اول فروردین 1332) خمینی شهر اصفهان، مترجم، نویسنده، پژوهشگر دینی و عضو شورای مرکزی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم است. <br />
<br />
==آثار==<br />
<br />
===مقالهها===<br />
<br />
*«سبک شناسی [[نوحه|نوحههای]] [[حسینی]] در تویسرکان»، [http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/326881 کیهان فرهنگی، شماره 208 - 209، بهمن و اسفند 1382، ص 32 - 30.]<ref>تویسرکان از شهرهای استان همدان است.</ref><br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*[http://msalavati.ir/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%B5%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%AA%DB%8C/ وب سایت شخصی محمود صلواتی]<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/326881 وب سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
<br />
==پی نوشت==<br />
[[رده:پژوهشگران]]<br />
<references /><br />
[[رده:پژوهشگران ایرانی]]<br />
[[رده:پژوهشگران در گروه ادیان و مذاهب]]<br />
[[رده:مترجمان]]<br />
[[رده:مترجمان ایرانی]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_%D8%AA%D9%88%D8%B3%D9%84%DB%8C&diff=32761محمود توسلی2021-05-17T04:28:10Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمود توسلی''' پژوهشگر ایرانی و استاد (تمام) دانشگاه در رشته معماری و هنر است.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/author/12437 پرتال جامع علوم انسانی]</ref><br />
<br />
==تحصیلات==<br />
<br />
*کارشناسی ارشد معماری دانشگاه تهران 1352<br />
*کارشناسی ارشد طراحی شهری دانشگاه منچستر<br />
*کارشناسی ارشد برنامهریزی دانشگاه ادینبورو<ref>[https://rtis2.ut.ac.ir/cv/mtavasol/print/ دانشگاه تهران]</ref><br />
<br />
==آثار==<br />
<br />
===مقالهها===<br />
<br />
*«[[حسینیه|حسینیهها]]، [[تکیه|تکایا]]، مصلی ها»، [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1794085&pageStatus=0&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author معماری ایران، به کوشش محمدیوسف کیانی، جلد 1، تهران، جهاد دانشگاهی، 1366.]<br />
<br />
==جستارهای وابسته==<br />
<br />
*[[محمد یوسف کیانی]]<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
<br />
==پینوشت==<br />
[[رده: پژوهشگران]]<br />
<references /><br />
[[رده:پژوهشگران ایرانی]]<br />
[[رده:پژوهشگران در گروه معماری]]<br />
[[رده:پژوهشگران در گروه اساتید دانشگاه]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_%D8%AA%D9%82%DB%8C_%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87_%D8%AF%D8%A7%D9%88%D8%B1%DB%8C&diff=32760محمود تقی زاده داوری2021-05-17T04:24:58Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = محمود تقی زاده داوری<br />
| تصویر = Mahmoud taghizade.jpg<br />
| توضیح تصویر = <br />
| نام اصلی = <br />
| زمینه فعالیت =شیعه شناسی<br />
| ملیت =ایرانی<br />
| تاریخ تولد =1332<br />
| محل تولد =<br />
| والدین = <br />
| تاریخ مرگ =<br />
| محل مرگ =<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی = <br />
| مدفن =<br />
|مذهب =<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم =<br />
| نام دیگر =<br />
|لقب = <br />
|بنیانگذار = رشته شیعه شناسی <br />
| پیشه = پژوهشگر و استاد دانشگاه<br />
| سالهای نویسندگی = <br />
|سبک نوشتاری =<br />
|کتابها =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|دیوان اشعار =<br />
|تخلص =<br />
|فیلم ساخته بر اساس اثر=<br />
| همسر =<br />
| شریک زندگی =<br />
| فرزندان =<br />
|تحصیلات =فوق دکتری فلسفه<br />
|دانشگاه =دانشگاه منچستر<br />
|حوزه =<br />
|شاگرد =<br />
|استاد =<br />
|علت شهرت =<br />
| تأثیرگذاشته بر =<br />
| تأثیرپذیرفته از = <br />
| وبگاه = <br />
|گفتاورد =<br />
|امضا =<br />
}}<br />
'''محمود تقی زاده داوری''' (زاده 1332) پژوهشگر و استاد دانشگاه ایرانی در رشته شیعه شناسی است.<ref name=":0">[http://simap.atu.ac.ir/cv/59019551/ وب سایت دانشگاه علامه طباطبایی]<br />
</ref> <br />
<br />
==تحصیلات==<br />
<br />
*فوق دکتری فلسفه از دانشگاه منچستر 1375 <ref name=":0" /><br />
<br />
==فعالیتها==<br />
<br />
*مسوول راه اندازی رشته شیعه شناسی در ایران 1395<br />
<br />
*دانشیار دانشکده معارف اسلامی الهیات دانشگاه علامه طباطبایی<ref name=":0" /><br />
<br />
==آثار==<br />
<br />
===مقالهها===<br />
<br />
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12467/%d9%86%da%af%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d8%ac%d8%a7%d9%85%d8%b9%d9%87-%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d8%b2%db%8c%d8%a7%d8%b1%d8%aa «نگاهی به جامعه شناسی زیارت»، معرفت، شماره 45، شهریور 1380، ص 61- 59.]<br />
<br />
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1198760/%d8%aa%d9%81%d8%b3%db%8c%d8%b1-%d9%86%d9%85%d8%a7%d8%af%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%af%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%b3%da%a9-%d8%b4%db%8c%d8%b9%db%8c-%d9%85%d8%b7%d8%a7%d9%84%d8%b9%d9%8 تفسیر نمادهای دینی در مناسک شیعی (مطالعه موردی: نخلگردانی در ابیانه)، شیعه شناسی، بهار 1395- شماره 53 علمی-پژوهشی/ISC (32 صفحه- از 35 تا 66)]<br />
<br />
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/947773/%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d9%86%d9%82%d8%b4-%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86%db%8c%d9%87-%d8%a7%d8%b9%d8%b8%d9%85-%d8%b2%d9%86%d8%ac%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d8%b1%d9%88%db%8c%d8%ac-%d8%af%db%8c%d9%8 بررسی نقش حسینیه اعظم زنجان در ترویج دینداری این شهر، شیعه شناسی، بهار 1390- شماره 33 علمی-پژوهشی/ISC (34 صفحه- از 67 تا 100)]<br />
*مراسم سوگواری [[محرم]]: کارکردهای انسانی، فرهنگی و اجتماعی، [http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1996344 مسجد، ش 145، دی 1388: ص 58- 61]<br />
<br />
*تقی زاده داوری محمود، همایش بین المللی [[اربعین]]، سخنران، ما برای عاشورا چه میکنیم؟ و [[عاشورا]] برای ما چه میکند؟، [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=5001078&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author 1396/08/03، 1396/08/04]<br />
<br />
===مصاحبهها===<br />
<br />
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12372/%d9%85%db%8c%d8%b2%da%af%d8%b1%d8%af-%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%a7%d8%a8%d8%b9%d8%a7%d8%af-%d8%a7%d8%ac%d8%aa%d9%85%d8%a7%d8%b9%db%8c-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d9%88-%d8%b9%d8%b1%d9%81%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%86%d9%87%d8%b6%d8%aa-%d8%b3%db%8c%d8%af%d8%a7%d9%84%d8%b4%d9%87%d8%af%d8%a7 میزگرد: بررسی ابعاد اجتماعی، سیاسی و عرفانی نهضت سیدالشهدا، مصاحبه شونده: لگنهاوزن، محمد؛ تقی زاده داوری، محمود؛ غرویان، محسن؛ معرفت، خرداد و تیر 1379- شماره 34 ISC (12 صفحه- از 7 تا 18)]<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1996344 وب سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]<br />
*[https://www.noormags.ir/view/fa/creator/4754/%d9%85%d8%ad%d9%85%d9%88%d8%af_%d8%aa%d9%82%db%8c_%d8%b2%d8%a7%d8%af%d9%87_%d8%af%d8%a7%d9%88%d8%b1%db%8c?pn=3 وب سایت پایگاه مجلات تخصصی نور]<br />
<br />
==پینوشت==<br />
[[رده: پژوهشگران]]<br />
[[رده:پژوهشگران ایرانی]]<br />
[[رده:پژوهشگران در گروه مطالعات اسلامی]]<br />
[[رده:پژوهشگران در گروه علوم اجتماعی]]<br />
<references /></div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D8%AA%D8%B9%D8%B2%DB%8C%D9%87_%D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C%D8%B4_%D9%88_%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4_%D8%AF%D8%B1_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86&diff=32745تعزیه نیایش و نمایش در ایران2021-05-16T10:17:42Z<p>Rahdar: تغییرمسیر به تعزیه: آیین و نمایش در ایران</p>
<hr />
<div>#تغییر_مسیر [[تعزیه: آیین و نمایش در ایران]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%AE%D8%A7%DA%A9%DB%8C&diff=32744محمدرضا خاکی2021-05-16T08:16:16Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = محمدرضا خاکی<br />
| تصویر = mohammadreza khaki.jpg<br />
| توضیح تصویر = <br />
| نام اصلی = <br />
| زمینه فعالیت =تئاتر<br />
| ملیت =ایرانی<br />
| تاریخ تولد =1329<br />
| محل تولد =کرمانشاه<br />
| والدین = <br />
| تاریخ مرگ =<br />
| محل مرگ =<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی = <br />
| مدفن =<br />
|مذهب =<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم =<br />
| نام دیگر =<br />
|لقب = <br />
|بنیانگذار =<br />
| پیشه =پژوهشگر و استاد دانشگاه<br />
| سالهای نویسندگی = <br />
|سبک نوشتاری =<br />
|کتابها =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|دیوان اشعار =<br />
|تخلص =<br />
|فیلم ساخته بر اساس اثر=<br />
| همسر =<br />
| شریک زندگی =<br />
| فرزندان =<br />
|تحصیلات =* دکترای تخصصی تئاتر<br />
* دیپلم مطالعات عالی (DEA) در رشته تئاتر و علوم نمایشی<br />
* فوق لیسانس Maitrise در رشته تئاتر<br />
* لیسانس علوم تربیتی در زمینه روانشناسی آموزشی درمانی<br />
* لیسانس هنرهای نمایشی<br />
|دانشگاه =* دانشگاه سوربن <br />
* دانشگاه پاریس <br />
دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران <br />
|حوزه =<br />
|شاگرد =<br />
|استاد =<br />
|علت شهرت =<br />
| تأثیرگذاشته بر =<br />
| تأثیرپذیرفته از = <br />
| وبگاه = <br />
|گفتاورد =<br />
|امضا =<br />
}}<br />
'''محمدرضا خاکی''' (زاده 1329 در کرمانشاه) پژوهشگر و استاد دانشگاه ایرانی در رشته تئاتر است.<ref>[http://theater.ir/fa/artists/512 ایران تئاتر]</ref><br />
<br />
==تحصیلات==<br />
<br />
*دکترای تخصصی تئاتر از دانشگاه سوربن (با درجه بسیار افتخار آفرین Très honorable) پاریس، فرانسه؛ 1370.<br />
*دیپلم مطالعات عالی (DEA) در رشته تئاتر و علوم نمایشی از دانشگاه پاریس 8 (Saint Denis) فرانسه؛ 1368.<br />
*فوق لیسانس Maitrise در رشته تئاتر از دانشگاه پاریس 8 (Saint Denis) فرانسه؛ 1364.<br />
*لیسانس علوم تربیتی در زمینه روانشناسی آموزشی درمانی، دانشگاه پاریس 8 (Saint Denis) فرانسه؛ 1362.<br />
*لیسانس هنرهای نمایشی، دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران (رتبه اول) تهران؛ 1357.<ref>[http://theater.ir/fa/artists/512 همان]</ref><br />
<br />
==فعالیتها==<br />
<br />
*تدریس درس فرهنگ نمایشی در کشورهای اسلامی در گروه تئاتر دانشگاه پاریس 8، 1371.<br />
*عضو هیئت علمی گروه کارگردانی تئاتر دانشکده هنر، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، 1372.<br />
*عضو هیأت علمی مدعو گروه نمایشی- دانشکده هنر دانشگاه آزاد، شعبههای تهران، اراک، بوشهر؛ 1374 تاکنون.<br />
*عضو هیأت علمی مدعو گروه نمایش دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر، تهران؛ از 1375.<br />
*عضو هیأت علمی مدعو گره نمایشی دانشکده هنر سوره، تهران؛ از 1376.<br />
*عضو هیأت علمی مدعو گروه نمایشی دانشکده هنرهای زیبا- دانشگاه تهران؛ 1378.<br />
*مدیر گروه کارگردانی تئاتر دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس، تهران؛ 1378 تا 1379.<br />
*مدیر گروه کارگردانی تئاتر دانشکده هنر، دانشگاه تربیت مدرس، تهران. از آذر 1382 تا مهرماه 88.<br />
<br />
*عضو هیأت داوران جشنواره نمایشهای آئینی و سنتی، تهران، پائیز؛ 1374.<br />
*عضو هیأت داوران اولین جشنواره تئاتر دانشجوئی دانشگاه آزاد، بوشهر؛ 1373.<br />
*عضو هیأت داوران بیست و سومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، تهران، بهمن؛ 1373.<br />
*عضو هیأت داوران دومین جشنواره سراسری تئاتر دانشجویان دانشگاه آزاد، نوشهر؛ 1374.<br />
*عضو هیأت داوران نخستین یادواره تئاتر کانونهای فرهنگی هنری، اراک؛ 1375.<br />
*عضو هیأت داوران جشنواره تئاتر دانشجویان کشور، تهران، اسفند؛ 1377.<br />
*عضو هیأت داوران هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، تهران، بهمن؛ 1377.<br />
*دبیر همایش "دیالوگ در تئاتر" هیجدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، تهران، بهمن؛ 1378.<br />
*عضو هیأت داوران دوازدهمین جشنواره تئاتر دانشجویان، تهران، اردیبهشت؛ 1378.<br />
*دبیر سلسله سخنرانیهای فیلم خانه تخصصی هنر، دوره اول، فرهنگسرای نیاوران، بهار؛ 1379.<br />
*سردبیر فصلنامه پژوهشی- تخصصی تئاتر، اداره کل هنرهای نمایشی؛ بهمن 83 تا آبان 1385.<br />
*عضو شورای پژوهش تئاتر کشور، مرکز هنرهای نمایشی بهمن؛ 1383.<br />
*عضو هیات داوران بیست و سومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، تهران بهمن ماه؛ 1383.<br />
*عضو کمیته تخصصی انتخاب آثار خارجی بیست و چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، سفر به کشور فرانسه (فستیوال آوینیون)؛ 1384 .<br />
*عضو شورای تدوین سند توسعه بیست ساله تئاتر کشور، اداره کل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی؛ 1384.<br />
*عضو شورای موسس ITI ایران (انستیتو بینالمللی تئاتر) وابسته به یونسکو، خردادماه؛ 1384.<br />
*دبیر بخش سمینارهای پژوهش تئاتر خانه هنرمندان ایران؛ 1385.<br />
*مدیر ایرانی پروژه "تئاتر پداگوژی" مشترک بین دانشگاه اوسنابروک کشور آلمان ودانشگاه تربیت مدرس ایران؛ 1386تا کنون.<br />
*داور سومین دوره نمایشنامه خوانی، تالار مولوی، مهر تا بهمن ماه؛ 1386.<br />
*عضو کمیته تخصصی انتخاب آثار خارجی بیست و ششمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، سفر به کشور فرانسه (فستیوال آوینیون)؛ 1386.<br />
*داور نخستین جشنواره تئاتر دفاع مقدس، خوزستان، خرداد؛ 1386.<ref>[http://theater.ir/fa/artists/512 همان]</ref><br />
<br />
===عضویتها===<br />
<br />
*عضو شورای ادبیات نمایشی سیما فیلم؛ 1375.<br />
*عضو هیأت مدیره خانه تئاتر ایران؛ 1376 تا 1379.<br />
*عضو انتخابی هیأت مدیره خانه تئاتر ایران؛ 1377.<br />
*عضو شورای تئاتر شبکه چهار سیما، مهر؛ 1383.<br />
*عضو هیات مدیره تئاتر دانشگاهیان کشور– مدیران گروههای تئاتر دانشگاهها؛ 1385. <br />
*عضو گروه تحقیقاتی دپارتمان تئاتر دانشگاه پاریس 8 (Saint Denis) پاریس- فرانسه؛ 1989.<br />
*عضو گروه تحقیق پیرامون رفتارهای نمایشی سازمان یافته (CHSO) دانشگاه پاریس 8؛1989.<br />
*عضو ایرانی اساتید دانشگاههای خارجی که دارای مجوز راهنمایی و مشاوره تز در دانشکده تئاتر دانشگاه پاریس 8 Saint Denis)) است.<ref>[http://theater.ir/fa/artists/512 همان]</ref><br />
<br />
==آثار==<br />
<br />
===مقالهها===<br />
<br />
*[http://ensani.ir/fa/article/95052/%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%B9%D8%B7%D8%A7%D9%81-%D9%BE%D8%B0%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%B9%D8%B2%DB%8C%D9%87-%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 «الگوی انعطاف پذیری در تعزیه ایران»، نوشته محمدحسن جازمی و محمدرضا خاکی، کتاب ماه هنر، شماره 1166، اردیبهشت 1387.]<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/274997 «پیش گفتار «جنگ شعاع»»، صحنه، شماره 26، اردیبهشت 1382، ص 74 - 78.]<ref>این مقاله درباره کتاب «جنگ شعاع» از کتاب های خطی تعزیه نامه است.</ref><br />
*[http://ensani.ir/fa/article/6230/%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B9-2-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%86%D9%82%D8%B7%D9%87-%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7-%D8%AA%D «پیش گفتار «جنگ شعاع»»، صحنه، شماره 27، خرداد 1382، ص 31 - 36.]<ref>همان.<br /></ref><br />
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/363573/%d8%aa%d8%b9%d8%b2%db%8c%d9%87-%d9%87%d8%a7-%d9%88-%d8%aa%d8%b9%d8%b2%db%8c%d9%87-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d9%87%d8%a7 «تعزیه و تعزیه نامهها، دو روایت از مجلس شبیه»، ایران نامه، سال 9، 1370، ص 254 - 292.]<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/666457 جنگ شعاع: تعزیه نامههای کتابخانه ملک، تصحیح محمدرضا خاکی، با همکاری پریسا کرم رضایی، تهران، گسترش هنر، مرکز مطالعات و تحقیقات هنری، 1381.]<br />
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/234976/%d8%af%d9%88-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%a7%d8%b2-%d9%85%d8%ac%d9%84%d8%b3-%d8%b4%d8%a8%db%8c%d9%87-%d8%af%d8%b1%d9%88%db%8c%d8%b4-%d8%a8%db%8c%d8%a7%d8%a8%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%88-%d8%ad%d8%b6%d8% «دو روایت از مجلس شبیه درویش بیابانی و حضرت موسی»، سوره، ویژه تئاتر، شماره 2 - 3، بهار 1371.]<br />
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/363574/%d8%af%d9%88-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%a7%d8%b2-%d9%85%d8%ac%d9%84%d8%b3-%d8%b4%d8%a8%db%8c%d9%87-%d8%af%d8%b1%d9%88%db%8c%d8%b4-%d8%a8%db%8c%d8%a7%d8%a8%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%88-%d8%ad%d8%b6%d8% «دو روایت از مجلس شبیه درویش بیابانی و حضرت موسی (پیشگفتار)»، ایران نامه، بهار 1370 - شماره 34.]<br />
<br />
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/625052/%d9%85%d8%ac%d9%84%d8%b3-%d8%b4%d8%a8%db%8c%d9%87-%d8%b4%d9%87%d8%a7%d8%af%d8%aa-%d8%ad%d8%b6%d8%b1%d8%aa-%d9%82%d8%a7%d8%b3%d9%85-%d8%b9 مجلس شبیه شهادت حضرت قاسم (ع)، هنر تابستان 1378 شماره 40.]<br />
<br />
*[http://ensani.ir/fa/article/230924/%D9%85%D8%B3%D8%A3%D9%84-%D8%AA%D8%B4%D8%A8%D9%91%D9%87-%D9%88-%D8%B9%D9%84%D9%84%D9%90-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D9%82%D9%90-%D9%88%D8%A7%DA%98-%D8%B4%D8%A8%DB%8C%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AA% مسأله تشبه و علل اطلاق واژه «شبیهخوانی» به تعزیه، هنرهای نمایشی زمستان 1388 شماره 39.]<br />
*"سیر تحولات در متون [[تعزیه]]" مجله سوره ویژه تئاتر، نوروز 1374.<br />
*"نقد هنر دینی" پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، حوزه هنری، دی ماه، 1383.<br />
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1117102/%d8%aa%d8%a3%d8%ab%db%8c%d8%b1-%d8%b9%d9%88%d8%a7%d9%85%d9%84-%d8%a7%d8%ac%d8%aa%d9%85%d8%a7%d8%b9%db%8c-%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae%db%8c-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%b9%d8%b5%d8%b1-%d9%82%d8%a «تأثیر عوامل اجتماعی- تاریخی ایران عصر قاجار در شکوفایی تعزیه عهد ناصری»، مطالعات تطبیقی هنر، پاییز و زمستان 1394- شماره 10.]<br />
*<br />
<br />
===پایاننامهها===<br />
<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1310052 مکانی برای نمایش (با نگاهی به نمایشهای آئینی ایران)، دانشجو علی نوعییزدیان؛ استاد راهنما خسرو افضلیان؛ استاد مشاور شهرام پوردیهیمی٬ محمدرضا خاکی، (کارشناسی ارشد): معماری، مشهد، 1386]<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/824128 بخش نظری: استیلیزاسیون در تئاتر (مقایسه شیوهپردازی در تئاتر غربی و نمایش تعزیه ایرانی) بخش عملی: اجرای تعزیه مجلس شبیه درویش بیابانی و حضرت موسی علیهالسلام استاد راهنما محمدرضا خاکی، استاد مشاور خسرو بامداد، تهران 1377 - 1378، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز، دانشکده هنر و معماری.]<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2799273 تعزیه در میبد، پژوهشگر ناصر امامی میبدی، استاد راهنما محمدرضا خاکی، استاد مشاور محمدفرشید ابراهیمیان، (کارشناسی ارشد): کارگردانی نمایش، گرایش کارگردانی نمایش، 1390، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، دانشکده هنر و معماری.]<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1106649 ریختشناسی تعزیه: نمایشنامه، پژوهشگر مرتضی شیربک؛ استاد راهنما محمدرضا خاکی؛ استاد مشاور امیریان، کارشناسیارشد: ادبیات نمایشی، تهران، 1379، دانشگاه آزاد اسلامی (تهران مرکزی). دانشکده هنر و معماری.]<br />
<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1227742 کوششی در معرفی قابلیتهای دراماتیکی آئین در نمایشهای بوشهر، پژوهشگر علی قربانی؛ استاد راهنما محمدرضا خاکی؛ استاد مشاور احمد جولائی، (کارشناسی ارشد): هنرهای نمایشی (کارگردانی)، تهران، 1383.]<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1320043 مرکز بازنمایی هنر نمایش ایرانی، نگارش فرید عبدالحسینپو، استاد راهنما خسرو افضلیان؛ اساتید مشاور شهرام پوردیهیمی٬ محمدرضا خاکی، (کارشناسی ارشد): معماری، مشهد، 1386، مشهد، 1386، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مشهد. دانشکده هنر و معماری.]<br />
<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1310052 مکانی برای نمایش (با نگاهی به نمایشهای آئینی ایران)، دانشجو علی نوعییزدیان؛ استاد راهنما خسرو افضلیان؛ استاد مشاور شهرام پوردیهیمی٬ محمدرضا خاکی، (کارشناسی ارشد): معماری، مشهد، 1386، دانشگاه آزاد اسلامی (مشهد)، دانشکده هنر و معماری.]<br />
<br />
===مقالهها و سخنرانیهای ارائه شده در همایشها===<br />
<br />
*"[[تعزیه خوانی]]- نمایش آئینی و درمانی مناسبتهای اجتماعی" بوانیا، ایتالیا؛ 1369.<br />
*"فضا در نمایشهای سنتی و [[شبیه خوانی|شبیهخوانی]]" اولین همایش تعزیه، کرمانشاه، خرداد؛ 1378.<br />
*"جایگاه رؤیا و فضا در تعزیه" دومین همایش تعزیه، شیراز، اردیبهشت؛ 1379.<br />
<br />
===سمینارهای بینالمللی===<br />
<br />
*سخنرانی و ارائه مقاله "نمایشهای ایرانی"، دانشکده پداگوژی لینگن، آلمان، پائیز؛ 2008. <br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
*[https://www.noormags.ir/view/fa/creator/148207/%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af_%d8%b1%d8%b6%d8%a7_%d8%ae%d8%a7%da%a9%db%8c وب سایت مجلات تخصصی نور]<br />
*[http://ensani.ir/fa/article/author/15003 وب سایت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی]<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1310052 وب سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]<br />
<br />
==پینوشت==<br />
[[رده: پژوهشگران]]<br />
[[رده:پژوهشگران ایرانی]]<br />
<references /><br />
[[رده:پژوهشگران در گروه ادبیات]]<br />
[[رده:پژوهشگران در گروه ادبیات نمایشی]]<br />
[[رده:پژوهشگران در گروه مطالعات تعزیه]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C&diff=32743محمدرضا ترکی2021-05-16T08:15:04Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمد رضا ترکی''' (١٣٤١ ه. ش) نویسنده، مترجم، محقق ادبی و از شاعران معاصر ایرانی است. <br />
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = محمدرضا ترکی<br />
| تصویر = محمدرضا ترکی.jpg<br />
| توضیح تصویر =<br />
| نام اصلی =<br />
| زمینه فعالیت =<br />
| ملیت =<br />
| تاریخ تولد = ١٣٤١ ه.ش<br />
| محل تولد = آبادان<br />
| والدین = کمال ترکی<br />
| تاریخ مرگ =<br />
| محل مرگ =<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی = <br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن =<br />
|مذهب =<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم =<br />
| نام دیگر =<br />
|لقب =<br />
|بنیانگذار =<br />
| پیشه = نویسنده، مترجم، محقق ادبی، از شاعران معاصر فارسی زبان، سردبیری فصلنامه شعر و مدیریت شبکه فرهنگ رادیو ایران را در کارنامه فعالیتهای خود دارد و دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران است<br />
| سالهای نویسندگی =<br />
|سبک نوشتاری =<br />
|کتابها = «پارسای پارسی»، «از واژه تا صدا» پیرامون ادبیات و رادیو، «فصل فاصله»، «هنوز اول عشق است»، «خاکستر آیینه»، «بغض در نواحی لبخند» همچنین کتاب «تاریخ و تطور علوم بلاغت» دکتر شوقی ضیف را ترجمه نموده است<br />
|مقالهها =«پرسه در عرصه کلمات»، «بر بساط غزل خاقانی»، «دوبارهکاری و شتابزدگی در تصحیح هفت دیوان محتشم کاشانی»، «طنز در شعر رودکی»، «مرد بادها» کوروساوا و تجربههای سینماییش و مجموعه مقالات «اسطورهشناسی» <br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|دیوان اشعار =<br />
|تخلص = <br />
|فیلم ساخته بر اساس اثر=<br />
| همسر =<br />
| شریک زندگی =<br />
| فرزندان =<br />
|تحصیلات = دکترای زبان و ادبیات فارسی<br />
|دانشگاه =<br />
|حوزه =<br />
|شاگرد =<br />
|استاد =<br />
|علت شهرت =<br />
| تأثیرگذاشته بر =<br />
| تأثیرپذیرفته از =<br />
| وبگاه =<br />
|گفتاورد =<br />
|امضا =<br />
}}<br />
<br />
==زندگینامه==<br />
محمدرضا ترکی فرزند کمال در سال ١٣٤١ شمسی در آبادان به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا دیپلم ادبی در زادگاهش گذراند و سپس به تهران آمد و موفق به اخذ دکترا در رشته زبان و ادبیات فارسی گردید. <br />
<br />
==آثار==<br />
آثار محمدرضا ترکی عبارتند از: <br />
<br />
«[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=646882&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author پارسای پارسی]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=703505&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author از واژه تا صدا]» پیرامون ادبیات و رادیو، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=646882&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author پرسه در عرصه کلمات]» مجموعه مقالات و یادداشتها، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=681127&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author فصل فاصله]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1123765&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author هنوز اول عشق است]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2006827&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author خاکستر آیینه]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2748344&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author بغض در نواحی لبخند]»، همچنین کتاب «تاریخ و تطور علوم بلاغت» دکتر شوقی ضیف را ترجمه نموده است.<br />
<br />
دکتر ترکی مقالات متعددی در نشریات علمی-تخصصی کشور به رشته تحریر در آورده و یا ترجمه نموده است که از آن جمله «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1150421&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author بر بساط غزل خاقانی]»، «دوبارهکاری و شتابزدگی در تصحیح هفت دیوان محتشم کاشانی»، «طنز در شعر رودکی»، «مرد بادها» کوروساوا و تجربههای سینماییش، مجموعه مقالات «اسطورهشناسی» را نام برد.<br />
<br />
وی همچنین سردبیری فصلنامه شعر، مدیریت شبکه فرهنگ رادیو ایران و دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران در کارنامه فعالیت خود دارد <ref>اخذ زندگینامه و اشعار شاعر از فضای مجازی توسط مؤلف.</ref> <br />
==اشعار==<br />
<br />
===[[تیر سه شعبه]]!===<br />
با خط کج کوفی خود <br />
<br />
[[حرمله]] بر تیر<br />
<br />
بنوشت که جز ناحیه حلق [[علی اصغر (ع)|علیاصغر]] بیشیر<br />
<br />
این تیر بلا <br />
<br />
هیچکجا شعبه ندارد!<br />
<br />
<br />
===زخمها===<br />
باز بر پیکر خونین شما زخم زدند<br />
<br />
عدهای جاهل<br />
<br />
از فرقه تکفیریها<br />
<br />
عدهای غافل<br />
<br />
از این دسته تزویریها<br />
<br />
عدهای نیز<br />
<br />
بهانهطلب<br />
<br />
از فرط شکم سیریها!<br />
<br />
خیمهگاه تو<br />
<br />
از آغاز<br />
<br />
به روی عطش زخم به پا بود<br />
<br />
حسین!<br />
<br />
<br />
===نذر [[محرم]]===<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| پیراهن محرّمیات را به تن بکن | ای گل لباس شبنمیات را به تن بکن }}<br />
{{ب| وقتی که اشک میچکد از گونههای شهر | شولای اشک زمزمیات را به تن بکن }}<br />
{{ب| با ما غریبه نیستی ای آسمان تو هم | رخت سیاه ماتمیات را به تن بکن }}<br />
{{ب| ما از تو مردمی و رفاقت ندیدهایم | یک بار رخت مردمیات را به تن بکن }}<br />
{{ب| وقتی عزای اشرف اولاد آدم است | تنپوش سبز آدمیت را به تن بکن }}<br />
{{ب| این خاک بیحسین کویر است، ای وطن | گلگون قبای پرچمیات را به تن بکن }}<br />
{{ب| نذر پدر، سفارش مادر همیشه بود: | پیراهن محرمیات را به تن بکن! }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 761-763.]<br />
<br />
==پی نوشت==<br />
[[رده:ادبیات]]<br />
[[رده:شاعران]]<br />
[[رده:شاعران فارسی زبان]]<br />
[[رده:شاعران معاصر]]<br />
<references /></div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%A8%D9%87%D9%86%D9%88%D8%AF%DB%8C&diff=32742محمدرضا بهنودی2021-05-16T08:11:50Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمدرضا بهنودی''' پژوهشگر ایرانی در رشته هنرهای نمایشی است.<br />
<br />
==آثار==<br />
<br />
===مقالهها===<br />
<br />
*«معرفی برخی از اسناد و مدارک ویژه شبیه خوانی در [[تکیه دولت]]»، [[شبیه خوانی]]، [http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/507193 گنجینه نمایش های آیینی مذهبی: مجموعه مقالات سمینار پژوهشی تعزیه]<ref>[[سمینار پژوهشی تعزیه|سمینا پژوهشی تعزیه]]</ref>[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/507193 ، ص 187 - 195.]<br />
<br />
===پایاننامهها===<br />
<br />
*[https://thesis2.ut.ac.ir/thesis/UTCatalog/UTThesis/Forms/ThesisBrief.aspx?thesisID=DE7406F9-6483-4E21-A4CF-EE72B359D315 <nowiki>تكیه دولت [پروژه عملی: ساخت ماكت تكیه دولت]؛ احمدی، مانیلا، بهنودی، محمدرضا بهنودی، محمدرضا؛ استاد راهنما: علیاری، فریدون؛ دانشگاه تهران، دانشكده هنرهای زیبا، گروه نمایش تئاتر. طراحی صحنه؛ کارشناسی؛ 1372؛ 372 تص.</nowiki>]<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
*[https://thesis2.ut.ac.ir/thesis/UTCatalog/UTThesis/Forms/ThesisBrief.aspx?thesisID=DE7406F9-6483-4E21-A4CF-EE72B359D315 وب سایت دانشگاه تهران]<br />
<br />
==پی نوشت==<br />
[[رده: پژوهشگران]]<br />
[[رده:پژوهشگران ایرانی]]<br />
[[رده:پژوهشگران در گروه هنر]]<br />
[[رده:پژوهشگران در گروه هنرهای نمایشی]]<br />
<references /></div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%A2%D9%84_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85&diff=32741محمدرضا آل ابراهیم2021-05-16T08:10:38Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = محمد رضا آل ابراهیم<br />
| تصویر = mohammadreza ale ebrahim.jpg<br />
<br />
| اندازه تصویر = <br />
|ملیت = ایرانی<br />
| زمینه فعالیت =<br />
| تاریخ تولد = 1 آبان 1330<br />
| محل تولد = استهبان- فارس<br />
| والدین =<br />
| تاریخ مرگ =<br />
| محل مرگ =<br />
| محل زندگی = استهبان<br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن =<br />
| نام دیگر =<br />
| پیشه = داستاننویس و پژوهشگر<br />
| سالهای نویسندگی = 1357 تا کنون<br />
| همسر = فاطمه خراشادی زاده<br />
| شریک زندگی =<br />
| فرزندان = نسیم، پویا، ماندانا<br />
| نوهها =<br />
| تأثیرات =<br />
| تأثیرپذیرفته =<br />
| وبگاه =<br />
|<br />
| جوایز =<br />
}}<br />
'''محمد رضا آل ابراهیم''' (زاده 1330 در فارس) نویسنده و پژوهشگر در رشته فرهنگ عامه است. <br />
<br />
==زندگینامه==<br />
او موفق شد تا در دو رشته ادبیات و علوم تربیتی به تحصیل بپردازد. پژوهشهای آل ابراهیم بیش از 50 جلد کتاب است که شامل فرهنگ، ادبیات و تاریخ است. <br />
<br />
==آثار==<br />
<br />
===مقالهها===<br />
<br />
*فرهنگ مردم استهبان در [[محرم]]، رمضان و طلب باران، [http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/804307 پژوهش و گردآوری محمدرضا آل ابراهیم، استهبان، ستهبان، 1385، 120 ص.]<br />
<br />
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/171938/ پیرامون مفهوم درام، هنر، پاییز 1362- شماره 4 (4 صفحه- از 312 تا 315)]<br />
<br />
===مصاحبهها===<br />
<br />
*فرصتی مغتنم برای شناخت [[تعزیه]]، [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/164573/ مصاحبه شونده: عبد خدایی؛ حسین پور؛ آل محمد، محمد رضا؛ هنر، زمستان 1365 و بهار 1366- شماره 13 (6 صفحه- از 486 تا 491)]<br />
<br />
===[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/164573/ گزارشها]===<br />
<br />
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/203829/ جشنواره بین المللی تئاتر ادینبورو، گزارشگر: آل محمد، محمد رضا؛ کتاب صحنه، اردیبهشت 1381- شماره 18 (4 صفحه- از 14 تا 17)]<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*''مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی''<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/804307 وب سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]<br />
*[https://www.noormags.ir/view/fa/creator/54523 وب سایت پایگاه مجلات تخصصی نور]<br />
<br />
[[رده:پژوهشگران]]<br />
[[رده:پژوهشگران ایرانی]]<br />
[[رده:پژوهشگران در گروه فرهنگ]]<br />
[[رده:پژوهشگران در گروه فرهنگ عامه]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%A2%D9%82%D8%A7%D8%B3%DB%8C%E2%80%8C&diff=32740محمد رضا آقاسی2021-05-16T08:08:43Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
|نام=محمدرضا آقاسی<br />
|تصویر=Aghasi.jpg<br />
|توضیح تصویر=<br />
|نام اصلی=<br />
|زمینه فعالیت=شعر آیینی<br />
|ملیت=ایرانی<br />
|تاریخ تولد=۲۴ فروردین ١٣٣٨ ه. ش<br />
|محل تولد=تهران<br />
|والدین=<br />
|تاریخ مرگ=٣ خرداد ١٣٨٤ ه. ش<br />
|محل مرگ=تهران<br />
|علت مرگ= <br />
|محل زندگی=<br />
|مختصات محل زندگی=<br />
|مدفن=<br />
|مذهب=شیعه<br />
|در زمان حکومت=<br />
|اتفاقات مهم=<br />
|نام دیگر=<br />
|لقب= حیرت<br />
|بنیانگذار=<br />
|پیشه= شاعر<br />
|سالهای نویسندگی=<br />
|سبک نوشتاری=مثنوی<br />
|کتابها=شیعهنامه، بر مدار عشق، حق نمک<br />
|مقالهها=<br />
|نمایشنامهها=<br />
|فیلمنامهها=<br />
|دیوان اشعار=<br />
|تخلص=<br />
|فیلم ساخته بر اساس اثر=<br />
|همسر=<br />
|شریک زندگی=<br />
|فرزندان=<br />
|تحصیلات=<br />
|دانشگاه=<br />
|حوزه=<br />
|شاگرد=<br />
|استاد=مهرداد اوستا<br />
|علت شهرت=اشعار شیعی اجتماعی و سیاسی<br />
|تأثیرگذاشته بر=<br />
|تأثیرپذیرفته از=احمد عزیزی<br />
|وبگاه=<br />
|گفتاورد=<br />
|امضا=}}<br />
'''محمدرضا آقاسی''' (١٣٣٨ ه. ش- ١٣٨٤ ه. ش) شاعر آئینی معاصر ایرانی بود.<br />
==زندگینامه==<br />
محمدرضا آقاسی متخلص به «حیرت» در سال ۱۳۳۸ در تهران به دنیا آمد و پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه دو سال در هنرستان تجسمی به تحصیل مشغول شد که بنا به دلایلی درسش را ناتمام رها کرد.<br />
<br />
آقاسی پانزده ساله بود که شروع به سرودن اشعاری نمود و از سال ١٣٥٥ ه. ش در بعضی انجمنهای ادبی بخصوص «انجمن ادبی ایران» به سرپرستی استاد ناصح حضوری داشت. برادر بزرگترش به نام محمد حسن (مشهور به عمو حسن)، متخلص به «نصری» و مادرش از مشوقین وی برای ورود به عرصه شعر و شاعری بودند. مادرش از بانوان مداح بود. اساتید او افرادی همچون [[مهرداد اوستا]] و هم چنین یوسفعلی میرشکاک بودهاند. <br />
<br />
وی سرانجام در سال ۱۳۸۴ در تهران درگذشت. <br />
<br />
==آثار==<br />
در ابتدا همه اشعار آقاسی در قالب غزل بود و گاهی مخمس و چهارپاره نیز کار میکرد. وی قالب مثنوی را از سال ٦٩ برای کارهایش برگزید که مجموعه شعر «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3123323&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author شیعهنامه]» محصول این گرایش بود.<br />
<br />
==اشعار==<br />
<br />
====آخرین ققنوس <ref>شب شعر عاشورا؛ به ص ۱۷ و ۱۸.</ref>====<br />
{{شعر}}<br />
<br />
{{ب| ز جنوب و غرب تا شرق و شمال|گشتهام در بین اشباح و رجال}}<br />
<br />
{{ب|کیست تا از مرگ من پروا کند|یا به روی غربتم در وا کند}}<br />
<br />
{{ب|آب میجویم ولیکن در سراب|کوفه بازار است این شهر خراب}}<br />
<br />
{{ب|میزنم بر گرد آتش بال بال|تا بنوشم شعله مرگ حلال}}<br />
<br />
{{ب|«مرگ» آغاز جهانی دیگر است|عاشقان را مرگ جانی دیگر است}}<br />
<br />
{{ب|آنکه در خون عشق بازی میکند|تا قیامت سرفرازی میکند}}<br />
<br />
{{ب|ای خداوندان مُـلک عافیت|والیان مسند اشرافیت}}<br />
<br />
{{ب|من یقین دارم مسلمان نیستید|چون ولی را تحت فرمان نیستید}}<br />
<br />
{{ب|من در این آشفته بازار شما|پرده بر میدارم از کار شما}}<br />
<br />
{{ب|نصرت حق را چو باور داشتم|با علی دست از دهان برداشتم}}<br />
<br />
{{ب|آه از تزویر خلق دلق پوش|مردم گندم نمای جو فروش}}<br />
<br />
{{ب|آه از این، گرگهای میش خوار|وین همه مستغنی درویش خوار}}<br />
<br />
{{ب|یاد دارم روزگار پیش را|مردم نزدیک دوراندیش را}}<br />
<br />
{{ب|هر که بارش بیش سر در پیش داشت|یک گلیم کهنه ده درویش داشت}}<br />
<br />
{{ب|شیوه همسایگی در پیش بود|نوش در کام همه بی نیش بود}}<br />
<br />
{{ب|حرص مردم را اسیر خویش کرد|خلق را یکباره نادرویش کرد}}<br />
<br />
{{ب|خلق دلواپستر از دیروز خویش|سرگردان از یأس هستی سوز خویش}}<br />
<br />
{{ب|سینهها در آتش تشویشها|هفت اقلیم است و نادرویشها}}<br />
<br />
{{ب|موجهای خسته سر درگمی|پس چه شد حال و هوای مردمی}}<br />
<br />
{{ب|از چه رو مردم فریبی میکنید|با هم احساس غریبی میکنید}}<br />
<br />
{{ب|ای دل آشوبان زخوف و اضطراب|چرخد از خون شما، هفت آسیاب}}<br />
<br />
{{ب|ای شرارت پیشـِگان هرزهگرد|در کجا بودید هنگام نبرد}}<br />
<br />
{{ب|در کجا بودید وقتی جنگ بود|عرصه بر شیران عالم تنگ بود}}<br />
<br />
{{ب|ای کمند اندازها از پیش و پس|توسن سرکش نگردد رام کس}}<br />
<br />
{{ب|دام بر چینید ما مرغ دلیم|ماهی گرداب و دور از ساحلیم}}<br />
<br />
{{ب|مابه صید طور مولا رفتهایم|در پناه او به بالا رفتهایم}}<br />
<br />
{{ب|یوسف والا زکنعان دور کرد|چشم ظاهربین ما را کور کرد}}<br />
<br />
{{ب|لیک چشم باطن ما را گشود|هر چه را دیدیم جز مولا نبود}}<br />
<br />
{{ب|گفت فحشا در کجا آید پدید|گفتمش در کوچههای بی شهید}}<br />
<br />
{{ب|بی شهیدانند بی سوزو گداز|بر سر سجادههای بی نماز}}<br />
<br />
{{ب|بی شهیدان را غم لیلا کجاست|سوز و اشک و آه و وایلا کجاست}}<br />
<br />
{{ب|کوچه ما بوی مجنون میدهد|بوی اشک و آتش و خون میدهد}}<br />
<br />
{{ب|بوی مجنون مست میسازد مرا|در پی لیلی میاندازد مرا}}<br />
<br />
{{ب|نام لیلی بردم، آرامم گریخت|هفت بندم بند بند از هم گسیخت}}<br />
<br />
{{ب|شیعیان فرهنگ عاشورا چه شد|پرچم خون رنگ عاشورا چه شد}}<br />
<br />
{{ب|کیست تا پرچم به دوش خون کشد|شیعه را از خواب خوش بیرون کشد}}<br />
<br />
{{ب|گفت مولا کل ارض کربلا|شیعه یعنی غربت و رنج و بلا}}<br />
<br />
{{ب|شیعه بی درد زخم بی نمک|بس کن این یا لـَیتـَنی کـُنتُ مَعَک}}<br />
<br />
{{ب|کربلا غوغاست، ساز و برگ کو|ظهر عاشوراست، شور مرگ کو}}<br />
<br />
{{ب| کربلا گفتم کران را گوش نیست|ورنه از غم بلبلی خاموش نیست }}<br />
<br />
{{ب| بلبلان چهچه ز ماتم میزنند|روز و شب از کربلا دم میزنند }}<br />
<br />
{{ب| هر نظر بر غنچهای تر میکنند|یادی از غوغای اصغر میکنند }}<br />
<br />
{{ب| گفت بابا بی برادر ماندهای؟|بی کس و بی یار و یاور ماندهای؟ }}<br />
<br />
{{ب| گر تو تنهایی بگو من کیستم|اصغرم اما نه، اصغر نیستم }}<br />
<br />
{{ب| خیز و اسماعیل را آماده کن|سجدهی شکری بر این سجاده کن }}<br />
<br />
{{ب| ای پدر حرف مرا در گوش گیر|خیز و این قنداقه در آغوش گیر }}<br />
<br />
{{ب| خیز و با تعجیل میدانم ببر|بر سر نعش شهیدانم ببر }}<br />
<br />
{{ب| تشنهام اما نه بر آب فرات|آب میخواهم ولی آب حیات }}<br />
<br />
{{ب| آب در دست کمان دشمن است|تیر آن نامرد احیاء من است }}<br />
<br />
{{ب| آتش اقیانوس را آواز داد|آخرین ققنوس را پرواز داد }}<br />
<br />
{{ب| خون اصغر آسمان را سیر کرد|خواب زینب را چه خوش تعبیر کرد }}<br />
<br />
{{ب| خون اصغر آسمان را سیر کرد|خواب زینب را چه خوش تعبیر کرد}}<br />
<br />
{{ب|آه زینب سر به محمل میزند|کاروان را زخم بر دل میزند}}<br />
<br />
{{ب|ای پرستار پرستوهای من|مرهم زخم تکاپوهای من}}<br />
<br />
{{ب|ای زبان صدق و تصدیق صفا|اولین بیمار چشمت مصطفی}}<br />
<br />
{{ب|عصمت زهرا، عزیز مرتضی|در تو جاری رستخیز مرتضی}}<br />
<br />
{{ب|عصر عاشورا علم در دست توست|کرسی و لوح و قلم در دست توست}}<br />
<br />
{{ب|غنچهها را گر چه پرپر کردهام|کوله بارت را سبکتر کردهام}}<br />
<br />
{{ب|ظهر عاشورا که زیر خنجرم|دست بگشا سایه افشان بر سرم}}<br />
<br />
{{ب|شیعه یعنی امتزاج نار و نور|شیعه یعنی راس خونین در تنور}}<br />
<br />
{{ب|شیعه یعنی هفت وادی اضطراب|شیعه یعنی تشنگی در شط آب}}<br />
<br />
{{ب|کیست این ساقی که بی دست آمدست|کز سبوی تیغ سرمست آمدست}}<br />
<br />
{{ب|آب گفتم سینهها بی تاب شد|خیمهها از آه و آتش آب شد}}<br />
<br />
{{ب|آب گفتم تشنگی بیداد کرد|کودکم بی تاب شد فریاد کرد}}<br />
<br />
{{ب|بر زبانش شعله آه و عطش|شد ز تیر کین گلویش آبکش}}<br />
<br />
{{ب|آفتاب از روی زین افتاده است|مشک آبش بر زمین افتاده است}}<br />
<br />
{{پایان شعر}}{{شعر}}<br />
<br />
====هفتاد و دو تن====<br />
{{شعر}}<br />
<br />
{{ب| هفتاد و دو ماه و ظهر عاشورا|شق القمر امام را دیدم }}<br />
<br />
{{ب| هفتاد و دو پشت آسمان خم شد|وقتی کمر امام را دیدم }} <br />
{{پایان شعر}}{{شعر}}<br />
{{ب| هفتاد و دو ذبح و یک خلیل اللّه|در عزم خلیل حق خلل هرگز }}<br />
<br />
{{ب| در سیر و سلوک فی سبیل اللّه|تعظیم به هیبت هبل هرگز }}<br />
{{پایان شعر}}{{شعر}}<br />
{{ب| در هلهله بتان هر جایی|این گونه که دید خود شکستن را }}<br />
<br />
{{ب| افروخت شراره ستم سوزی|آموخت ره ز خویش رستن را }}<br />
{{پایان شعر}}{{شعر}}<br />
{{ب| بنگر حرکات نوح اعظم را|در ورطه تشنگی تلاطم کرد }}<br />
<br />
{{ب| هفتاد و دو کشتی نجات آورد|هفتاد و دو نوح وقف مردم کرد }} <br />
{{پایان شعر}}{{شعر}}<br />
{{ب| هفتاد و دو کاروان و یک سالار|هفتاد و دو واحه روبرو دارد }}<br />
<br />
{{ب| گاهی ز تنور و گاه بر نیزه|با امت خویش گفتگو دارد }}<br />
{{پایان شعر}}{{شعر}}<br />
{{ب| آن اسوه پاکباز میگوید|آنان که ز راز مرگ آگاهند }}<br />
<br />
{{ب| در دشت جنون ز پا نمیافتند|بر مرکب خون هماره در راهند }}<br />
{{پایان شعر}}{{شعر}}<br />
{{ب| هفتاد و دو صف فشرده چون پولاد|هفتاد و دو قبضه موم در یک مشت }}<br />
<br />
{{ب| هفتاد و دو سر سپردهی مولا|تسلیم اشارههای یک انگشت }}<br />
{{پایان شعر}}{{شعر}}<br />
{{ب| انگشت اشارتی که او دارد|فردا به مصاف میبرد ما را }}<br />
<br />
{{ب| گر شیوه نو پریدن آموزیم|تا قلهی قاف میبرد ما را }}<br />
{{پایان شعر}}{{شعر}}<br />
{{ب| فردا که ز نیزه میدمد خورشید|فردا که خروس مرگ میخواند }}<br />
<br />
{{ب| از خنجر و زخم حجله میبندیم|ما را چو عروس مرگ میخواند }}<br />
{{پایان شعر}}{{شعر}}<br />
{{ب| هفتاد و دو لحظه، لحظهی پرواز|هفتاد و دو کربلای پیدرپی }}<br />
<br />
{{ب| هفتاد و دو لحظهی سرافرازی|سرهای بریده خون چکان بر نی }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
====ظهر [[عطش]]====<br />
{{شعر}}<br />
<br />
<br />
{{ب| آن شب که بتان نماز خواندند | ما را به حریم راز خواندند }}<br />
<br />
{{ب| بر کف دف و بر لبانِشان کف | از دلبر دلنواز خواندند }}<br />
<br />
{{ب| دستى به درِ نیاز بردیم | با غمزۀ خود به ناز خواندند }}<br />
<br />
{{ب| مطرب به ره عراق مىزد | در گوشهاى از حجاز خواندند: }}<br />
<br />
{{ب| ما شیعۀ آل مصطفاییم | آیینۀ کربلا نماییم }}<br />
<br />
{{ب| اى تشنهْ شهید سربریده | دل از سر و از پسر بریده }}<br />
<br />
{{ب| در ظهر عطش مگر چه دیدى | کز جان و جهان نظر بریدى }}<br />
<br />
{{ب| اى آب حیات دین احمد (ص) | وى کشتى امّت محمد (ص) }}<br />
<br />
{{ب| تو نوح تمام ماسوایى | تاج سرِ عرش کبریایى }}<br />
<br />
{{ب| حُبّ تو، اقامۀ نمازست | ذکر تو هماره دلنواز است }}<br />
<br />
{{ب| اى ناز تو بهترین سرآغاز | چشمى به نیاز ما بینداز }}<br />
<br />
{{ب| یک چشمه نگر نماز ما را | پرکن قدح نیاز ما را }}<br />
<br />
{{ب| چشم تو شرابخانۀ ماست | این مستى و مى بهانۀ ماست }}<br />
<br />
{{ب| از روز ازل نیازمندیم | بر جام لب تو آزمندیم }}<br />
<br />
{{ب| اى لعل تو گوهر تبسّم | بگشاى لب از سر تبسّم }}<br />
<br />
{{ب| اى راهنماى رهنوردان | ما را خس و خار ره مگردان }}<br />
<br />
{{ب| سوگند تو را به «لن ترانى» | کاین قافله را ز خود مرانى }}<br />
<br />
{{ب| تیریم که بسته بر کمانیم | لطفى، که به چلّه درنمانیم }}<br />
<br />
{{ب| لنگیم، فتاده در تَف طور | وز لخطۀ دیدن تو مسرور }}<br />
<br />
{{ب| گفتیم که: شعلۀ شجر کو؟ | گفتى که: گدازۀ جگر کو؟ }}<br />
<br />
{{ب| آن کس که ز خود عبور دارد | آیینه به شمع طور دارد }}<br />
<br />
{{ب| ماییم غریب و غرق دردیم | دنبال تو در کجا بگردیم؟ }}<br />
<br />
{{ب| در رهگذر امید و بیمیم | در حسرت یک تپش نسیمیم }}<br />
<br />
{{ب| اى زمزمۀ نسیم برخیز | ما را به هواى خود برانگیز }}<br />
<br />
{{ب| اى رایحۀ تو روحپرور | موج نفس تو، نوحپرور }}<br />
<br />
{{ب| ماییم و هزار موج سرکش | دریا دریا خروش و آتش }}<br />
<br />
{{ب| ما شعلۀ پیچ و تاب داریم | کز داغ تو التهاب داریم }}<br />
<br />
{{ب| این شعله، هجوم نالۀ ماست | آبىست که در پیالۀ ماست }}<br />
<br />
{{ب| روزى که به ما پیاله دادى | تعلیم فغان و ناله دادى }}<br />
<br />
{{ب| جایى که به ما نواله کردى | ما را به غمت حواله کردى... }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
====مثنوی [[عاشورا]]====<br />
{{شعر}}<br />
<br />
{{ب| دشت پر از ناله و فریاد بود|سلسله بر گردن سجّاد بود }}<br />
<br />
{{ب| فصل عزا آمد و دل غم گرفت|خیمهی دل بوی محرّم گرفت }}<br />
<br />
{{ب| زهرۀ منظومۀ زهرا، حسین | کشتۀ افتاده به صحرا، حسین }}<br />
<br />
{{ب| دست صبا زلف تو را شانه کرد | بر سر نى خندۀ مستانه کرد }}<br />
<br />
{{ب| چیست لب خشک و ترک خوردهات | چشمهاى از زخم نمک خوردهات }}<br />
<br />
{{ب| روشنى خلوت شبهاى من | بوسه بزن بر تب لبهاى من }}<br />
<br />
{{ب| تا ز غم غربت تو تب کنم | یاد پریشانى زینب کنم }}<br />
<br />
{{ب| آه از آن لحظه که بر سینهات | بوسه نشاندند به لب، تیرها }}<br />
<br />
{{ب| آه از آن لحظه که بر پیکرت | زخم کشیدند به شمشیرها }}<br />
<br />
{{ب| آه از آن لحظه که اصغر شکفت | در هدف چشم کمانگیرها }}<br />
<br />
{{ب| آه از آن لحظه که سجاد شد | همنفس نالۀ زنجیرها }}<br />
<br />
{{ب| قومِ به حج رفته، به حج رفتهاند<ref>ظاهرا باید (نه حج رفتهاند) باشد. در نوار ضبط شده از این شعر، به همین شکل که در متن آمده، قرائت شده است.</ref> | بى تو در این بادیه کج رفتهاند }}<br />
<br />
{{ب| کعبه تویى، کعبه به جز سنگ نیست | آینهاى مثل تو بیرنگ نیست }}<br />
<br />
{{ب| آینۀ رهگذر صوفیان | سنگْ نصیب گذر کوفیان }}<br />
<br />
{{ب| کوفه دم از مهر و وفا مىزند | شام، تو را سنگ جفا مىزند }}<br />
<br />
{{ب| کوفه اگر آینهات را شکست | شام ازین واقعه طرفى نبست }}<br />
<br />
{{ب| کوفه اگر تیغ و تبر زین شود | شام اگر یک سره آذین شود }}<br />
<br />
{{ب| مرگ اگر اسب مرا زین کند | خون مرا، تیغ تو تضمین کند }}<br />
<br />
{{ب| آتش پرهیز نبرَّد مرا | تیغ اجل نیز، نبرَّد مرا }}<br />
<br />
{{ب| بىسر و سامان توام یا حسین | دست به دامان توام یا حسین }}<br />
<br />
{{ب| جان على سلسله بندم مکن | گردم، از خاک بلندم مکن }}<br />
<br />
{{ب| عاقبت این عشق هلاکم کند | در گذر کوى تو، خاکم کند }}<br />
<br />
{{ب| تربت تو، بوى خدا مىدهد | بوى حضور شهدا مىدهد }}<br />
<br />
{{ب| ساقى لبتشنه! لبى باز کن | سفرۀ نان و رطبى باز کن }}<br />
<br />
{{ب| شمّهاى از درد دلت بازگو | نکتهاى از نقطۀ آغاز گو }}<br />
<br />
{{ب| قومِ به حج رفته چو بازآمدند | بر سر نعشت به نماز آمدند }}<br />
<br />
{{ب| قومِ به حج رفته تو را کشتهاند | پنجه به خوناب تو آغشتهاند }}<br />
<br />
{{ب| سامریان، شعبده بازى کنند | نفىِ رسولان حجازى کنند }}<br />
<br />
{{ب| مشعر حق! عزم منا کردهاى | کعبۀ شش گوشه بنا کردهاى }}<br />
<br />
{{ب| تیر، تنت را به مصاف آمده است | تیغ، سرت را به طواف آمده است }}<br />
<br />
{{ب| چیست شفابخش دل ریش ما | مرهم زخم و غم و تشویش ما }}<br />
<br />
{{ب| چیست به جز یاد گل روى تو | سجده به محراب دو ابروى تو }}<br />
<br />
{{ب| بر سرِ نى، زلف رها کردهاى | با جگر شیعه چهها کردهاى؟! }}<br />
<br />
{{ب| باز که هنگامه برانگیختى | بر جگر شیعه نمک ریختى }}<br />
<br />
{{ب| کو کفنى تا که بپوشم تنت | تا گیرم دامنۀ دامنت }}<br />
<br />
{{ب| حجّ تو هر چند که تأخیر داشت | لکن هفتاد و دو تکبیر داشت }}<br />
<br />
{{ب| آرى هفتاد و دو لبّیک گو | عزم وضو کرده به خون گلو }}<br />
<br />
{{ب| اینان هفتاد و دو قربانىاند | کز اثر بادۀ تو، فانىاند }}<br />
<br />
{{ب| همنفسان! حجّ حسینى کنید | پیروى از راه خمینى کنید }}<br />
<br />
{{ب| حجّ حسینى، سفرى سرخ بود | احرامش، بال و پرى سرخ بود }}<br />
<br />
{{ب| حجّ حسینى، سفر کربلاست | نیّت آن غربت و رنج و بلاست }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*[[دانشنامه شعر عاشورایی انقلاب حسینی در شعر شاعران عرب و عجم|دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج ۲، ص: ۱۵۳۵-۱۵۳۸.]]<br />
*[[کاروان شعر عاشورا|محمد علی مجاهدی، ''کاروان شعر عاشورا''، زمزم هدایت، ج ۱، ص ۵۲۹-۵۳۳.]]<br />
<br />
==پی نوشت==<br />
[[رده:شاعران]]<br />
[[رده:شاعران معاصر]]<br />
<references /><br />
[[رده:شاعران فارسی زبان]]<br />
[[رده:شاعران ایرانی]]<br />
[[رده:شاعران عاشورایی]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%A7%D9%84%D8%B4%D8%A8%DB%8C%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C&diff=32739محمدرضا الشبیبی2021-05-16T08:00:49Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمدرضا الشبیبی''' از شعرای عراقی است.{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = محمدرضا الشبیبی<br />
| تصویر = <br />
| توضیح تصویر = <br />
| نام اصلی = <br />
| زمینه فعالیت = <br />
| ملیت = <br />
| تاریخ تولد = 1306 ه. ق. <br />
| محل تولد = نجف<br />
| والدین = <br />
| تاریخ مرگ = 1385 هجری <br />
| محل مرگ = <br />
| علت مرگ = <br />
| محل زندگی = <br />
| مختصات محل زندگی = <br />
| مدفن = <br />
|مذهب = <br />
|در زمان حکومت = <br />
|اتفاقات مهم = <br />
| نام دیگر = <br />
|لقب = <br />
|بنیانگذار = <br />
| پیشه = شاعر<br />
| سالهای نویسندگی = <br />
|سبک نوشتاری = <br />
|کتابها = <br />
|مقالهها = <br />
|نمایشنامهها = <br />
|فیلمنامهها = <br />
|دیوان اشعار = «تاریخ الفلسفه»، «أدب النظر»، «التذکرة»، «الادب العصری»، «فلاسفة الیهود فی الاسلام» و «المسألة العراقیة»<br />
|تخلص = <br />
|فیلم ساخته بر اساس اثر= <br />
| همسر = <br />
| شریک زندگی = <br />
| فرزندان = <br />
|تحصیلات = <br />
|دانشگاه = <br />
|حوزه = <br />
|شاگرد = <br />
|استاد = <br />
|علت شهرت = <br />
| تأثیرگذاشته بر = <br />
| تأثیرپذیرفته از = <br />
| وبگاه = <br />
|گفتاورد = <br />
|امضا = <br />
}}<br />
<br />
== زندگینامه ==<br />
شیخ محمّد رضا بن شیخ جواد بطائحی نجفی؛ به سال 1306 ه. ق. در نجف به دنیا آمد و در بلاغت و فلسفه سرآمد گردید.<br />
<br />
او یکی از مشعلداران حرکت فکری و نهضت ملّی عراق بهشمار میرود، و دارای نبوغ در بلاغت و بیان بوده است. در سال 1356 هجری به عضویت «نادی القلم» انگلستان درآمد و دکترای افتخاری از مصر دریافت کرد و به عضویت دو مجمع علمی و لغوی مصر و سوریه نیز درآمد. او در سال 1385 هجری وفات یافت. <br />
<br />
== آثار ==<br />
<br />
* تاریخ الفلسفه<br />
* أدب النظر<br />
* التذکرة<br />
* الادب العصری<br />
* فلاسفة الیهود فی الاسلام<br />
* المسألة العراقیة» و ... <ref> ادب الطف؛ ج 10، ص 203 و 204.</ref><br />
<br />
== نمونه اشعار ==<br />
1- ما بال «بجدل» لابلّت مضاجعهقد حزّ اصبعه فی مخذم ذرب؟!<br />
<br />
2- لو کان یطلب منه بذل خاتمهلقال: هاک، و هذا قبل فعل أبی <ref>همان؛ ص 203. اشاره به انگشتر بخشیدن حضرت علی (ع) در حال رکوع و نزول آیه 55 سورهی مائده در مورد ایشان: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ» ولی امر و یاور شما تنها خدا و رسول و مؤمنانی خواهند بود که نماز بهپا داشته و به فقرا در حال رکوع زکوة میدهند.</ref><br />
<br />
<br />
1- «بجدل» که جاودان درهای خیر بر او بسته باد، چرا به طمع انگشتری، انگشت او را با شمشیر قطع کرد؟<br />
<br />
2- اگر او انگشتری را از خود آن حضرت میطلبید، به او میفرمود: به تو بخشیدم، چون قبل از این پدرم این کار را کرده است.<br />
<br />
<br />
1- اننا نجنی علی أنفسناحین نجنی، ثم ندعو: من جنی<br />
<br />
2- یا عبید المال خیر منکمجهلاء یعبدون الوثنا<br />
<br />
3- اننی ذاک العراقی الذیذکر الشام و ناجی الیمنا <ref>همان؛ ص 205.</ref><br />
<br />
<br />
1- ما نسبت به خود جنایتکاریم سپس میگوئیم چه کس جنایتکار است.<br />
<br />
2- ای بندگان مال، جاهلان بتپرست از شما بهترند.<br />
<br />
3- همانا من آن عراقی هستم که شام را یاد میکنم و ناجی یمنم.<br />
==منابع==<br />
<br />
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج1، ص: 581.]<br />
<br />
==پی نوشت==<br />
[[رده:هنر]]<br />
[[رده:ادبیات]]<br />
[[رده:شاعران]]<br />
[[رده:شاعران عرب]]<br />
<references /></div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C&diff=32738محمدرضا اسلامی2021-05-16T07:56:29Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمدرضا اسلامی''' نویسنده ایرانی است.<br />
<br />
==آثار==<br />
<br />
===مقالهها===<br />
<br />
*«تاریخچه [[روضه]] و [[روضه خوانی]]»، خواندنی ها، سال 39، شماره 12، شنبه 11 آذر 1355، ص 46.<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
<br />
[[رده:نویسندگان]]<br />
[[رده:نویسندگان ایرانی]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87&diff=32737محمدرضا اسدزاده2021-05-16T07:55:39Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمدرضا اسدزاده''' (زاده 1355) روزنامهنگار ایرانی است.<br />
<br />
==تحصیلات==<br />
<br />
*کارشناسی حقوق<ref>[http://nevisak.ir/%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7/ انجمن نویسندگان کودک و نوجوان]</ref><br />
<br />
==فعالیتها==<br />
<br />
*رییس سابق شورای عالی هنرمندان، نویسندگان و شاعران کشور<ref>[https://www.mehrnews.com/news/4319393/ خبرگزاری مهر]</ref><br />
<br />
==آثار==<br />
<br />
===مقالهها===<br />
<br />
*[https://www.magiran.com/volume/36938 صبحدل، گره گشای دلتنگی فلق»، خیمه، شماره 36- 35، مهر و آبان 1386، ص 46- 47، حسین صبحدل است.]<br />
<br />
===مصاحبهها===<br />
<br />
*قافله عشق در مسیر تاریخ ـ جامعهشناسی تاریخی قیام [[امام حسین(ع)|امام حسین (ع)]] در گفتگو با دکتر سید جعفر شهیدی، [http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/423023 همشهری، (۱۸ بهمن ۱۳۸۴): ص ۴ ، ۵ ویژهنامه.]<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
<br />
*[https://www.magiran.com/volume/36938 وب سایت بانک اطلاعات نشریات کشور]<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/423023 وب سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]<br />
<br />
==پینوشت==<br />
<references /><br />
[[رده:نویسندگان]]<br />
[[رده:نویسندگان ایرانی]]<br />
[[رده:نویسندگان در گروه روزنامه نگاران]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D8%A7%D8%AF&diff=32736محمدرضا ارشاد2021-05-16T07:46:22Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمدرضا ارشاد''' نویسنده و روزنامهنگار ایرانی است.<br />
<br />
==آثار==<br />
<br />
===مقالهها===<br />
<br />
*«بنیانهای اسطوره شناختی سوگواره و [[تعزیه]]»، [http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/100817 همشهری، 13 اردیبهشت 1377، ص 9.]<br />
<br />
===مصاحبهها===<br />
<br />
*در [[عاشورا|عاشورای]] [[حسین (ع)]] به عاشورای ما : [http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1049598 گفتگو با دکتر موسی نجفی درباره تاثیر قیام امام حسین (ع) بر جنبشهای اجتماعی در جهان اسلام/مصاحبهکننده محمدرضا ارشاد؛ همشهری ، ۸ بهمن ۱۳۸۵: : ص ۱۳]<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1049598 وب سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]<br />
<br />
[[رده:نویسندگان]]<br />
[[رده:نویسندگان ایرانی]]<br />
[[رده:نویسندگان در گروه روزنامه نگاران]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%A8%DB%8C%DA%AF%DB%8C&diff=32735محمدرضا حسن بیگی2021-05-16T07:43:44Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمدرضا حسن بیگی''' نویسنده ایرانی است.<br />
==آثار==<br />
===مقالات===<br />
«[[تعزیه]]»، تلاش، شماره 65، دی 1355، ص 41 - 43.<br />
==منابع==<br />
<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
<br />
[[رده: نویسندگان]]<br />
[[رده: نویسندگان ایرانی]]<br />
[[رده: نویسندگان در گروه علوم اجتماعی]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C&diff=32734محمدرضا باباقربانی2021-05-16T07:41:45Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمدرضا باباقربانی''' روزنامهنگار ایرانی است.<br />
<br />
==آثار==<br />
<br />
===مقالهها===<br />
<br />
*«قالی شویان، روایت دراماتیک حادثه [[کربلا]]<nowiki/>ی اردهال»، کیهان، [http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/356418 7 مهر 1383، ص 15.]<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/356418 وب سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]<br />
<br />
[[رده:نویسندگان]]<br />
[[رده:نویسندگان ایرانی]]<br />
[[رده:نویسندگان در گروه روزنامه نگاران]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B4%DB%8C&diff=32733محمد رضا درویشی2021-05-16T07:39:52Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات هنرمند موسیقی<br />
| نام = محمدرضا درویشی<br />
| تصویر =Mohamad_reza_darvishi.jpg<br />
| توضیح_تصویر = محمدرضا درویشی در سال 1385<br />
| اندازه_تصویر =<br />
| دورنما =<br />
| پسزمینه = non_performing_personnel<br />
| نام_اصلی =<br />
| نام_مستعار =<br />
| تولد = 25 مهر 1334 در شیراز (اصلیت گراشی)<br />
| مرگ =<br />
| ملیت = ایران<br />
| ساز = ویلن، پیانو، ترومپت، ساکسیفون<br />
| نوع_صوت =<br />
| سبک = موسیقی بومی، موسیقی سنتی، موسیقی فیلم<br />
| فعالیت = آهنگساز، رهبر ارکستر، پژوهشگر<br />
| مدت =<br />
|هنرمندان همکار =<br />
|تحصیلات = آهنگسازی<br />
|دانشگاه = پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران|دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران<br />
|شاگرد =<br />
|استاد =<br />
|علت معروفشدن =<br />
|بنیانگذار =<br />
|آلبوم معروف =<br />
|جایزه = جایزه نخست بنیاد جهانی اتنوموزیکولوژی، برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر<br />
|عضو گروه =<br />
| ناشر =<br />
| نقشهای_مرتبط =<br />
| وبگاه =<br />
| اعضای_کنونی =<br />
| اعضای_پیشین =<br />
| سازهای_برجسته =<br />
| امضا = Darwishi MR, podpis perski.jpg<br />
| گفتاورد =<br />
}}<br />
'''محمد رضا درویشی''' (زاده 1334 در شیراز) آهنگساز، پژوهشگر موسیقی و مؤلف ''دائرة المعارف سازهای ایران'' است.<ref>[https://www.hamshahrionline.ir/news/48028/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B4%DB%8C-%DB%B1%DB%B3%DB%B3%DB%B4 همشهری آنلاین]</ref><br />
<br />
==تحصیلات==<br />
<br />
*رشته موسیقی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران 1357. <ref>[https://www.hamshahrionline.ir/news/48028/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B4%DB%8C-%DB%B1%DB%B3%DB%B3%DB%B4 همان]</ref><br />
<br />
==زندگینامه==<br />
محمدرضا درویشی از 13 سالگی به فراگیری موسیقی پرداخت و در سال 1353 وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و در 1357 از این دانشکده فارغ التحصیل شد. وی بعد از فارغالتحصیلی به سمت آهنگسازی روی برخی از قطعات موسیقی محلی و پژوهش در موسیقی مناطق مختلف ایران، به خصوص مازندران روی آورد. شاخص ترین اثر تالیفی درویشی ''دائره المعارف سازهای ایران'' است که برنده جایزه نخست اتنوموزیکولوژی بنیاد جهانی این رشته در آمریکا شد.<ref>[https://www.hamshahrionline.ir/news/48028/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B4%DB%8C-%DB%B1%DB%B3%DB%B3%DB%B4 همان]</ref><br />
<br />
==آثار==<br />
<br />
===مقالهها===<br />
<br />
*[http://ensani.ir/fa/article/206988/%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D9%85%D8%B0%D9%87%D8%A8%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 «موسیقی آیینی و مذهبی ایران»، فصلنامه هنر، دوره جدید، شماره 34، زمستان 1376، ص 162 - 152.]<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/157223 «موسیقی تعزیه»، ابرار، 25 فروردین 1379، ص 10.]<br />
*«موسیقی [[تعزیه]]»، کتاب ماهور: مجموعه مقالات موسیقی، جلد 1، تهران، مؤسسه فرهنگی ماهور، 1370.<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/727065 موسیقی رمضان در ایران، به کوشش هوشنگ جاوید، نت نگاری محمدرضا درویشی، تهران، شرکت انتشارات سوره مهر، 1383، ص 307.]<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
*[http://ensani.ir/fa/article/author/75337 وب سایت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی]<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=102291&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author وب سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]<br />
<br />
==پینوشت==<br />
[[رده: پژوهشگران]]<br />
[[رده:پژوهشگران ایرانی]]<br />
[[رده:پژوهشگران در گروه هنر]]<br />
[[رده:پژوهشگران در گروه موسیقی]]<br />
<references /><br />
[[رده:پژوهشگران در گروه مطالعات تعزیه]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C&diff=32732محمدرضا دوست محمدی2021-05-16T07:37:28Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمدرضا دوست محمدی،''' از هنرمندان ایرانی در زمینه گرافیک است که اثر ایشان در [[اولین نمایشگاه سالانه پوستر عاشورا]] پذیرفته شده است. <br />
{{جعبه اطلاعات هنرمند<br />
| رنگ پسزمینه =<br />
| عنوان = <br />
| تصویر = محمدرضا دوست محمدی.jpg<br />
| اندازه تصویر = 150<br />
| توضیح تصویر = <br />
| نام اصلی = <br />
| نام = محمدرضا دوست محمدی<br />
| نام خانوادگی = <br />
| تاریخ تولد = 1355 <br />
| شهر تولد= تهران<br />
| کشور تولد= ایران<br />
| تاریخ مرگ = <br />
| شهر مرگ = <br />
| کشور مرگ =<br />
| ملیت = <br />
| حوزه فعالیت = طراح گرافیک، تصویرساز، کارتونیست و مدیر هنری<br />
| رشته = کارشناسی ارشد گرافیک-انیمیشن <br />
| آموزش =<br />
| جنبش =<br />
| سبک =<br />
| آثار = <br />
| پشتیبانان =<br />
| تأثیرپذیرفته از =<br />
| تأثیرگذاشته بر =<br />
| جوایز =<br />
| وبگاه =<br />
}}<br />
<br />
==زندگینامه محمدرضا دوست محمدی==<br />
محمدرضا دوست محمدی متولد 1355، مدرس دانشگاه، طراح گرافیک، تصویرساز و کارتونیست ایرانی است. وی دارای مدرک کارشناسی ارتباط تصویری از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و نیز مدرک کارشناسی ارشد انیمیشن از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر تهران است و هم اکنون عضو هیئت علمی پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران است.<br />
دوست محمدی طراح جلد بیش از 400 شماره از هفته نامه همشهری جوان بوده و مدیریت بخش تصویرسازی روزنامه جام جام، سردبیری مجله جدید و مدیریت هنری مجلات سروش جوان و همشهری جوان را در کارنامه اجرایی خود دارد. تصویرسازی چند اثر برای پروژه بزرگترین دیوارنگاره ایران در میدان ولیعصر تهران، از جمله آثار مطرح وی است.<br />
<br />
<br />
<br />
<br />
<br />
<br />
==نگارخانه==<br />
این آثار در اولین نمایشگاه سالانه پوستر [[عاشورا]] صاحب امتیاز شدهاند:<br />
<gallery><br />
Image:اثر محمدرضا دوست محمدی 1.jpg|<br />
Image:اثر محمدرضا دوست محمدی 3.jpg|<br />
Image:اثر محمدرضا دوست محمدی 4.jpg|<br />
</gallery><br />
==منابع==<br />
<br />
*مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری، اولین نمایشگاه سالانه پوستر عاشورا، انتشارات سوره مهر، چاپ اول، 1388، صفحه 39، 51 و 53.<br />
<br />
*[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C وب سایت ویکی پدیا]<br />
<br />
[[رده:هنرمندان]]<br />
[[رده:هنرمندان ایرانی]]<br />
[[رده:هنرمندان در گروه گرافیک]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85%DB%8C&diff=32731محمدرضا رستمی2021-05-16T07:35:37Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = محمدرضا رستمی<br />
| تصویر = Mohammadreza rostami.jpg<br />
| توضیح تصویر = <br />
| نام اصلی = <br />
| زمینه فعالیت =خبرنگاری<br />
| ملیت =ایرانی<br />
| تاریخ تولد =<br />
| محل تولد =<br />
| والدین = <br />
| تاریخ مرگ =29 مهر 1395<br />
| محل مرگ =<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی = <br />
| مدفن =<br />
|مذهب =<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم =<br />
| نام دیگر =<br />
|لقب = <br />
|بنیانگذار =<br />
| پیشه =خبرنگار و روزنامهنگار<br />
| سالهای نویسندگی = <br />
|سبک نوشتاری =<br />
|کتابها =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|دیوان اشعار =<br />
|تخلص =<br />
|فیلم ساخته بر اساس اثر=<br />
| همسر =<br />
| شریک زندگی =<br />
| فرزندان =<br />
|تحصیلات =<br />
|دانشگاه =<br />
|حوزه =<br />
|شاگرد =<br />
|استاد =<br />
|علت شهرت =<br />
| تأثیرگذاشته بر =<br />
| تأثیرپذیرفته از = <br />
| وبگاه = <br />
|گفتاورد =<br />
|امضا =<br />
}}<br />
'''محمدرضا رستمی''' (درگذشته 29 مهر 1395) روزنامهنگار در حوزه رسانه، نویسنده و شاعر بود. <ref>[http://www.ibna.ir/fa/doc/naghli/241476/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA ایبنا]</ref> تعزیه و به طور کلی هنرهای اصیل از دغدغه های این روزنامه نگار بودند.<ref>[https://khabari.org/article/186041/%D8%A7%D8%B2-%D9%86%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D9%82%DB%8C%D9%81%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D8%AA%D8%A7-%D8%AB%D8%A8%D8%AA-%D9%82%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D9 سایت خبری]</ref><br />
<br />
==آثار==<br />
<br />
===مقالهها===<br />
<br />
*«آخرین بازمانده [[تکیه دولت]] از شکوه [[تعزیه]] میگوید»، [http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/264764 جام جم، 20 اسفند 1381، ص 6.]<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/375507 «خداحافظ تعزیه»، جام جم، 25 اسفند 1383، ص 6.]<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/264764 وب سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]<br />
<br />
==پینوشت==<br />
[[رده:نویسندگان]]<br />
[[رده:نویسندگان ایرانی]]<br />
[[رده:نویسندگان در گروه روزنامه نگاران]]<br />
<references /></div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B3%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%DB%8C&diff=32730محمدرضا سرسالاری2021-05-16T07:32:10Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمدرضا سرسالاری''' (١٣٥٣ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.<br />
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = محمدرضا سرسالاری<br />
| تصویر = محمدرضا سرسالاری.jpg<br />
|اندازه تصویر =<br />
| توضیح تصویر =<br />
| نام اصلی =<br />
| زمینه فعالیت =<br />
| ملیت = <br />
| تاریخ تولد = اردیبهشت ماه ١٣٥٣ ه.ش<br />
| محل تولد = تهران <br />
| والدین =<br />
| تاریخ مرگ =<br />
| محل مرگ =<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن =<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم =<br />
| نام دیگر =<br />
|لقب =<br />
|بنیانگذار =<br />
| پیشه =<br />
| سالهای نویسندگی =<br />
|سبک نوشتاری =<br />
|آثار =«آفتاب گردانهای سرزمین مادری» <br />
|کتابها =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|دیوان اشعار =<br />
|تخلص =<br />
|فیلم(های) ساخته بر اساس اثر(ها)=<br />
| همسر =<br />
| شریک زندگی =<br />
| فرزندان =<br />
|تحصیلات = دکترای زبان و ادبیات فارسی<br />
|دانشگاه =<br />
|حوزه =<br />
|شاگرد =<br />
|استاد =<br />
|علت شهرت =<br />
| تأثیرگذاشته بر =<br />
| تأثیرپذیرفته از =<br />
| وبگاه =<br />
|گفتاورد =<br />
|امضا =<br />
}}<br />
==زندگینامه محمدرضا سرسالاری==<br />
محمدرضا سالاری در اردیبهشت ماه ١٣٥٣ شمسی در تهران متولد شد. او دارای مدرک دکتری در رشته زبان و ادبیات فارسی است. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که اشعار او بیشتر اجتماعی انتقادی است. محمدرضا سرسالاری دانشجوی برگزیده المپیاد علمی کشور در سال ١٣٩٠ و شاعر برگزیده جشنوارههای امام علی (ع) و امام رضا (ع) است.<br />
<br />
سرسالاری عضو شورای شعر آستان قدس رضوی، دبیر علمی جشنواره امام رضا (ع) در بخش دانشگاهیان و داور جشنواره شعر دانشجویی استان نیز بوده است. <br />
<br />
==آثار==<br />
از محمدرضا سرسالاری مجموعه شعری با نام «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3339002&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author آفتاب گردانهای سرزمین مادری]» به چاپ رسیده است. <ref>گفتوگوی مؤلف با شاعر.</ref><br />
پروانه ای روی گلدسته نشر به نشر<br />
<br />
تا قیامت سفید می پوشم <br />
ناشر مولف<br />
<br />
==اشعار==<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| شعرم امشب بوی عطر مهربانی میدهد | بوی زنبق بوی یاس ارغوانی میدهد }}<br />
{{ب| شاخه نیلوفری در کنج ایوان غزل | واژهها را وعدههای آسمانی میدهد }}<br />
{{ب| دستهای مهربانی عشق و احساس مرا | سوی باغی از گل لاله نشانی میدهد }}<br />
{{ب| سرو زیبایی کنار نهری از احساس ناب | سایهگاهش سبزهها را میهمانی میدهد }}<br />
{{ب| لاله سرخی اگر از تشنگی لب تر کند | سرو جان را پای این شیرین زبانی میدهد }}<br />
{{ب| شاید امشب غنچهها را زیر پا پرپر کنند | پچپچ داس و تبر بوی تبانی میدهد }}<br />
{{ب| سنگها شاید که امشب طارمی را بشکنند | سرو زیبا پشت پرچین پاسبانی میدهد }}<br />
{{ب| هر کلاغی تا خبر از کشتن برگی دهد | کاکتوس هرزه او را مژدگانی میدهد }}<br />
{{پایان شعر}}{{شعر}}<br />
{{ب| کهکشان محو تماشای [[حسین بن على (ع)|حسین بن علی ]]ست | آسمان خاک کف پای حسین ابن علیست }}<br />
{{ب| کوه در گوشه شب غرق سکوت است هنوز | که خدا عاشق نجوای حسین ابن علیست }}<br />
{{ب| آب خیس عرق چهره خود خواهد ماند | بس که شرمنده لبهای حسین ابن علیست }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1051-1052.]<br />
<br />
==پی نوشت==<br />
[[رده:ادبیات]]<br />
[[رده:شاعران]]<br />
[[رده:شاعران فارسی زبان]]<br />
[[رده:شاعران معاصر]]<br />
<references /></div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B3%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%A8%DB%8C_%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF&diff=32729محمدرضا سهرابی نژاد2021-05-16T07:29:17Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = محمد رضا سهرابی نژاد<br />
| تصویر = محمدرضا سهرابی نژاد.jpg<br />
| توضیح تصویر = <br />
| نام اصلی = <br />
| زمینه فعالیت =<br />
| ملیت =<br />
| تاریخ تولد =١٣٣٢ ه.ش<br />
| محل تولد =تهران<br />
| والدین = <br />
| تاریخ مرگ =<br />
| محل مرگ =<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن =<br />
|مذهب =<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم =<br />
| نام دیگر =<br />
|لقب =م. پاییز<br />
|بنیانگذار =<br />
| پیشه =<br />
| سالهای نویسندگی = <br />
|سبک نوشتاری =<br />
|کتابها =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|دیوان اشعار =<br />
|تخلص =<br />
|فیلم ساخته بر اساس اثر =<br />
| همسر =<br />
| شریک زندگی =<br />
| فرزندان =<br />
|تحصیلات =<br />
|دانشگاه =<br />
|حوزه =<br />
|شاگرد =<br />
|استاد =<br />
|علت شهرت =<br />
| تأثیرگذاشته بر =<br />
| تأثیرپذیرفته از = <br />
| وبگاه = <br />
| imdb_id = <br />
| soure_id =<br />
| جوایز اسکار =<br />
| جوایز آفی = <br />
| جایزه اریل = <br />
| جوایز بافتا = <br />
| جوایز سزار = <br />
| جوایز امی = <br />
| filmfareawards = <br />
| جوایز جمینای = <br />
| جوایز گوی طلایی =<br />
| جوایز تمشک طلایی =<br />
| جوایز گویا = <br />
| جوایز گرمی = <br />
| جوایز ایفتا = <br />
| جوایز لورنس الیور = <br />
| naacpimageawards = <br />
| جوایز فیلم ملی = <br />
| جوایز ساگه = <br />
| جوایز تونی =<br />
| جوایز سیمرغ بلورین =<br />
| جوایز جشن سینمای ایران =<br />
| جوایز حافظ = <br />
| جوایز = <br />
|گفتاورد =<br />
|امضا =<br />
}}<br />
'''محمد رضا سهرابی نژاد''' (١٣٣٢ ه. ش) شاعر، نویسنده و نمایشنامه نویس معاصر ایرانی است. <br />
==دربارهی شاعر==<br />
محمد رضا سهرابی نژاد متخلص به «م. پاییز» در سال ١٣٣٢ ه. ش در تهران متولد شد. دوران کودکی و تحصیلات خود را در آنجا گذراند و به سال ١٣٥٦ ه. ش دیپلم گرفت.<br />
<br />
سهرابی نژاد از دوران نوجوانی و به سال ١٣٥٢ ه. ش به سرودن اشعار پرداخت. شعرهای او تاکنون به صورت پراکنده در نشریات، جنگهای ادبی و مجموعه شعرهای گردآوری شده، انتشار یافته است.<br />
<br />
سهرابی نژاد در حال حاضر ویراستار صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است و سردبیر و گویندهی برخی از برنامههای ادبی صدا نیز میباشد.وی به غیر از سرودن شعر در زمینه نوشتن مقاله و نمایشنامهنویسی نیز فعال است و مسئولیت صفحات شعر روزنامههای جمهوری اسلامی، اطلاعات هفتگی و ماهنامهی کیهان فرهنگی را بر عهده داشته است.<br />
<br />
==آثار شاعر==<br />
از آثار منتشر شدهی او میتوان «اشارات اشک»، «گزیده ادبیات معاصر شماره ٢٢» و «این همه باران» که دفتر رباعی و دو بیتیهای اوست، را نام برد.<br />
<br />
==اشعار==<br />
===رباعی===<br />
{{شعر}}<br />
<br />
<br />
{{ب| چرا بغض و دورویی کردی ای آب|چه شد که تند خویی کردی ای آب }}<br />
<br />
{{ب| کشد چشم حرم روشن ز رویت|چرا بیچشم و رویی کردی ای آب <ref>صبحدم با ستارگان سپید؛ ص 248.</ref> }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| بسیار گریست تا که بیتاب شد آب|خون ریخت ز دیدگان و خوناب شد آب }}<br />
<br />
{{ب| از شدت تشنه کامیات «ای سقّا»|آن روز ز شرم روی تو آب شد آب <ref> همان؛ با ص 249 و 248.</ref> }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| از بس که گل و شکوفه پرپر کردی|پیراهن خاک را معطّر کردی }}<br />
<br />
{{ب| وقتی که تنت فتاد از زین به زمین|چشمان حریص مرگ را تر کردی <ref>همان؛ ص 261.</ref> }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| مه دشنهی آب دیده را میماند|شب یاغی آرمیده را میماند }}<br />
<br />
{{ب| غلتیده به خون میان گودال غروب|خورشید سر بریده را میماند <ref>همان؛ ص 262.</ref> }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| هرماه [[محرم]] است و روز [[عاشورا]]ست|هرجا که تویی برادرم، [[کربلا|کرب و بلا]]ست }}<br />
<br />
{{ب| برخیز که از قلّهی تاریخ حسین|فریاد زند بیا که قرآن تنهاست }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| آن نخل به خون طپیده را، میبوسید|آن مشک ز هم دریده را، میبوسید }}<br />
<br />
{{ب| خورشید، کنار علقمه، خم شده بود|دستان ز تن بریده را، میبوسید }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| تا العطش سکینه، بیتابش کرد|زد مشک درون شط و پر آبش کرد }}<br />
<br />
{{ب| آبی که امید تشنگان بود به مشک|تیری بجهید و نقش بر آبش کرد }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| زهرای حزین، به اشک و آه آمده بود|جبریل، پریشان به نگاه آمده بود }}<br />
<br />
{{ب| در کنج خرابه در میان طبقی|خورشید به میهمانی ماه آمده بود }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
===دو بیتی===<br />
{{شعر}}<br />
<br />
<br />
{{ب| خروش و ناله، آوای حرم شد|نگاه مهربانان غرق غم شد }}<br />
<br />
{{ب| و مرگ سرخت ای ماه عطشناک|بمیرم، قامت خورشید خم شد! }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| عمریست که راه سرخ تو میپوئیم|با خون حماسههای تو، میروئیم }}<br />
<br />
{{ب| گردی که گرفته قبر شش گوشهی تو|فردا به گلاب دیدگان، میشوئیم }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| آن روز، تمام عرشیان آزردند|ز آن قوم، که غنچهی ترا پژمردند }}<br />
<br />
{{ب| قُنداقه طفل تا نهادی بر خاک|تا پیش خدا، فرشتگانش بردند }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| پیکار علیه ظالمان پیشهی ماست|جان در ره دوست دادن، اندیشهی ماست }}<br />
<br />
{{ب| هرگز ندهیم تن به ذلّت هرگز|در خون زلال کربلا ریشهی ماست }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1483-1484.]<br />
<br />
==پی نوشت==<br />
[[رده:ادبیات]]<br />
[[رده:شاعران]]<br />
[[رده:شاعران فارسی زبان]]<br />
[[رده:شاعران معاصر]]<br />
<references /></div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B3%DB%8C%D8%B1%D9%84%D8%A7%D9%86%DB%8C&diff=32728محمدرضا سیرلانی2021-05-16T07:27:37Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = محمدرضا سیرلانی<br />
| تصویر = Mohammadreza sirlani.jpg<br />
| توضیح تصویر = <br />
| نام اصلی = <br />
| زمینه فعالیت =مداح و روضه خوان<br />
| ملیت =ایرانی<br />
| تاریخ تولد =<br />
| محل تولد =<br />
| والدین = <br />
| تاریخ مرگ =<br />
| محل مرگ =<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی = <br />
| مدفن =<br />
|مذهب =<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم =<br />
| نام دیگر =<br />
|لقب = <br />
|بنیانگذار =<br />
| پیشه =<br />
| سالهای نویسندگی = <br />
|سبک نوشتاری =<br />
|کتابها =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|دیوان اشعار =<br />
|تخلص =<br />
|فیلم ساخته بر اساس اثر=<br />
| همسر =<br />
| شریک زندگی =<br />
| فرزندان =<br />
|تحصیلات =<br />
|دانشگاه =<br />
|حوزه =<br />
|شاگرد =<br />
|استاد =<br />
|علت شهرت =<br />
| تأثیرگذاشته بر =<br />
| تأثیرپذیرفته از = <br />
| وبگاه = <br />
|گفتاورد =<br />
|امضا =<br />
}}<br />
'''محمدرضا سیرلانی''' [[مداحى|مداح]] و [[روضه خوانی|روضه خوان]] ایرانی است.<br />
<br />
==آثار==<br />
<br />
*[https://www.magiran.com/volume/29903 «حلقه دوستی»، خیمه، شماره 23، خرداد و تیر 1385، ص 14 - 15.]<ref>معرفی هیئت جوانان حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف است.</ref><br />
<br />
===مداحی===<br />
{{ویدیو<br />
|مدیا= Sirlani.mp4<br />
}}<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
<br />
*[https://www.magiran.com/volume/29903 وب سایت بانک اطلاعات نشریات کشور]<br />
<br />
== پینوشت ==<br />
[[رده:مداحان]]<br />
[[رده:مداحان معاصر]]<br />
[[رده:مداحان ایرانی]]<br />
<references /></div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B9%D8%A7%D8%B5%DB%8C&diff=32727محمدرضا عاصی2021-05-16T07:23:11Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>== منبع ==<br />
«یکی از علما فرموده بودند: هرجا مجلست نگرفت برای من دعا کن، گفتگو با مداح [[اهل بیت]] حاج<br />
محمدرضا عاصی»، مصاحبه کننده روح الله عباسی، خیمه، دوره جدید، پیش شماره دوم، رمضان<br />
1423، ص 32 - 30.<br />
[[رده:افراد]]<br />
[[رده:مداحان]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D9%81%D8%B1%D8%AD%D8%A7%D8%AA%E2%80%8C&diff=32726محمدرضا فرحات2021-05-16T07:22:42Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمدرضا فرحات''' از شعرای معاصر عراقی است.{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = محمدرضا فرحات<br />
| تصویر = <br />
| توضیح تصویر = <br />
| نام اصلی = <br />
| زمینه فعالیت = <br />
| ملیت = عراقی<br />
| تاریخ تولد = 1936 میلادی <br />
| محل تولد = نجف اشرف <br />
| والدین = <br />
| تاریخ مرگ = <br />
| محل مرگ = <br />
| علت مرگ = <br />
| محل زندگی = <br />
| مختصات محل زندگی = <br />
| مدفن = <br />
|مذهب = <br />
|در زمان حکومت = <br />
|اتفاقات مهم = <br />
| نام دیگر = <br />
|لقب = <br />
|بنیانگذار = <br />
| پیشه = شاعر <br />
| سالهای نویسندگی = <br />
|سبک نوشتاری = <br />
|کتابها = <br />
|مقالهها = <br />
|نمایشنامهها = <br />
|فیلمنامهها = <br />
|دیوان اشعار = «جراح جنوبیة» و «سلام للعصافیر»<br />
|تخلص = <br />
|فیلم ساخته بر اساس اثر= <br />
| همسر = <br />
| شریک زندگی = <br />
| فرزندان = <br />
|تحصیلات = <br />
|دانشگاه = <br />
|حوزه = <br />
|شاگرد = <br />
|استاد = <br />
|علت شهرت = <br />
| تأثیرگذاشته بر = <br />
| تأثیرپذیرفته از = <br />
| وبگاه = <br />
|گفتاورد = <br />
|امضا = <br />
}}<br />
<br />
== زندگینامه ==<br />
محمد رضا فرحات به سال 1936 میلادی در نجف اشرف به دنیا آمد و در لبنان دورهی متوسطه را به پایان رساند. برای تعلیم علوم دینی به عراق و ایران سفر کرد، سپس به لبنان بازگشت. او در عراق سکنی دارد. <br />
<br />
== آثار ==<br />
<br />
* جراح جنوبیة<br />
* سلام للعصافیر<br />
<br />
== اشعار ==<br />
قصیدهی معروفی در رثای [[امام حسین (ع)]] سروده به نام «یا ابن الحداء». <ref> الحداء: آوازی که ساربانان برای جلو راندن شتران میخواند.</ref> فرحات در این قصیده، از منظر سیاسی- اجتماعی به [[عاشورا]] نگریسته است، او تلاش نموده پلی بین گذشته و آینده ایجاد نماید و خواننده را با عبور از آن به مسیر و اصول جاودانهی حسین (ع) رهنمون گرداند. <br />
<ref>عاشوراء فی الادب العاملی المعاصر؛ ص 183.</ref><br />
اگرچه سبک شعر فرحات از قوّت و متانت زیادی برخوردار نیست امّا آنچه به شعر او روح زندگی میبخشد هماهنگی آن با مسائل اجتماعی روز، به ظهور کشاندن دردهای خفتهی درونی و فریاد کردن مصیبتهای آشکار بیرونی است.<br />
<br />
<br />
1- مولای ذکراک بالآهات نمزجهاحتّی مزجنا مع الشّکوی أمانینا<br />
<br />
2- من ألف عام سیول الدّمع ما انقطعتو ما أفادت فهل أحیت لتحیینا<br />
<br />
3- یجرّنا الظّلم أنّی شاء یسحقناکما یشاء و فی الأغلال یبقینا<br />
<br />
4- و لا نثور و لا تصحو مواکبناإلّا علی الدّمع و الشّکوی تسلّینا<br />
<br />
5- و لم نفکّر لما ذا ثرت منتفضابل استمعنا فوصف الجرح یکفینا <ref>همان؛ ص 186.</ref><br />
<br />
<br />
1- مولای من، ما با ذکر تو و با نام تو خو گرفتهایم و با [[گریه]] و عزای بر تو خود را تسلی میدهیم.<br />
<br />
2- هزاران سال است که سیل اشکها بر تو قطع نشده است و بر تو گریه میشود ولی فایدهای ندارد.<br />
<br />
3- و همچنان ظلم و ستم به هرگونهای که میخواهد با ما رفتار میکند و ما را درهم میکوبد و در غلوزنجیر نگاه داشته است.<br />
<br />
4- و ما نه خونخواهی میکنیم و نه بیدار میشویم و تنها گریه و عزاداری موجب تسلّای ما شده است.<br />
<br />
5- و از تفکر در اینکه چگونه انقلاب کنیم بازماندهایم و تنها وصف مصیبت و جراحتهای تو برای ما کافی شده است.<br />
<br />
<br />
1- یا ابن الّذی نادی به العلّامو بنوره قد أشرق الإعتام<br />
<br />
2- نشر الصّباح فغاب لیل أحمقو انجاب عن عین الوجود ظلام<br />
<br />
3- رایاته رفّت بأنحاء الدّنیتزهوبها الأجواء و الأنسام<br />
<br />
4- یا ابن الحداء به ترنّم رکبناو به العبادة و الصّلاة تقام<br />
<br />
5- یا ابن الّذی هتفت تغنّی باسمهرغم المنیّة و السّیاط أنام <br />
<br />
6- یا ابن الّذی ذهل الزّمان بکنههو تحیّرت بصفاته أقوام <ref> همان؛ ص 184.</ref><br />
<br />
<br />
1- ای پسر کسیکه به نام جدّت که جهان به نورش منوّر گردیده است شناخته میشوی.<br />
<br />
2- پیامبری که باعث شد صبح پدیدار گردد و شب ناپدید شود و از دیدهی هستی تاریکی رخت بربندد.<br />
<br />
3- او که پرچمهای برافروختهاش در سراسر گیتی موجب فخر عالم و آدم است.<br />
<br />
4- «یا ابن الحداء» با ندای تو کاروان بشریّت راه دین و حق را میپوید و با آهنگ تو نماز و عبادت برپا میگردد!<br />
<br />
5- ای پسر کسیکه مردی به اسم او آغاز میشود علیرغم مرگ و نیستی و تازیانهی خوابها.<br />
<br />
6- ای پسر کسیکه روزگار هرگز به کنه وجود او پینبرده است و تمامی اقوام به صفات او متحیّر هستند!<br />
<br />
<br />
1- إیه ابیّ الضّیم إنّ حیاتناموت و انّ نعیمنا أوهام<br />
<br />
2- مولای من حاربتهم فی کربلاملأوا الرّبوع و کلّهم قمقام<br />
<br />
3- فیزید عاد بألف ألف متاجرفاذا مضی جاء الوجود هشام<br />
<br />
4- فلمن سأشکو غصّة قد أحرقتصدری و لیس لهم بها إلمام <ref>همانجا.</ref><br />
<br />
<br />
1- همانا زندگی ما به مرگ شبیه است و نعمتهای ما جزء وهم و خیالی بیش نیست.<br />
<br />
2- مولای من! هرکسکه در [[کربلا]] با آنان جنگیدی گروهی بودند که همه آنان پست و فرومایهاند.<br />
<br />
3- اکنون [[یزید]] نوعی با هزاران هزار کالا برگشته است و هشام بن عبد الملک دیگربار به سلطنت رسیده است. (حسین ستیزان، عالم را پر کردهاند و مانند موجودات پست و موذی آفت جان عالم گشتهاند)<br />
<br />
4- پس من برای چه کسی از غصّهای شکوه کنم که سینهام را سوزانده است و مرحمی برای آن نیست.<br />
<br />
<br />
1- عشق الزّعامة یا حسین من ابتلیشعبی بهم فهم له ظلّام<br />
<br />
2- فلهم یتمزیق الصّفوف مآربو لهم بخلق الشّائعات عزام<br />
<br />
3- سکنوا البیوت فلم یعد لصغارناکوخ تلوذ برکنه و مقام<br />
<br />
4- اکلوا المواسم لم یعد لبطونناماء یسکّن جوفنا و طعام <ref>همانجا.</ref><br />
<br />
<br />
1- امت ما به چپاولگرانی گرفتار شده که بسیار به آنها ظلم میکنند.<br />
<br />
2- و همواره در فکر تفرقه و شکاف در بین صفوف مردم هستند.<br />
<br />
3- خانههای ما را ساکن شدند و برای ایتام و ضعیفان حتی کوخی قائل نیستند و تمام حقوق آنان را به غارت بردند و جز به ریاست نمیاندیشند.<br />
<br />
4- همه چیزهای خوب را خوردند و برای ما نه آب و نه غذایی قائلند که ما را تسکین دهند و موجب آرامش ما باشند.<br />
(همه چیزها را غارت کرده و برای خود برداشتند.)<br />
<br />
<br />
1- فبارض سینا هل سیصمد راقصو یحرّر القدس الشّریف طعام؟!<br />
<br />
2- أ تعید للجولان سالف عزّهمزق هوت و هوی بها الإتهام؟!<br />
<br />
3- و حمی الجنوب أیفتدیه مسمسربزعیقه ان هاجمت أخصام؟!<br />
<br />
4- بلدی الّذی قدبیع لیس یعیدهرقص الحبال و شهوة و وحام<br />
<br />
5- فالجالسون علی الأرائک کلّهمباعوا الضّمیر و هدّهم إحجام<br />
<br />
6- مهما سموا نحو العلاء فکلّهممستأجرون، و کلّهم خدّام<br />
<br />
7- لو یملأوا الدّنیا مجالس قمّةأقسمت أنّ القائمین قمام <ref> همان؛ ص 185.</ref><br />
<br />
<br />
1- 4- در سرزمین سینا، بلندیهای جولان، جنوب لبنان، حاکمان بیلیاقتی حکم میرانند که بهواسطهی آنان ذلّتی بر جهان اسلام وارد گشته و موجب تسلّط یهود بر آنان گردیده است. این حاکمان رقاصّان و اوباش و اراذلند که امید مقاومت از آنان نمیرود. آیا دلالان حاکم جنوب (لبنان) و بلندهای جولان برای بازپسگیری این سرزمینها از دست یهود سرو صدا میکنند؟ این مسخره است!<br />
<br />
5- مدعیان دروغین عرب بندبازان و هوسرانانی هستند که وجدانهای خویش را فروختهاند.<br />
<br />
6- و اگر ترّقی و پیشرفتی در آنها دیده شود عاریتی و موقّتی است. آنها از خود چیزی ندارند و مزدوران بیگانهاند.<br />
<br />
7- اگر دنیا را مجالس سران پر کنند بخاطر بیکفایتی آنان سوگند میخورم که در نهایت تودههای مردم قیامکنندگان حقیقیاند.<br />
<br />
<br />
1- فتثلّمت أسیافنا فی خیبرخجلا و غاب الفارس الضّرغام<br />
<br />
2- و تساقطت أبطالنا فی کربلاو الذّلّ ساد فزلزلت أقدام<br />
<br />
3- و تفرّقت أجنادنا مهزومةو الموت یعصف و النّساء عقام<br />
<br />
4- الدّاء شرّش لم تفده تمائمو الطّبّ أعجز و الشّفاء عقام<br />
<br />
5- مولای من ذاک الزّمان تهافتتأجیالنا، و تفشّت الأورام <ref>همانجا.</ref><br />
<br />
<br />
1- شمشیرهای برّان خیبری را میبینیم که از خجالت سوراخسوراخ گردیدهاند و از شیر یکّهتاز عرصهی پیکار اثری نیست؛<br />
<br />
2- پهلوانان در کربلا به خاک غلتیدهاند و ذلّت و سستی بر همهچیز سیادت میکند ...<br />
<br />
3- لشکریان پراکنده شده و نسیم مرگ وزیدن گرفته است. گویا زنان نیز عقیم گشتهاند.<br />
<br />
4- دیگر هیچ ورد و دارویی بر این بیماری اثر گذار نیست، و علم پزشکی نیز عاجز شده و شفا هم مفید فایده نیست.<br />
<br />
5- مولای من از آن زمان نسلهای ما فریاد میزنند.<br />
<br />
<br />
1- یا مهرقین علی الحسین دموعکمأسفا و هذی الحادثات جسام <br />
<br />
2- وطن یباع و یشتری و مواکبضاعت و دین هزّه الإرحام<br />
<br />
3- هل فیکم بطل یثور لعزّةسحقت و هلّا فارس مقدام؟!<br />
<br />
4- هل رائح للّه یبغی جنّةفیها الثّمار تفیض و الأنعام؟!<br />
<br />
5- هذی یدی إن کان منکم مخلصفأنا بکفّ الثّائرین حسام <ref> همانجا.</ref><br />
<br />
<br />
(وی با تأسف و درد بر عزادران حسینی فریاد میکشد):<br />
<br />
1- ای عزاداران بر حسین (ع) تا کی میگریید و این حوادث تلخ را مشاهده میکنید؟!<br />
<br />
2- وطنی خریده و فروخته میشود و گروههایی از مردم روشن میشوند و دینی از آن بهرهمند میگردد.<br />
<br />
3- آیا در میان شما دلاوری نیست که بهپا خیزد و برای عزّتی که پایمال شده است خونخواهی کند؟!<br />
<br />
4- آیا بوی خوشی برای خداوند بهشتی باقی میگذارد که در آن حیوانات و میوههایی باشد که از آن بهره برده شود؟!<br />
<br />
5- اینک این منم! اگر در میان شما انسان مخلصی وجود دارد من ضمن اعلام آمادگی خود برای مبارزه فریاد «هل من ناصر» سر میدهم و تلاش میکنم که غیرت خفتهی محبّان حسین را بیدار و جنگاوران عرصهی پیکار را به میدان بخوانم.<br />
==منابع==<br />
<br />
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج1، ص: 657-660.]<br />
<br />
==پی نوشت==<br />
[[رده:هنر]]<br />
[[رده:ادبیات]]<br />
[[رده:شاعران]]<br />
[[رده:شاعران عرب]]<br />
<references /></div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D9%82%D8%B5%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86&diff=32725محمدرضا قصابیان2021-05-16T07:14:13Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمدرضا قصابیان''' نویسنده و پژوهشگر در رشته تاریخ است.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/author/26016 وب سایت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی] </ref><br />
==آثار==<br />
«پیشینه [[عزادارى|عزاداری]] در حرم رضوی»، مشکوة، شماره 89، زمستان 1384، ص 56 - 46.<br />
<br />
«نقاره نوازی و نقاره خانه در ایران و جهان»، مشکوة، شماره 80، پاییز 1382، ص 106 - 83.<br />
==منابع==<br />
<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
<br />
==پی نوشت==<br />
[[رده: پژوهشگران]]<br />
[[رده: پژوهشگران ایرانی]]<br />
[[رده: پژوهشگران در گروه تاریخ]]<br />
<references /></div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D9%82%D9%84%D9%85%D8%A8%D8%B1&diff=32724محمد علی قلمبر2021-05-16T07:12:12Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمد علی قلمبر''' پژوهشگر ایرانی در رشته هنرهای نمایشی است.<br />
==آثار==<br />
<br />
*دفتر [[تعزیه]]، جلد 8، مجالس منسوب به [[میرانجم]] (زمینه اراک) مجموعه نخست، [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=555021&pageStatus=0&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author به کوشش محمدحسین ناصربخت، رضا میرزایی، محمدرضا قلمبر، معصومه محمدی اصلی کوکشه، تهران، نمایش، 1381.]<br />
<br />
==جستارهای وابسته==<br />
<br />
*[[محمد حسین ناصر بخت]]<br />
*[[رضا میرزایی]]<br />
*[[معصومه محمدی اصلی کوکشه]]<br />
<br />
==منبع==<br />
<br />
*مأخذ شناسی مناسک آیینی شیعه در ایران و جهان، پیمان اسحاقی.<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=555021&pageStatus=0&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author وب سایت سازمان اسناد و كتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]<br />
<br />
[[رده:پژوهشگران]]<br />
[[رده:پژوهشگران ایرانی]]<br />
[[رده:پژوهشگران در گروه هنر]]<br />
[[رده:پژوهشگران در گروه هنرهای نمایشی]]<br />
[[رده:پژوهشگران در گروه مطالعات تعزیه]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%DA%AF%D9%84%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%87%E2%80%8C&diff=32723محمدرضا گلدسته2021-05-16T07:10:12Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمد رضا گلدسته''' (١٣٥٤ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.<br />
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = محمد رضا گلدسته<br />
| تصویر = <br />
| توضیح تصویر = <br />
| نام اصلی = <br />
| زمینه فعالیت =<br />
| ملیت =<br />
| تاریخ تولد =١٣٥٤ ه. ش<br />
| محل تولد =گرگان<br />
| والدین = <br />
| تاریخ مرگ =<br />
| محل مرگ =<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن =<br />
|مذهب =<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم =<br />
| نام دیگر =<br />
|لقب =<br />
|بنیانگذار =<br />
| پیشه =<br />
| سالهای نویسندگی = <br />
|سبک نوشتاری =<br />
|کتابها =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|دیوان اشعار =<br />
|تخلص =<br />
|فیلم ساخته بر اساس اثر =<br />
| همسر =<br />
| شریک زندگی =<br />
| فرزندان =<br />
|تحصیلات =<br />
|دانشگاه =<br />
|حوزه =<br />
|شاگرد =<br />
|استاد =<br />
|علت شهرت =<br />
| تأثیرگذاشته بر =<br />
| تأثیرپذیرفته از = <br />
| وبگاه = <br />
| imdb_id = <br />
| soure_id =<br />
| جوایز اسکار =<br />
| جوایز آفی = <br />
| جایزه اریل = <br />
| جوایز بافتا = <br />
| جوایز سزار = <br />
| جوایز امی = <br />
| filmfareawards = <br />
| جوایز جمینای = <br />
| جوایز گوی طلایی =<br />
| جوایز تمشک طلایی =<br />
| جوایز گویا = <br />
| جوایز گرمی = <br />
| جوایز ایفتا = <br />
| جوایز لورنس الیور = <br />
| naacpimageawards = <br />
| جوایز فیلم ملی = <br />
| جوایز ساگه = <br />
| جوایز تونی =<br />
| جوایز سیمرغ بلورین =<br />
| جوایز جشن سینمای ایران =<br />
| جوایز حافظ = <br />
| جوایز = <br />
|گفتاورد =<br />
|امضا =<br />
}}<br />
==زندگینامه==<br />
محمد رضا گلدسته به سال ١٣٥٤ ه. ش در شهرستان گرگان متولد شد. تحصیلات خود را تا دیپلم ادامه داد و سپس به شغل آزاد پرداخت. وی از سیزده سالگی شروع به سرودن نمود و از سال ١٣٧٦ تاکنون به عنوان شاعر اهل بیت به سرودن اشعار میپردازد وی در قالب کلاسیک کار میکند و عموما مثنوی و غزل میسراید.<br />
<br />
==آثار==<br />
از گلدسته تاکنون دفتر شعری منتشر نشده است ولی مجموعه شعری آماده به چاپ دارند.<br />
<br />
==اشعار==<br />
===دلواپسی در میقات===<br />
{{شعر}}<br />
<br />
<br />
{{ب| هرچه در رمز و راز [[عاشورا]]ست|حرف اول نماز عاشوراست }}<br />
<br />
{{ب| ای که دل تا همیشه دلبر توست|عشق بازی نماز آخر توست }}<br />
<br />
{{ب| حج همان خط سیر راه تو بود|کعبه گودال قتلگاه تو بود }}<br />
<br />
{{ب| در نمازت به خون وضو کردی|با خدا سیر گفتگو کردی }}<br />
<br />
{{ب| سجده کردی ولی به چلّه نی|رو به معراج بود پله نی }}<br />
<br />
{{ب| به ندای لبان تشنهی تو|تن صد چاک تیغ دشنهی تو }}<br />
<br />
{{ب| به فدای نماز آخر تو|سجدهی سرخ و نعش بیسر تو }}<br />
<br />
{{ب| دل گرفتار توست یا مولا|دیده بیمار توست یا مولا }}<br />
<br />
{{ب| یا حسین عزیز دلتنگم|نینوایی است لحن و آهنگم }}<br />
<br />
{{ب| پسر فاطمه دخیل توام|تشنهی جام سلسبیل توام }}<br />
<br />
{{ب| پسر فاطمه عنایت کن|مرا سوی خود هدایت کن }}<br />
<br />
{{ب| یا حسین آتشی است در قلبم|ناله دلکشی است در قلبم }}<br />
<br />
{{ب| قلمم را به دست دل دادم|که رسد تا به عرش فریادم }}<br />
<br />
{{ب| فصل در دشت خون شکفتن شد|نوبتِ از حسین گفتن شد }}<br />
<br />
{{ب| بر تن شعر تازیانه زدم|باز هم حرف عاشقانه زدم }}<br />
<br />
{{ب| ناله عشق سخت و جانسوز است|آتش عشق استخوان سوز است }}<br />
<br />
{{ب| عاشقی غربت و بلا دارد|کوفه و شام و کربلا دارد }}<br />
<br />
{{ب| هرکه عاشق شود نمیمیرد|او حیاتی دوباره میگیرد }}<br />
<br />
{{ب| «یا حسین» اسم اعظم عشق است|هرکه این گفت محرم عشق است }}<br />
<br />
{{ب| دل برای تو میتپد مولا|در هوای تو میتپد مولا }}<br />
<br />
{{ب| یا حسین از تو گفتم هوس است|در کف خون شکفتنم هوس است }}<br />
<br />
{{ب| عشق یعنی سرِ بریدهی تو|بوسه بر حنجر بریدهی تو }}<br />
<br />
{{ب| یا حسین از تو آبرو داریم|تا ابد با تو گفتگو داریم }}<br />
<br />
{{ب| عشقت آتشفشان سینهی ماست|او مدال نشان سینهی ماست }}<br />
<br />
{{ب| ما که دلواپسیم در میقات|مثل خار و خسیم در میقات }}<br />
<br />
{{ب| راه خود را ز کعبه کج کردیم|با تو از تو دوباره حج کردیم }}<br />
<br />
{{ب| وقت احرام شد کفن پوشیم|رختی از جنس خون بر تن پوشیم }}<br />
<br />
{{ب| حج اکبر طواف کرببلاست|کعبه در اعتکاف کرببلاست }}<br />
<br />
{{ب| عدهای از تو راه کج کردند|کربلا را فدای حج کردند }}<br />
<br />
{{ب| عدهای گرم کار خود بودند|غافل از تنگهی احد بودند }}<br />
<br />
{{ب| عدهای نیز تکّهتکّه شدند|بندهی نام و نان و سکّه شدند }}<br />
<br />
{{ب| غرق در آخور علوفه شدند|عدهای نیز اهل کوفه شدند }}<br />
<br />
{{ب| کوفه لبریز ناجوانمردی است|خنجر تیز ناجوانمردی است }}<br />
<br />
{{ب| جانِ زهرا به سوی کوفه مرو|با گل و غنچه و شکوفه مرو }}<br />
<br />
{{ب| کوفه ره بر تو بست یا مولا|بیعتت را شکست یا مولا }}<br />
<br />
{{ب| کربلا یعنی اشک یعنی آه|ذبح هفتاد و دو خلیل اللّه }}<br />
<br />
{{ب| قتلگه، مروه است، خیمه صفاست|عید قربان غروب عاشوراست }}<br />
<br />
{{ب| کربلا کعبه اهوراییست|مشهدِ لالههای زهراییست }}<br />
<br />
{{ب| خفته بر روی خاک پیکر تو|میدرخشد به روی نی سر تو }}<br />
<br />
{{ب| بر سر نیزه صوت قرآنت|التیامی است بر یتیمانت }}<br />
<br />
{{ب| از سرِ نیزه عشق میجوشد|کربلا تا دمشق میجوشد }}<br />
<br />
{{ب| از سرِ نیزه نور میبارد|افتخار و غرور میبارد }}<br />
<br />
{{ب| کربلا یعنی امتحان دادن|بر لب آب، تشنه جان دادن }}<br />
<br />
{{ب| رنگ الماس دارد آب فرات|بوی عباس دارد آب فرات }}<br />
<br />
{{ب| غنچههای شکفته پژمردند|تشنه بودند و سر فرو بردند }}<br />
<br />
{{ب| بس که فریاد العطش کردند|رهسپار شهادتش کردند }}<br />
<br />
{{ب| میرود مشک آب بر پشتش|مرگ بازیچهای است بر مشتش }}<br />
<br />
{{ب| آب در حسرت زبانش بود|در کف بوسه بر لبانش بود }}<br />
<br />
{{ب| شاخهی یاس بر زمین افتاد|مشک عباس بر زمین افتاد }}<br />
<br />
{{ب| یا ابو الفضل چشم مستت کو|در قنوتی ولی دو دستت کو }}<br />
<br />
{{ب| رفتی و قصهی وفایت ماند|بر تن آب ردِّ پایت ماند }}<br />
<br />
{{ب| رفتی و کوفه در ندامت ماند|آب شرمنده تا قیامت ماند }} <br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1688-1689.]<br />
<br />
[[رده:ادبیات]]<br />
[[رده:شاعران]]<br />
[[رده:شاعران فارسی زبان]]<br />
[[رده:شاعران معاصر]]</div>Rahdarhttps://fa.wikihussain.com/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C%E2%80%8C&diff=32722محمدرضا محمدی2021-05-16T07:08:29Z<p>Rahdar: </p>
<hr />
<div>'''محمدرضا محمدی''' (١٣٤٠ ه. ش) از شاعران ایرانی معاصر است. <br />
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = محمد رضا محمدی <br />
| تصویر = <br />
| توضیح تصویر = <br />
| نام اصلی = <br />
| زمینه فعالیت =<br />
| ملیت =<br />
| تاریخ تولد =١٣٤٠ ه.ش<br />
| محل تولد =تهران<br />
| والدین = <br />
| تاریخ مرگ =<br />
| محل مرگ =<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن =<br />
|مذهب =<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم =<br />
| نام دیگر =<br />
|لقب =نیکو<br />
|بنیانگذار =<br />
| پیشه =<br />
| سالهای نویسندگی = <br />
|سبک نوشتاری =<br />
|کتابها =«گزیده ادبیات معاصر، شماره ٩١»، «شعر امروز»، «خداوندگار داستانهایی از زندگی مولانا» و «آرش کمانگیر»<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|دیوان اشعار =<br />
|تخلص =<br />
|فیلم ساخته بر اساس اثر =<br />
| همسر =<br />
| شریک زندگی =<br />
| فرزندان =<br />
|تحصیلات =<br />
|دانشگاه =<br />
|حوزه =<br />
|شاگرد =<br />
|استاد =<br />
|علت شهرت =<br />
| تأثیرگذاشته بر =<br />
| تأثیرپذیرفته از = <br />
| وبگاه = <br />
| imdb_id = <br />
| soure_id =<br />
| جوایز اسکار =<br />
| جوایز آفی = <br />
| جایزه اریل = <br />
| جوایز بافتا = <br />
| جوایز سزار = <br />
| جوایز امی = <br />
| filmfareawards = <br />
| جوایز جمینای = <br />
| جوایز گوی طلایی =<br />
| جوایز تمشک طلایی =<br />
| جوایز گویا = <br />
| جوایز گرمی = <br />
| جوایز ایفتا = <br />
| جوایز لورنس الیور = <br />
| naacpimageawards = <br />
| جوایز فیلم ملی = <br />
| جوایز ساگه = <br />
| جوایز تونی =<br />
| جوایز سیمرغ بلورین =<br />
| جوایز جشن سینمای ایران =<br />
| جوایز حافظ = <br />
| جوایز = <br />
|گفتاورد =<br />
|امضا =<br />
}}<br />
==زندگینامه==<br />
محمدرضا محمدی (نیکو) در سال ١٣٤٠ ه. ش در تهران چشم به جهان گشود. پس از گذرانیدن تحصیلات ابتدایی، مقطع متوسطه را در دبیرستان دارالفنون و سپس لیسانس خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه علامه طباطبایی اخذ نمود.<br />
<br />
محمدی علاوه بر فیلمنامهنویسی کارگردانی چند کار مستند تلویزیونی را تاکنون انجام دادهاست.<br />
<br />
محمدی تاکنون به کشورهای متعددی سفر کردهاست که بخشی از سفرنامههای وی در پاورقی روزنامه اطلاعات، انتشار یافتهاست.<br />
<br />
==آثار==<br />
نخستین اثر وی مجموعه شعری با نام «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=489347&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author سرزمین بیآسمان]» است که در سال ١٣٧٤ ه.ش چاپ گردید. شعرهای این شاعر در نشریات مختلف کشور و برخی از جنگهای ادبی منتشر شدهاست.<br />
<br />
سایر آثار محمدی عبارتند از: «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=598401&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author گزیده ادبیات معاصر، شماره ٩١]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=491897&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author شعر امروز]» که کار مشترکی با آقای [[ساعد باقری|ساعد باقری]] باشد. کتابی شامل «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=667796&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author خداوندگار داستانهایی از زندگی مولانا]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=706421&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author آرش کمانگیر]» و ...<br />
==اشعار==<br />
{{شعر}}<br />
{{ب| ای که پیچید شبی در دل این کوچه صدایت|یک جهان پنجره بیدار شد از بانگ رهایت }}<br />
<br />
{{ب| تا قیامت همه جا محشر کبرای تو برپاست|ای شب تار عدم شام غریبان عزایت }}<br />
<br />
{{ب| عطش و آتش و تنهایی و شمشیر [[شهادت]]|خبری مختصر از حادثهی مرگ [[کربلا|کرب و بلایت]]}}<br />
<br />
{{ب| همرهانت صفی از آینه بودند و خوش آن روز|که درخشید خدا در همهی آینههایت }}<br />
<br />
{{ب| کاش بودیم و سر و دیده و دستی چو ابو الفضل|میفشاندیم سبکتر ز کفی آب، به پایت }}<br />
<br />
{{ب| از فراسوی ازل تا ابد، ای خلق بریده|میرود دایره در دایره، پژواک صدایت <ref>نغمههای رود عطش؛ ص ۲۰۳.</ref> }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
===رباعی===<br />
{{شعر}}<br />
<br />
<br />
{{ب| ذکر دل و جان عاشقان مردی توست|وردِ لب مردان جهان مردی توست }}<br />
<br />
{{ب| تاریخ عطشناک دل شیعه هنوز|سیراب شریعهی جوانمردی توست <ref>آیینه ایثار؛ ص ۲۷۴.</ref> }}<br />
<br />
{{ب| او روز شهود خویش را میدانست|گودال فرود خویش را میدانست }}<br />
<br />
{{ب| چون شاعر چیرهای از آغاز سخن|پایان سرود خویش را میدانست <ref> رباعی امروز؛ ص ۳۲.</ref> }}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
==منابع==<br />
<br />
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج ۲، ص: ۱۵۶۷.]<br />
<br />
==پی نوشت==<br />
[[رده:ادبیات]]<br />
[[رده:شاعران]]<br />
[[رده:شاعران فارسی زبان]]<br />
[[رده:شاعران معاصر]]<br />
<references /></div>Rahdar