بازگشت ادبی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۱٬۲۰۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۸
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
دورهٔ دوم، از اواخر نیمهٔ اول سدهٔ سیزدهم هجری تا اوایل سدهٔ چهاردهم هجری است. در این دوره گویندگان در عین پیروی از شاعران سده‌های ششم تا هشتم هجری به سبک شاعران سده‌های چهارم تا ششم هجری نیز توجه کردند. این دوره، دورهٔ ترقی و کمال مکتب بازگشت در شعر محسوب می‌شود و تلاش‌های دورهٔ اول به طور کامل ثمر می‌دهد. سخن هدایت در مجمع الفصحا مبنی بر پیروی گویندگان معاصر  وی از فصحای متقدم (9 - 10) هجری بیشتر ناظر بر دورهٔ دوم است.
دورهٔ دوم، از اواخر نیمهٔ اول سدهٔ سیزدهم هجری تا اوایل سدهٔ چهاردهم هجری است. در این دوره گویندگان در عین پیروی از شاعران سده‌های ششم تا هشتم هجری به سبک شاعران سده‌های چهارم تا ششم هجری نیز توجه کردند. این دوره، دورهٔ ترقی و کمال مکتب بازگشت در شعر محسوب می‌شود و تلاش‌های دورهٔ اول به طور کامل ثمر می‌دهد. سخن هدایت در مجمع الفصحا مبنی بر پیروی گویندگان معاصر  وی از فصحای متقدم (9 - 10) هجری بیشتر ناظر بر دورهٔ دوم است.
در اواخر دورهٔ اول و در اوایل دورهٔ دوم، سومین انجمن ادبی که در واقع ادامهٔ انجمن نشاط است در تهران (1212 ق) و در دربار فتحعلی‌شاه تشکیل شد و از آن‌جا که شاه خود شاعر بود و «خاقان» تخلص می‌کرد، این انجمن به «انجمن خاقان» شهرت یافت.<ref>یحیی آرین پور، از صبا تا نیما، ج 1، ص 114.</ref>
در اواخر دورهٔ اول و در اوایل دورهٔ دوم، سومین انجمن ادبی که در واقع ادامهٔ انجمن نشاط است در تهران (1212 ق) و در دربار فتحعلی‌شاه تشکیل شد و از آن‌جا که شاه خود شاعر بود و «خاقان» تخلص می‌کرد، این انجمن به «انجمن خاقان» شهرت یافت.<ref>یحیی آرین پور، از صبا تا نیما، ج 1، ص 114.</ref>
انجمن خاقان از یک سو وارث تجربه‌های دو انجمن پیشین بود و اعضای آن شاعران و ادیبان کار آزمودهٔ آشنا به دقایق شعر قدیم بودند و از سوی دیگر، به سبب ارتباط آن با دربار فتحعلی شاه که به شیوهٔ دربار سلطان محمود غزنوی و سطان سنجر سلجوقی نظام یافته بود و شاعران را می‌نواخت و بدان‌ها صله می‌داد، شاعران بسیاری را به امید گرفتن صله و لقب به خود خواند، که محور همهٔ آنها ملک الشعرای صبا بود. بدین سان مرکزی پدید آمد، که هر چند مرکز تبلیغات سلطنت محسوب می‌شد، اما به نوعی مرکز آموزش و گسترش شعر و ادب نیز بود و شاعرانی توانا پرورش داد که نامبردارترین آنان [[سحاب اصفهانی]]، [[مجمر اصفهانی]]، [[صبای کاشانی]]، [[نشاط اصفهانی]] و [[وصال شیرازی]] بودند.7777 چنین بود که شعر فارسی با آهنگ بازگشت به سبک‌های گذشته (عراقی و خراسانی) و رد مکتب صائب، در عصر فتحعلی شاه به کمال رسید و در دورهٔ جانشینان وی به ویژه ناصرالدین شاه، هم چنان پیش رفت. فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه در حفظ و استمرار نهضت ادبی غفلت نورزیدند و با تشویق شاعران، شعر و ادب را رونق بخشیدند. عهد ناصری، آخرین دورهٔ وفور شعر و کمال شاعری در ایران است. از بزرگترین قصیده سرایان عهد ناصری: [[قاآنی شیرازی]]، [[شهاب اصفهانی]] و [[سروش اصفهانی]] و از حیث تقدم زمانی [[فتحعلی خان صبای کاشانی]] و [[محمود خان ملک الشعرا]] است و از بزرگترین غزل سرایان عصر فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه: [[نشاط اصفهانی]]، [[وصال شیرازی]]، [[فروغی بسطامی]]، [[یغمای جندقی]] و [[ملک الشعرای عنقا]] را می‌توان نام برد.7777 چنین بود که حاصل تلاش های دورهٔ اول در دورهٔ دوم که عصر کمال محسوب می‌شود، به صورت نوعی «نهضت یا مکتب ادبی» در آمد7777 و هدف نهایی و بنیادی جنبش، یعنی دستیابی به زبان شیوای قدما تحقق یافت و شاعرانی ظهور کردند که بسیار خوب از عهدهٔ تقلید متقدمین برآمدند؛7777 و سخن آنان از حیث رعایت نکات و دقایق فنی، اختلافی با آثار پنج- شش قرن پیش نداشت7777 که زبان برخی از آنان را به دشواری می‌توان از زبان شیوای قدما تشخیص داد.7777 چنان که برخی از قصیده‌های ملک الشعرای صبا، از جهت لفظ آن چنان شیوا و استوار، و از جهت معنا آن سان دقیق است که قصاید فصحای سدهٔ شش هجری را پیش چشم می‌آورد.7777 مکتب ادبی عهد قاجار، گرچه در اوج شکوفایی آن، کمال تقلید از شیوهٔ قدما و کمال در آثار آنان بود، اما به نظر برخی از محققان، تنی چند از گویندگان توانای این عصر مثل: [[ملک الشعرای صبا]] و [[قاآنی]] خود مکتبی مستقل بنیاد نهادند و در عین تقلید و تتبع، دارای سبک و روشی خاص بودند، که مدت‌ها مورد پیروی دیگر گویندگان قرار داشت.7777 محققانی که موضوع را از منظری منفی می‌نگرند، با استقلال مکتب هر یک از شاعران شفیعی کدکنی صریحا اعلام می کند: «جنبش بازگشت، مکتب نیست، بلکه سیری قهقرایی است.»7777
انجمن خاقان از یک سو وارث تجربه‌های دو انجمن پیشین بود و اعضای آن شاعران و ادیبان کار آزمودهٔ آشنا به دقایق شعر قدیم بودند و از سوی دیگر، به سبب ارتباط آن با دربار فتحعلی شاه که به شیوهٔ دربار سلطان محمود غزنوی و سطان سنجر سلجوقی نظام یافته بود و شاعران را می‌نواخت و بدان‌ها صله می‌داد، شاعران بسیاری را به امید گرفتن صله و لقب به خود خواند، که محور همهٔ آنها ملک الشعرای صبا بود. بدین سان مرکزی پدید آمد، که هر چند مرکز تبلیغات سلطنت محسوب می‌شد، اما به نوعی مرکز آموزش و گسترش شعر و ادب نیز بود و شاعرانی توانا پرورش داد که نامبردارترین آنان [[سحاب اصفهانی]]، [[مجمر اصفهانی]]، [[صبای کاشانی]]، [[نشاط اصفهانی]] و [[وصال شیرازی]] بودند. <ref>browne, E,G,A «Literary of Parsia», Cambridge 1930.</ref> چنین بود که شعر فارسی با آهنگ بازگشت به سبک‌های گذشته (عراقی و خراسانی) و رد مکتب صائب، در عصر فتحعلی شاه به کمال رسید <ref>یحیی آرین پور، از صبا تا نیما، ج 1، ص 79.</ref> و در دورهٔ جانشینان وی به ویژه ناصرالدین شاه، هم چنان پیش رفت. فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه در حفظ و استمرار نهضت ادبی غفلت نورزیدند و با تشویق شاعران، شعر و ادب را رونق بخشیدند. عهد ناصری، آخرین دورهٔ وفور شعر و کمال شاعری در ایران است. از بزرگترین قصیده سرایان عهد ناصری: [[قاآنی شیرازی]]، [[شهاب اصفهانی]] و [[سروش اصفهانی]] و از حیث تقدم زمانی [[فتحعلی خان صبای کاشانی]] و [[محمود خان ملک الشعرا]] است و از بزرگترین غزل سرایان عصر فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه: [[نشاط اصفهانی]]، [[وصال شیرازی]]، [[فروغی بسطامی]]، [[یغمای جندقی]] و [[ملک الشعرای عنقا]] را می‌توان نام برد. <ref>یحیی آرین پور، از صبا تا نیما، ج 1، ص 455-456.</ref> چنین بود که حاصل تلاش های دورهٔ اول در دورهٔ دوم که عصر کمال محسوب می‌شود، به صورت نوعی «نهضت یا مکتب ادبی» در آمد <ref>عبدالحسین زرین کوب، سیری در شعر فارسی، ص 151.</ref> و هدف نهایی و بنیادی جنبش، یعنی دستیابی به زبان شیوای قدما تحقق یافت و شاعرانی ظهور کردند که بسیار خوب از عهدهٔ تقلید متقدمین برآمدند؛ <ref>عبدالکریم امیری فیروزکوهی، مقدمه بر دیوان صائب تبریزی، ص 14.</ref> و سخن آنان از حیث رعایت نکات و دقایق فنی، اختلافی با آثار پنج- شش قرن پیش نداشت <ref>یحیی آرین پور، از صبا تا نیما، ج 1، ص 16.</ref> که زبان برخی از آنان را به دشواری می‌توان از زبان شیوای قدما تشخیص داد. <ref>سیروس شمیسا، سبک شناسی شعر، ص 310-316.</ref> چنان که برخی از قصیده‌های ملک الشعرای صبا، از جهت لفظ آن چنان شیوا و استوار، و از جهت معنا آن سان دقیق است که قصاید فصحای سدهٔ شش هجری را پیش چشم می‌آورد. <ref>ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج 2، ص 129.</ref> مکتب ادبی عهد قاجار، گرچه در اوج شکوفایی آن، کمال تقلید از شیوهٔ قدما و کمال در آثار آنان بود، اما به نظر برخی از محققان، تنی چند از گویندگان توانای این عصر مثل: [[ملک الشعرای صبا]] و [[قاآنی]] خود مکتبی مستقل بنیاد نهادند و در عین تقلید و تتبع، دارای سبک و روشی خاص بودند، که مدت‌ها مورد پیروی دیگر گویندگان قرار داشت. <ref>زین العابدین مؤتمن، شعر و ادب فارسی، ص 190. </ref> محققانی که موضوع را از منظری منفی می‌نگرند، با استقلال مکتب هر یک از شاعران شفیعی کدکنی صریحا اعلام می کند: «جنبش بازگشت، مکتب نیست، بلکه سیری قهقرایی است.» <ref>محمدرضا شفیعی کدکنی، ادبیات فارسی، ص 56. </ref>


===دیدگاہ موضوعی===
===دیدگاہ موضوعی===
خط ۲۵: خط ۲۵:
'''1- از نظر لفظی:'''
'''1- از نظر لفظی:'''


از این منظر، زبان شعر بازگشت مورد گفت‌و گوست. یکی از اصول بیانیهٔ شاعران نهضت بازگشت، نقد زبان سست شاعران سبک هندی و دعوت به بازگشت به زبان شیوای متقدمان است.7777 زبان شعر شاعران بازگشت را می‌توان با توجه به دوره‌های تاریخی این نهضت به زبان ابتدایی (خام) و پیشرفته (پخته) تقسیم کرد:
از این منظر، زبان شعر بازگشت مورد گفت‌و گوست. یکی از اصول بیانیهٔ شاعران نهضت بازگشت، نقد زبان سست شاعران سبک هندی و دعوت به بازگشت به زبان شیوای متقدمان است. <ref>لطفعلی آذربیگدلی، آتشکده، ص 416.</ref> زبان شعر شاعران بازگشت را می‌توان با توجه به دوره‌های تاریخی این نهضت به زبان ابتدایی (خام) و پیشرفته (پخته) تقسیم کرد:
زبان ابتدایی، زبان شاعران دورهٔ اول به ویژه زبان شاعران انجمن مشتاق است؛ و زبان پیشرفته، زبان شاعران دورهٔ دوم یعنی شاعران عصر قاجار است. در این دوره شمیسا به تفصیل از مختصات زبانی شاعران بازگشت سخن گفته و با ذکر شواهد، خامی زبان دوره اول و پختگی و کمال دورهٔ دوم را باز نموده است.7777
زبان ابتدایی، زبان شاعران دورهٔ اول به ویژه زبان شاعران انجمن مشتاق است؛ و زبان پیشرفته، زبان شاعران دورهٔ دوم یعنی شاعران عصر قاجار است. در این دوره شمیسا به تفصیل از مختصات زبانی شاعران بازگشت سخن گفته و با ذکر شواهد، خامی زبان دوره اول و پختگی و کمال دورهٔ دوم را باز نموده است. <ref>سیروس شمیسا، سبک شناسی شعر، ص 310-316.</ref>


'''2- از نظر معنایی:'''
'''2- از نظر معنایی:'''


شاعران عصر بازگشت آن سان که در زبان، پیرو قدما بودند، در طرح شاعرانهٔ موضوع و مضمون نیز از قدما تقلید می‌کردند و می‌کوشیدند که چون قدما بیندیشند و چون قدما اندیشه‌ها را به نظم آورند. در یک کلام، کار شاعران بازگشت باز آفرینی مضامین شعر قدما به زبان قدما بود.7777
شاعران عصر بازگشت آن سان که در زبان، پیرو قدما بودند، در طرح شاعرانهٔ موضوع و مضمون نیز از قدما تقلید می‌کردند و می‌کوشیدند که چون قدما بیندیشند و چون قدما اندیشه‌ها را به نظم آورند. در یک کلام، کار شاعران بازگشت باز آفرینی مضامین شعر قدما به زبان قدما بود. <ref>سیروس شمیسا، سبک شناسی شعر، ص 317.</ref>
به نظر برخی از محققان بدان سبب که سخنوران عصر بازگشت وارث ادبیات تمامی سده‌های گذشته بوده‌اند، از یک سو گونه‌ای جامعیت شعری و ادبی داشته‌اند و از سوی دیگر از لحاظ اندیشه و معنا و مضمون، از تأثیر محیط خود که عصاره و چکیدهٔ تمامی باورها و اندیشه‌های گذشته بوده و در عین حال خود محیطی مستقل به شمار می‌آمده، بر کنار نمانده‌اند. همچنین باورها و اندیشه‌هایی در اشعارشان منعکس است - مثل باورهای مذهبی منعکس در ستایشی و سوگ ائمه (ع) - که در سده‌های گذشته و در شعر متقدمان یا سابقه نداشته یا سخت نادر بودہ است.7777 این سخنان بدان معناست که اندیشه و فکر بازگشت، در عین آن که بنیاد آن تقلید و وابستگی و لاجرم عدم اصالت است، دارای گونه‌ای اصالت و استقلال و هویت نیز هست.
به نظر برخی از محققان بدان سبب که سخنوران عصر بازگشت وارث ادبیات تمامی سده‌های گذشته بوده‌اند، از یک سو گونه‌ای جامعیت شعری و ادبی داشته‌اند و از سوی دیگر از لحاظ اندیشه و معنا و مضمون، از تأثیر محیط خود که عصاره و چکیدهٔ تمامی باورها و اندیشه‌های گذشته بوده و در عین حال خود محیطی مستقل به شمار می‌آمده، بر کنار نمانده‌اند. همچنین باورها و اندیشه‌هایی در اشعارشان منعکس است - مثل باورهای مذهبی منعکس در ستایشی و سوگ ائمه (ع) - که در سده‌های گذشته و در شعر متقدمان یا سابقه نداشته یا سخت نادر بودہ است. <ref>زین العابدین مؤتمن، شعر و ادب فارسی، ص 182-183.</ref> این سخنان بدان معناست که اندیشه و فکر بازگشت، در عین آن که بنیاد آن تقلید و وابستگی و لاجرم عدم اصالت است، دارای گونه‌ای اصالت و استقلال و هویت نیز هست.


'''3- از نظر ادبی:'''
'''3- از نظر ادبی:'''
خط ۴۱: خط ۴۱:
==قوالب شعری==
==قوالب شعری==
حماسه پردازی و منظومه سرایی، رواج مثنوی در دو هیئت داستان - حکایت و مقتل منظوم، غزل، قصیده، ترکیب بند، مسمط و مستزاد از قوالب شعری این دوره است. احیای قالب مستزاد از خدمات شعر عاشورایی به شعر فارسی این دوره به حساب می‌آید. بی شک یغمای جندقی به تنهایی احیاگر این قالب، آن هم انحصارا با موضوع شعر عاشورایی است و بعدها کسانی نظیر [[جودی خراسانی]]، [[صامت بروجردی]]، [[میرزا رضا]]، [[میرزا موسوی مکلای طالقانی]] و [[میرزا آقا بسمل سخت سری]] این شیوه را ادامه دادند.
حماسه پردازی و منظومه سرایی، رواج مثنوی در دو هیئت داستان - حکایت و مقتل منظوم، غزل، قصیده، ترکیب بند، مسمط و مستزاد از قوالب شعری این دوره است. احیای قالب مستزاد از خدمات شعر عاشورایی به شعر فارسی این دوره به حساب می‌آید. بی شک یغمای جندقی به تنهایی احیاگر این قالب، آن هم انحصارا با موضوع شعر عاشورایی است و بعدها کسانی نظیر [[جودی خراسانی]]، [[صامت بروجردی]]، [[میرزا رضا]]، [[میرزا موسوی مکلای طالقانی]] و [[میرزا آقا بسمل سخت سری]] این شیوه را ادامه دادند.
یکی دیگر از قالب‌‌های احیا شده در شعر عاشورایی این عصر قالب معمول و اصل را کم‌تر  می‌بینیم. مسمط نیز احیا شده شعر و شاعران عاشورایی است که بعدها به شعر مشروطیت راه یافته است. از نامدارترین شعرایی که در این قالب شعر سرودند می‌توان به: [[یغمای جندقی]]، [[مدرس اصفهانی]]، [[صامت بروجردی]] و [[رفعت سمنانی]] اشاره کرد.7777 از دیگر قالب‌های شعر عاشورایی این عصر بحر طویل است. بحر طویل گزینهٔ شعری است به تسلسل که از توالی اختیاری یک رکن عروضی سالم خارج از سنت‌های مرسوم عروضی به وجود می‌آید. بحر طویل قالبی است در ردیف قصیده، غزل، مستزاد و مسمط، با این تفاوت که در این انواع، شاعر مجاز است که چهار، شش یا هشت رکن سالم یا غیر سالم در هر بیت به کار برد که این قالب روان شعر فارسی نیز با شعر عاشورایی جانی دیگر گرفته و رویکردی دوباره یافته است. بحر طویل‌ها بنا به خاصیت‌شان غالباً روایی‌اند و به بیان واقعه می‌پردازند و در حقیقت تاریخ عاشورا را تصویر می‌کنند. این کار در آن‌ها از زبان یکی از شخصیت‌های عاشورا صورت می‌گیرد و به این دلیل تأثیر و باورپذیری آن را بالا می‌برد. اگر چه از مطالب خرافی و گزافه‌گویی خالی نیستند، اما لحنی تپنده و حالتی رجز گونه دارند و تصویرهای ارایه شده در آن‌ها که پی در پی نو می‌شود، مخاطب را غافلگیر کرده و او را مجذوب می‌کند. طنطنهٔ کلام در بحر طویل‌ها به همراه موسیقی قافیه که در آن‌ها اتفاقی اما حتمی است، حادثهٔ عاشورا را شکوهمند جلوه می‌دهد و این در عصر ضجه و زنجموره اهمیت به سزایی دارد.
یکی دیگر از قالب‌‌های احیا شده در شعر عاشورایی این عصر قالب معمول و اصل را کم‌تر  می‌بینیم. مسمط نیز احیا شده شعر و شاعران عاشورایی است که بعدها به شعر مشروطیت راه یافته است. از نامدارترین شعرایی که در این قالب شعر سرودند می‌توان به: [[یغمای جندقی]]، [[مدرس اصفهانی]]، [[صامت بروجردی]] و [[رفعت سمنانی]] اشاره کرد. <ref>میرزا اسماعیل هنر جندقی، دیوان هنر جندقی، ص 247.</ref> از دیگر قالب‌های شعر عاشورایی این عصر بحر طویل است. بحر طویل گزینهٔ شعری است به تسلسل که از توالی اختیاری یک رکن عروضی سالم خارج از سنت‌های مرسوم عروضی به وجود می‌آید. بحر طویل قالبی است در ردیف قصیده، غزل، مستزاد و مسمط، با این تفاوت که در این انواع، شاعر مجاز است که چهار، شش یا هشت رکن سالم یا غیر سالم در هر بیت به کار برد که این قالب روان شعر فارسی نیز با شعر عاشورایی جانی دیگر گرفته و رویکردی دوباره یافته است. بحر طویل‌ها بنا به خاصیت‌شان غالباً روایی‌اند و به بیان واقعه می‌پردازند و در حقیقت تاریخ عاشورا را تصویر می‌کنند. این کار در آن‌ها از زبان یکی از شخصیت‌های عاشورا صورت می‌گیرد و به این دلیل تأثیر و باورپذیری آن را بالا می‌برد. اگر چه از مطالب خرافی و گزافه‌گویی خالی نیستند، اما لحنی تپنده و حالتی رجز گونه دارند و تصویرهای ارایه شده در آن‌ها که پی در پی نو می‌شود، مخاطب را غافلگیر کرده و او را مجذوب می‌کند. طنطنهٔ کلام در بحر طویل‌ها به همراه موسیقی قافیه که در آن‌ها اتفاقی اما حتمی است، حادثهٔ عاشورا را شکوهمند جلوه می‌دهد و این در عصر ضجه و زنجموره اهمیت به سزایی دارد.


==ویژگی مراثی عاشورایی==
==ویژگی مراثی عاشورایی==
۱۰٬۰۷۲

ویرایش

منوی ناوبری