ابن حماد: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۱۰٬۵۷۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ آوریل ۲۰۱۷
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''اشاره''' ابو الحسن علی بن حمّاد بن عبید اللّه بن حمّاد عبدی <ref>عبدی یعنی منس...» ایجاد کرد)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶۴: خط ۱۶۴:




'''رثای حسین بن علی (ع):'''


1- للّه ما صنعت فینا ید البین‌کم من حشا أقرحت منّا و من عین؟!
2- مالی و للبین؟! لا أهلّا بطلعته‌کم فرّق البین قدما بین الفین؟!
3- کانا کغصنین فی أصل غذاؤهماماء النعیم و فی التشبیه شکلین
4- کأنّ روحیهما من حسن الفهماروح و قد قسّمت ما بین جسمین
5- لا عذل بینهما فی حفظ عهدهماو لا یزیلهما لوم الغذولین 1- خدا را، جدائی به روزگار ما چه آورد، که دلها داغدیده و دیده‌ها اشکبار آمد؟!
2- مرا با جدائی چه کار؟ طلعتش ناخجسته باد! چگونه بین دوستان تفرقه انداخت؟!
3- بسان دو شاخه تر از یک ریشه آب می‌خورند: شاداب و خرّم، با شمایل یکسان.
4- در اثر مهر و الفت گویا یک روح در دو پیکر باشند.
5- در حفظ عهد آن دو نکوهش هیچ نکوهشگری نمی‌تواند رابطه‌ی میان آن دو را از بین ببرد.
6- لا یطمع الدهر فی تغییر ودّهماو لا یمیلان من عهد إلی مین
7- حتّی إذا أبصرت عین النوی بهماخلّین فی العیش من همّ خلیّین
8- رماهما حسدا منه بداهیةفأصبحا بعد جمع الشمل ضدّین
9- فی الشّرق هذا و ذا فی الغرب منتئیامشرّدین علی بعد شجیّین
10- و الدهر أحسد شی‌ء للقریبین‌یرمی و صالهما بالبعد و البین 6- روزگار نتوانست با همه مکر و فسونش، تخم اختلاف در میان پاشد و نه آن دو عهد مودّت زیر پا گذاشتند.
7- آخر، چشم «سفر» به آن دو یار جانی افتاد که بی‌دغدغه و آرام به زندگی خود ادامه دهند.
8- تیر بلایی در کمان نهاد و مصیبتی به بار آورد، بعد از سالها مهر و الفت آن دو را از هم جدا کرد.
9- یکی در شرق و دیگری در غرب، پراکنده و زار، رانده و اندوهبار.
10- آری روزگار، نسبت به دوستان یکدل حسودتر است که روز وصل را به شب فراق تبدیل کند.
11- لا تأمن الدّهر إنّ الدهر ذو غیرو ذو لسانین فی الدّنیا و وجهین
12- أخنی علی عترة الهادی فشتّتهم‌فماتری جامعا منهم بشخصین
13- کأنّما الدّهر آلا أن یبدّدهم‌کعاتب ذی عناد أو کذی دین
14- بعض بطیبة مدفون و بعضهم‌بکربلاء و بعض بالغریّین
15- و أرض طوس و سامرّا و قد ضمنت‌بغداد بدرین حلّا وسط قبرین 11- به روزگار دل مبند که رنگ‌ووارنگ و با دو چهره و دو زبان است.
12- جفا کرد بر خاندان محمد که به هر دیارشان پراکنده ساخت: دو تن در یکجا نباشند.
دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمد زاده ،ج‌1،ص:183
13- گویا سوگند یاد کرده که آنان را تارومار سازد، مانند کینه‌وری سرسخت یا دشمنی خونخواه.
14- گروهی در مدینه مدفون گشته‌اند و جمعی به کربلاء و برخی در نجف.
15- و هم خاک طوس، و سامرا که چون بغداد، دو بدر تابان آن را در میان گرفته.
16- یا سادتی ألمن أبکی أسی؟! و لمن‌أبکی بجفنین من عینی قریحین؟!
17- أبکی علی الحسن المسموم مضطلما؟!أم الحسین لقیّ بین الخمیسین؟!
18- أبکی علیه خضیب الشیب من دمه‌معفّر الخدّ محزوز الوریدین
19- و زینب فی بنات الطّهر لاطمةو الدمع فی خدّها قد خدّ خدّین
20- تدعوه: یا واحدا قد کنت آمله‌حتّی استبدّت به دونی ید البین 16- سروران من! بر کدامتان افسوس خورم و بر کدامتان با چشم خون‌چکان گریه کنم؟!
17- بر حسن مسموم مویه کنم که مظلوم ماند؟ یا بر حسین که پیکر عریانش میان دو لشکر به خاک افتاد.
18- می‌گریم بر آن‌که محاسنش با خون خضاب گرفت، صورتش را بر خاک نهاده رگهای گردنش بریدند.
19- و زینب که در میان دختران حسین لطمه بر صورت می‌نواخت و اشک بر دو گونه‌اش شیار انداخته بود.
20- فریاد می‌زد: ای یگانه امید زینب! که دست جدائی از کفم ربود.
21- لا عشت بعدک ما إن عشت لا نعمت‌روحی و لا طعمت طعم الکراعینی
22- انظر إلیّ أخی قبل الفراق لقدأذکا فراقک فی قلبی حریقین
23- انظر إلی فاطم الصغرا أخی ترهاللیتم و السبی قد خصّت بذلّین
24- إذا دنت منک ظلّ الرّجس یضربهافتلتقی الضرب منها بالذّراعین
25- و تستغیث و تدعو: عمّتا تلفت‌روحی لرزئین فی قلبی عظیمین 21- بعد از تو روزگارم مباد، و اگر زنده مانم روی خوش نبینم و نه خواب به چشمانم راه یابد.
22- برادر جان! قبل از جدائی سوی من بنگر، به خدا سوگند که فراقت دل مرا به آتش کشید.
23- بنگر به این دخترت فاطمه که با ذلّت یتیمی و اسیری روبروست.
24- هرگاه به پیکر پر خونت نزدیک شود، آن پلید شوم با تازیانه‌اش بزند و او بازو سپر سازد.
25- پناه آورده و فریاد زند:" عمه جان! جانم به خاطر این دو مصیبت تباه شد.
26- ضرب علی الجسد البالی و فی کبدی‌للثکل ضرب فما أقوی لضربین
27- انظر علیّا أسیرا لا نصیر له‌قد قیّدوه علی رغم بقیدین
28- و ارحمتا یا أخی من بعد فقدک بل‌و ارحمتا للأسیرین الیتیمین
29- و السبط فی غمرات الموت مشتغل‌ببسط کفّین أو تقبیض رجلین
30- لا یستطیع جوابا للنّداء سوی‌یومی بلحظین من تکسیر جفنین 26- ضرب تازیانه بر پیکر ناتوان و رنجورم، و داغ پدر که بر دل نشسته گرانبارتر و جانکاه‌تر."
27- به یگانه بازمانده‌ات علی بنگر که بی‌یاور است و با دو زنجیرش به غل بسته‌اند.
28- کیست که بعد از تو به ما رحم کند، کیست به این دو اسیر یتیم شفقت آرد.
دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمد زاده ،ج‌1،ص:184
29- و حسین سبط، در گرداب مرگ: گاهی دو دست به جلو افراشته و گاه به دو زانو می‌نشیند.
30- توان پاسخ ندارد، جز اینکه با چشم حسرت‌بار بدانها می‌نگرد.
31- لا زلت أبکی دما ینهلّ منسجماللسیّدین القتیلین الشهیدین
32- ألسیّدین الشریفین اللذان هماخیر الوری من أب مجد و جدّین
33- ألضارعین إلی اللّه المنیبین‌ألمسرعین إلی الحقّ الشفیعین
34- ألعالمین بذی العرش الحکیمین‌ألعادلین ألحلیمین الرّشیدین
35- ألصابرین علی البلوی الشکورین‌ألمعرضین عن الدنیا المنیبین 31- همواره چون ابر بهاران برای آن دو سرور شهید بگریم.
32- آن دو سرور شریف از حیث پدر و جد، بهترین جهانیانند.
33- نیاز بران به درگاه حق، پیشگامان به سوی خدا، دو شفیع روز جزا؛
34- عارف بمقام خالق، حکیم در میان خلق. دادگستر و فرزانه؛
35- شکیبا در نقمت، شاکر در نعمت، پشت کرده به دنیا، روآورده به خدا؛
36- ألشاهدین علی الخلق الإمامین‌ألصادقین عن اللّه الوفیّین
37- ألعابدین التقیّین الزکیّین‌ألمؤمنین الشجاعین الجریّین
38- ألحجّتین علی الخلق الأمیرین‌ألطیّبین الطهورین الزکیّین
39- نورین کانا قدیما فی الظّلال کماقال النبیّ لعرش اللّه قرطین
40- تفّاحتی أحمد الهادی و قد جعلالفاطم و علیّ الطّهر نسلین 36- گواه بر خلق، پیشوای بر حق، راستگو از جانب خدا، وه چه باوفا؛
37- پارسا، پرهیزگار و پاک، با ایمان، شجاع و بی‌باک؛
38- حجّت بر خلق، فرمانروای پاک‌سیرت، پاک‌نهاد بادرایت؛
39- دو پرتو فروزان در عالم اشباح (ذر) و چونان‌که رسول (ص) فرمود: دو گوشواره عرش؛
40- دو سیب خوشبو بر دست احمد، و دو نسل گهربار برای علی و فاطمه؛
41- صلّی الإله علی روحیهما و سقاقبریهما أبدا نوء السماکین
42- ما لابن حمّاد العبدی من عمل‌إلّا تمسّکه بالمیم و العین
43- فالمیم غایة آمالی محمّدهاو العین أعنی علیّا قرّة العین
44- صلّی الإله علیهم کلما طلعت‌شمس و ما غربت عند العشائین «1» 41- درود خدا بر روح پاکشان، و سیراب باد تربتشان در پائیز و بهار.
42- ابن حماد را عملی شایسته‌ی درگاه نباشد، جز اینکه به دامن «میم و عین» چنگ زده باشد.
43- «میم» یعنی منتهای آرزویم محمّد. «عین» یعنی علی که نور چشم است.
44- درود خدا بر ایشان باد، مادام که خورشید بدمد و سپس راه غروب گیرد.




۱۰٬۰۷۲

ویرایش

منوی ناوبری