عمرو بن‌ خالد صیداوی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
| آثار              =
| آثار              =
| نقش های برجسته              =در نبرد کربلا بر سپاه‌ پسر سعد تاخت و بعد از به‌ هلاکت‌ رساندن‌ تعدادی‌ از آنان‌ به‌ شهادت رسید.
| نقش های برجسته              =در نبرد کربلا بر سپاه‌ پسر سعد تاخت و بعد از به‌ هلاکت‌ رساندن‌ تعدادی‌ از آنان‌ به‌ شهادت رسید.
}}'''عمرو بن‌ خالد بن حکیم بن حزام اسدی صیداوی‌،'''  
}}'''عمرو بن‌ خالد بن حکیم بن حزام اسدی صیداوی‌،''' از اصحاب [[امام حسین(ع)]] که در روز [[عاشورا]] در [[کربلا]] به [[شهادت]] رسید.


== تبارشناسی ==
==تبارشناسی==
عمرو بن خالد منسوب به صیدا تیره‌ای از قبیله همدان از اعراب عدنانی شمال شبه‌ جزیره بود که در [[کوفه]] می‌زیستند. <ref name=":0">انصار الحسین(ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۷ ش.، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۷ ش.، ص۱۱۶.</ref>  
عمرو بن خالد منسوب به صیدا تیره‌ای از قبیله همدان از اعراب عدنانی شمال شبه‌ جزیره بود که در [[کوفه]] می‌زیستند. <ref name=":0">انصار الحسین(ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۷ ش.، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۷ ش.، ص۱۱۶.</ref>  
==نقش در واقعه کربلا==
==نقش در واقعه کربلا==
در [[عذیب الهجانات|عُذَیب‌ِ الهِجانات]] چند نفر از شیعیان‌ [[امام حسین(ع)|امام‌ حسین (ع)]] که‌ از کوفه با راهنمایی [[طرماح بن عدی طائی|طِرِمّاح‌ بن‌ عدی]]<nowiki/>‌ آمده‌ بودند، به‌ آن‌ حضرت‌ ملحق‌ شدند. آنان عبارت‌ بودند از: عمرو بن‌ خالد صیداوی و خدمتگزارش [[سعد بن عبدالله|سعد]]، [[مجمع بن عبدالله عائذی|مجمع‌ عائذی]]<nowiki/>‌ و پسرش‌، [[جناده بن حارث سلمانی|جنادة‌ بن‌ حارث‌ سلمانی]]<nowiki/>‌ که‌ همراه‌ ایشان‌ یکی‌ از خدمت‌گزاران‌ [[نافع‌ بن‌ هلال جملی‌|نافع ‌بن‌ هلال‌ جملی‌]] بود که‌ خود قبلا به‌ کاروان‌ امام‌ حسین (ع) پیوسته‌ و سفارش ‌نموده‌ بود که‌ اسبش را به‌ او برسانند. [[حر بن یزید ریاحى|حُرّ]] قصد داشت‌ آنان را دستگیر کرده‌ و به‌ نزد [[عبید الله بن زیاد|عبیدالله]] بفرستد. اما امام‌ حسین (ع) فرمودند: «این‌ عده‌ یاران‌ من‌ هستند و در حکم‌ همراهان‌ من‌ محسوب‌ می‌شوند و من‌ با تمام‌ نیرو از آنان‌ دفاع‌ می‌کنم‌. اگر تو به‌ پیمان‌ صلح‌ خود وفادار هستی‌، باید مزاحم‌ این‌ عده‌ نشوی‌ و اگر بخواهی‌ آنان‌ را دستگیر یا به‌ کوفه‌ برگردانی‌، با تو خواهم‌ جنگید.»  
در [[عذیب الهجانات|عُذَیب‌ِ الهِجانات]] چند نفر از شیعیان‌ [[امام حسین(ع)|امام‌ حسین (ع)]] که‌ از کوفه با راهنمایی [[طرماح بن عدی طائی|طِرِمّاح‌ بن‌ عدی]]<nowiki/>‌ آمده‌ بودند، به‌ آن‌ حضرت‌ ملحق‌ شدند. آنان عبارت‌ بودند از: عمرو بن‌ خالد صیداوی و خدمتگزارش [[سعد بن عبدالله|سعد]]، [[مجمع بن عبدالله عائذی|مجمع‌ عائذی]]<nowiki/>‌ و پسرش‌، [[جناده بن حارث سلمانی|جنادة‌ بن‌ حارث‌ سلمانی]]<nowiki/>‌ که‌ همراه‌ ایشان‌ یکی‌ از خدمت‌گزاران‌ [[نافع‌ بن‌ هلال جملی‌|نافع ‌بن‌ هلال‌ جملی‌]] بود که‌ خود قبلا به‌ کاروان‌ امام‌ حسین (ع) پیوسته‌ و سفارش ‌نموده‌ بود که‌ اسبش را به‌ او برسانند. [[حر بن یزید ریاحى|حُرّ]] قصد داشت‌ آنان را دستگیر کرده‌ و به‌ نزد [[عبید الله بن زیاد|عبیدالله]] بفرستد. اما امام‌ حسین (ع) فرمودند: «این‌ عده‌ یاران‌ من‌ هستند و در حکم‌ همراهان‌ من‌ محسوب‌ می‌شوند و من‌ با تمام‌ نیرو از آنان‌ دفاع‌ می‌کنم‌. اگر تو به‌ پیمان‌ صلح‌ خود وفادار هستی‌، باید مزاحم‌ این‌ عده‌ نشوی‌ و اگر بخواهی‌ آنان‌ را دستگیر یا به‌ کوفه‌ برگردانی‌، با تو خواهم‌ جنگید.»


حُرّ که‌ قصدش‌ نرمی‌ و مسالمت‌ بود، از مزاحمت‌ این‌ افراد خودداری‌ کرد. آن‌گاه‌ امام‌ حسین (ع) از اوضاع‌ کوفه‌ سؤال‌ فرمود. مجمع‌ عائذی‌ گفت‌: «اشراف‌ کوفه‌ از دستگاه‌ حکومت‌ رشوه‌های‌ زیادی‌ گرفته‌اند و خود را فروخته‌اند. حکومت‌ آنان‌ را همکاران‌ مخلص‌ خود نموده‌ است‌ و آنان‌ بر ضد شما متفق‌ گشته‌اند، اما مردم‌ دیگر دل‌هایشان‌ با شماست‌ و شمشیرهایشان‌ بر ضد شما آماده‌ گردیده‌است‌، آنان‌ فردا بر تو شمشیر خواهند کشید.» <ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ م.، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ م.، ج۳، ص۱۷۱؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۰۳-۴۰۴.</ref>
حُرّ که‌ قصدش‌ نرمی‌ و مسالمت‌ بود، از مزاحمت‌ این‌ افراد خودداری‌ کرد. آن‌گاه‌ امام‌ حسین (ع) از اوضاع‌ کوفه‌ سؤال‌ فرمود. مجمع‌ عائذی‌ گفت‌: «اشراف‌ کوفه‌ از دستگاه‌ حکومت‌ رشوه‌های‌ زیادی‌ گرفته‌اند و خود را فروخته‌اند. حکومت‌ آنان‌ را همکاران‌ مخلص‌ خود نموده‌ است‌ و آنان‌ بر ضد شما متفق‌ گشته‌اند، اما مردم‌ دیگر دل‌هایشان‌ با شماست‌ و شمشیرهایشان‌ بر ضد شما آماده‌ گردیده‌است‌، آنان‌ فردا بر تو شمشیر خواهند کشید.» <ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ م.، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ م.، ج۳، ص۱۷۱؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م.، ج۵، ص۴۰۳-۴۰۴.</ref>

منوی ناوبری