احمد ناظرزاده کرمانی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۳٬۸۵۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ ژوئن ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''دکتر احمد ناظرزاده'''
'''احمد ناظرزاده کرمانی''' (1296 ه.ش - 1355 ه. ش) شاعر و نویسنده معاصر است.
فرزند محمّد ناظر در سال 1296 ه.ش. در کرمان متولّد شد.در روز دوشنبه دوم فروردین ماه 1355 شمسی در تهران بدرود حیات گفت و در ابن بابویه به خاک سپرده شد.


{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
خط ۷۳: خط ۷۲:
|امضا                  =
|امضا                  =
}}
}}
==زندگینامه==
==زندگینامه==
احمد ناظرزاده کرمانی‌دکترای رشته‌ی ادبیات فارسی دانشگاه تهران بود، که به تدریس در مقاطع دانشگاهی اشتغال داشت. در بین طبقات مردم محبوبیتی وافر داشت و عمرش را به تحقیق و مطالعه و امور عام المنفعه می‌گذارند. سخنرانی‌های وی از رادیوی ایران نیز مورد توجه خاص و عام بود.
احمد ناظرزادهفرزند محمّد ناظر در سال 1296 ه.ش. در کرمان متولّد شد.در روز دوشنبه دوم فروردین ماه 1355 شمسی در تهران بدرود حیات گفت و در ابن بابویه به خاک سپرده شد. احمد ناظرزاده کرمانی‌دکترای رشته‌ی ادبیات فارسی دانشگاه تهران بود، که به تدریس در مقاطع دانشگاهی اشتغال داشت. در بین طبقات مردم محبوبیتی وافر داشت و عمرش را به تحقیق و مطالعه و امور عام المنفعه می‌گذارند. سخنرانی‌های وی از رادیوی ایران نیز مورد توجه خاص و عام بود.


==آثار==
==آثار==
خط ۱۳۶: خط ۱۰۹:
{{ب| مدح تو که یارد گفت ای سرور جانبازان‌|کاین وصف نمی‌گنجد در دفتر و دیوانها  }}
{{ب| مدح تو که یارد گفت ای سرور جانبازان‌|کاین وصف نمی‌گنجد در دفتر و دیوانها  }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


'''اصحاب حسین (ع):'''
'''اصحاب حسین (ع):'''
خط ۱۶۶: خط ۱۳۸:
{{ب| مبر از یاد در آن روز که خواهد آمد|امشب از یاد تو در مجمع ما غوغا بود }}  
{{ب| مبر از یاد در آن روز که خواهد آمد|امشب از یاد تو در مجمع ما غوغا بود }}  
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۲۰۱: خط ۱۷۲:
{{ب| یعنی رضای دوست چو بگزید آدمی‌|آسان شود بر او همه دشواری زمان  }}
{{ب| یعنی رضای دوست چو بگزید آدمی‌|آسان شود بر او همه دشواری زمان  }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
{| class="" style="margin: 0 auto; "
| class="b" |<span class="beyt"> من ایستاده بر لب دریای بیکران‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">مبهوت از تلاطم امواج سرگردان </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> در دفتر زمانه به خون نام پاک تو</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">زینت فزای مکتب عشق است جاودان </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> آن پاکبازی تو که بود امتحان حق‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">شد اصل سرفرازی آدم در امتحان </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> از آسمان سرشک مصیبت فرو چکید</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">روزی که خون پاک تو شد بر زمین روان </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> از سرفرازی تو بی‌حفظ مردمی‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">بر آدمی‌ست معنی آزادگی عیان </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> گفتی که چون شرف به خطر اوفتد رواست‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">آزاده مرد یکسره دل برکند ز جان </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> تحقیر زندگی که صلای شهامت است‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">زیبا رشادتی است که دادی تواش نشان </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> یا مرگ یا حیات به دلخواه دین و عقل‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">زیبنده نیست زیستنی بین این و آن </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> هرگز کهن نمی‌شود این مکتب ای عجب‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">گویی که تازه خون حسین است در جهان </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> اسلام را که منجی و محیی تو بوده‌ای‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">هستی ز حادثاتِ فراوان نگاهبان </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> هرجا که پرچمی‌ست به نامت در اهتزاز</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">دل ز آن پر التهاب شود، دیده خون‌فشان </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> در نام جاودان تو هست آن اثر که دل‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">با یاد آن ز خاک زند پر به کهکشان </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> تو راه و رسم زندگی آموختی به خلق‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">پیروز آن که راه تو بگزید از آن میان </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> درس‌ات همین که: بهر رضای حق ای بشر</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">بگذر ز خود که هست همین سود بی‌زیان </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> در خون سرخ فام تو برق حقیقتی است‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">کآزاده راز محنت دوران دهد امان </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> یعنی رضای دوست چو بگزید آدمی‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">آسان شود بر او همه دشواری زمان  </span>
|}




خط ۲۴۳: خط ۲۷۹:
{{ب| فخرم این است که بدانند که «ناظر زاده»|چاکری هست کمر بسته به دربار حسین <ref>تجلی عشق در حماسه عاشورا؛ ص 252 و 253.</ref>  }}
{{ب| فخرم این است که بدانند که «ناظر زاده»|چاکری هست کمر بسته به دربار حسین <ref>تجلی عشق در حماسه عاشورا؛ ص 252 و 253.</ref>  }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==منابع==
==منابع==


دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1193-1195.
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1193-1195.]


==پی نوشت==
==پی نوشت==
خط ۲۵۶: خط ۲۸۸:
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران معاصر]]
[[رده:شاعران معاصر]]
<references />
checkuser
۲٬۳۶۳

ویرایش

منوی ناوبری