پایین، گذر سقاخانه (نمایش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۲۱: خط ۲۱:
===پرده اول===
===پرده اول===
زن سیاه‌پوش با ویلچر و کودک افلیجش، مرد مؤمن با دختربچه همراهش، دو مرد با سیماچه اشقیا، دسته عزادارانِ زنجیرزن، و یکی چند رهگذر.
زن سیاه‌پوش با ویلچر و کودک افلیجش، مرد مؤمن با دختربچه همراهش، دو مرد با سیماچه اشقیا، دسته عزادارانِ زنجیرزن، و یکی چند رهگذر.
گذری است قدیمی با سقّاخانه‌ای سمت راستِ ما و جنب یک درخت چنار کهنسال که در قواره آدم عظیم‌ الجثه‌ای روی زمین قوز کرده است. شمع‌های سقاخانه تک و توکی روشن است و دورش سیاه محتشمی کشیده‌اند و یک شمایل حضرت ابوالفضل نیز در قاب شیشه بالای آن نصب است. کنار سقاخانه منبع آبی با گنبد و گلدسته‌های برنجی (ماکت مَشاهد متبرّکه) بر یک چهار پایه استوار شده، و در دو گوش جلوی چهارپایه دو جام مسی به منبع آب که فی‌الواقع شربت بیدمِشک است، زنجیر کرده‌اند... به تنه خشکیده و شاخ و بال و همناک چنار دخیل‌های رنگارنگی بسته شده است که معلوم می‌کند درخت نظر کرده‌ای است. زیر این اِسکلت خمیده وحشی یک نیمکت چوبی، در پیشنمای چپ، قهوه‌خانه دونگی، و رو به روی ما به ترتیب از نبش چپ به راست: کبابی «شمشاد»، آرایشگاه «چارلی»، و بعد چینه یک باغ کهنه و پشت باغ مناره آبی مسجد بازارچه از دور نمایان است.<ref>[https://fidibo.com/book/3923-کتاب-پان-گذر-سقاخانه وب سایت فیدیبو]</ref>
گذری است قدیمی با سقّاخانه‌ای سمت راستِ ما و جنب یک درخت چنار کهنسال که در قواره آدم عظیم‌ الجثه‌ای روی زمین قوز کرده است. شمع‌های سقاخانه تک و توکی روشن است و دورش سیاه محتشمی کشیده‌اند و یک شمایل حضرت ابوالفضل نیز در قاب شیشه بالای آن نصب است. کنار سقاخانه منبع آبی با گنبد و گلدسته‌های برنجی (ماکت مَشاهد متبرّکه) بر یک چهار پایه استوار شده، و در دو گوش جلوی چهارپایه دو جام مسی به منبع آب که فی‌الواقع شربت بیدمِشک است، زنجیر کرده‌اند... به تنه خشکیده و شاخ و بال و همناک چنار دخیل‌های رنگارنگی بسته شده است که معلوم می‌کند درخت نظر کرده‌ای است. زیر این اِسکلت خمیده وحشی یک نیمکت چوبی، در پیشنمای چپ، قهوه‌خانه دونگی، و رو به روی ما به ترتیب از نبش چپ به راست: کبابی «شمشاد»، آرایشگاه «چارلی»، و بعد چینه یک باغ کهنه و پشت باغ مناره آبی مسجد بازارچه از دور نمایان است.<ref>[https://fidibo.com/book/3923-کتاب-پان-گذر-سقاخانه وب سایت فیدیبو]</ref>
==درباره نمایش «پایین، گذر سقاخانه»==
==درباره نمایش «پایین، گذر سقاخانه»==
در این نمایش 14 بازیگر حرفه‌ای در نقش‌های اصلی و 100 هنرجوی حرکت در بخش حرکات موزون هنر نمایی کردند. امین زندگانی، شهرام عبدلی، حامد آقایی، آشا محرابی، هستی مرزبان، حسن سرچاهی، امیر غفارمنش، صادق توکلی، محمد اسدی، روح‌ا... کمالی، مهدی عبادتی، زهره رستگارمقدم، پیام عبیدی، غزاله جزایری و حمید شیری بازیگران این نمایش بودند. در این کار فرزانه کابلی (طراح حرکات موزون)، مجید میرفخرایی (طراح صحنه و لباس) و جهانسوز فولادی (موسیقی) همکاران هادی مرزبان شده‌اند.
در این نمایش 14 بازیگر حرفه‌ای در نقش‌های اصلی و 100 هنرجوی حرکت در بخش حرکات موزون هنر نمایی کردند. امین زندگانی، شهرام عبدلی، حامد آقایی، آشا محرابی، هستی مرزبان، حسن سرچاهی، امیر غفارمنش، صادق توکلی، محمد اسدی، روح‌ا... کمالی، مهدی عبادتی، زهره رستگارمقدم، پیام عبیدی، غزاله جزایری و حمید شیری بازیگران این نمایش بودند. در این کار فرزانه کابلی (طراح حرکات موزون)، مجید میرفخرایی (طراح صحنه و لباس) و جهانسوز فولادی (موسیقی) همکاران هادی مرزبان شده‌اند.


هادی مرزبان در نشست مطبوعاتی پایین، گذر سقاخانه بیان داشت که اعتقاد دارد تمامی متن‌های اکبر رادی با همدیگر متفاوت هستند و پایین، گذر سقاخانه تفاوت عمده‌ای با ‌بقیه کارهایش دارد؛ برای آن که آدم‌های جنوب شهر تهران و پهلوانان و جاهل‌های قدیم تهران با دیالوگ‌های خاص آن زمان و مکان در متن حضور دارند. دیالوگ‌هایی که مردم تهران نیز امروز، آن‌ها را فراموش کرده‌اند. حال و هوای پهلوانی و قهرمانی، حال وهوای بوی نم کاهگل و حال و هوای عاشقانه از جمله عواملی هستند که مرا به کار کردن پایین، گذر سقاخانه ترغیب کرد. این متن را اکبر رادی در سال 1383 در خانه هنرمندان ایران نمایشنامه‌خوانی کرد. در آن زمان عده‌ای از کارگردان دور رادی را محاصره کردند تا پیشنهاد کار آن را بدهند. هادی مرزبان هم در این بین به آرامی از ‌وی خواست‌ که به کسی وعده آن را ندهد. اکبر رادی نیز تأکید کرد‌ که پایین، گذر سقاخانه را فقط برای مرزبان نوشته‌ است. این برخورد وی باعث شده که او با شوق و ذوق افزون‌تری به سراغ این متن برود، ‌و آن را پس از"ملودی شهر بارانی" برای اجرا آماده کند.<ref>[https://article.tebyan.net/29578/-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D9%86-%DA%AF%D8%B0%D8%B1-%D8%B3%D9%82%D8%A7%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%88-%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86 وب سایت موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان]</ref>
هادی مرزبان در نشست مطبوعاتی پایین، گذر سقاخانه بیان داشت که اعتقاد دارد تمامی متن‌های اکبر رادی با همدیگر متفاوت هستند و پایین، گذر سقاخانه تفاوت عمده‌ای با ‌بقیه کارهایش دارد؛ برای آن که آدم‌های جنوب شهر تهران و پهلوانان و جاهل‌های قدیم تهران با دیالوگ‌های خاص آن زمان و مکان در متن حضور دارند. دیالوگ‌هایی که مردم تهران نیز امروز، آن‌ها را فراموش کرده‌اند. حال و هوای پهلوانی و قهرمانی، حال وهوای بوی نم کاهگل و حال و هوای عاشقانه از جمله عواملی هستند که مرا به کار کردن پایین، گذر سقاخانه ترغیب کرد. این متن را اکبر رادی در سال 1383 در خانه هنرمندان ایران نمایشنامه‌خوانی کرد. در آن زمان عده‌ای از کارگردان دور رادی را محاصره کردند تا پیشنهاد کار آن را بدهند. هادی مرزبان هم در این بین به آرامی از ‌وی خواست‌ که به کسی وعده آن را ندهد. اکبر رادی نیز تأکید کرد‌ که پایین، گذر سقاخانه را فقط برای مرزبان نوشته‌ است. این برخورد وی باعث شده که او با شوق و ذوق افزون‌تری به سراغ این متن برود، ‌و آن را پس از"ملودی شهر بارانی" برای اجرا آماده کند.<ref>[https://article.tebyan.net/29578/-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D9%86-%DA%AF%D8%B0%D8%B1-%D8%B3%D9%82%D8%A7%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%88-%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86 وب سایت موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان]</ref>