نورالعین فی مشهد الحسین رضی الله عنه

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۵۳ توسط T.ramezani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «ابواسحاق اسفراینی. مصر، بینا، 96.1323 ص، رقعی. 7 کتاب فوق منسوب است به ابواسح...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ابواسحاق اسفراینی. مصر، بینا، 96.1323 ص، رقعی. 7 کتاب فوق منسوب است به ابواسحاق اسفرایینی (م 417 یا 418 ق)، از عالمان بزرگ شافعی و از پیروان مذهب کلامی اشعری و معاصر صاحب بن عباد. متن کتاب در صفحهٔ 72 به پایان می رسد و پس از آن کتابی با عنوان قزة العین فی اخذ نار الحسین، از عبدالله بن محمّد، چاپ شده است. برخی با استناد به محتوای این کتاب گفته اند که از آثار قرن چهارم نیست. محقق طباطبائی در اهل البیت علیهم السّلام فی المکتبة العربیة (ص 655)، مینویسد: «و اظن | ان] الکتاب منحول منسوب، فاسلوبه لایلائم مصنفات القرن الرابع.» く چنین می نماید که این کتاب از آثار قرن ششم، یا بعد از آن، باشد؛ از آن رو که در ان أمده است: «روى عن الطائفة الفاطمیة الذین حکموا مصر ان الرأس وصلت الیهم ودفنوها فی المشهد المشهور» (ص 62). و بر اساس گزارش همین طایفهٔ فاطمیان، انتقال رأس الحسین به مصر پس از سال 548 بوده است. گو اینکه احتمال می رود این کتاب در قرن هفتم به بعد جعل شده باشد، ما دورترین تاریخ را مبنا قرار دادهایم. نور العین کتابی است تاریخی و روایی دربارهٔ قیام و شهادت امام حسین - ع - و رخدادهای بعد از آن. روایات کتاب بدون سند و با تعبیر «قال الزاوی» ذکر شده و محتوای آن به چند فصل یا باب تقسیم بندی نشده است. مطالب کتاب چنان تنظیم شده که به یک داستان عامهپسند شبیه است، و در لابلای آن خبرهای ضعیف و سخیف فراوان یافت می شود؛ تا آنجا که قاضی طباطبائی میگوید: «از کتب بسیار ضعیف و غیر قابل اعتماد» و «پر از جعلیات و نقلیات قضه سرایان است» (تحقیق دربارهٔ اون اربعین ...، ص 60 و 640). صالحی نجف آبادی نیز ضمن ارائهٔ ده نمونه از دروغهای این کتاب، گفته است: «نور العین کتابی است پر از دروغ که ابواسحاق اسفرایینی ... به عربی بسیار رکیک نوشته و حقایق تاریخی را تحریف کرده» (شهید جاوید، ص 423- 424). آغاز کتاب با وصیت معاویه به یزید در هنگام مرگ آغاز می شود. در این وصیت، که از معاویه بعید است، به یزید سفارش شده است که پاسدار حقوق امام حسین و بنی هاشم باشد و هیچ کاری را بدون مشورت با آن حضرت نکند؛ «لان یا بنیان الخلافة لیست لنا و انماهی له و لابیه و جاده من قبله و لاهل بیته من بعده» (ص 5). آنگاه از سرپیچی یزید از وصیت پدرش و ضایع کردن حقوق امام حسین سخن رفته و همین امر، موجب هجرت و قیام آن حضرت دانسته شده است. سپس از وارد شدن امام به مکه و مدینه و فرستادن مسلم بن عقیل به کوفه و رخدادهای در آنجا سخن رفته است. در ادامه، به وقایع کربلا و جنگ دو سپاه و شهادت امام و یارانش و اسیر شدن اهل بیت پرداخته شده است. در مطاوی کتاب نکات قابل توجهی یافت می شود. از جمله اینکه چون ابن زیاد مردم کوفه را تهدید کرد، آنان گفتند دعوای میان سلاطین به ما چه ربطی دارد. ما رعایت هر کسی هستیم که ولایت یابد؛ خواه یزید باشد و خواه حسین: «مالنا و الفتنة بین الشلاطین؛ نحن رعیة من تولی ان کان الیزید او الحسین» (ص 20). در جای دیگری گفته شده است لشکر مخالف به امام حسین گفت: «نقتلک بغضاً منّا لابیلی» (ص 40). همچنین گفته شده است که چون سر امام حسین را بریدند و بر نیزه زدند، لشکر مخالف سه تکبیر گفت: «کبر العسکر ثلاث تکبیرات» (ص 43). تابش نوری مستقیم از سر امام حسین به طرف آسمان (ص 47)، دگرگونیهای در نظام آفرینش پس از شهادت امام (ص 65)، و بازگشت اهل بیت آن حضرت در بیستم صفر به کربلا و ملاقات با جابر بن عبدالله انصاری و عزاداری آنان در کربلا (ص 62)، از دیگر مطالب قابل توجه کتاب است. برای شناخت نسخه های خطی و چاپهای این کتاب و منابع زندگینامهٔ نویسندهٔ آن به اهل البیت علیهم السلام فى المکتبة العربیّة (ص 654-655)، رجوع شود.


منابع

کتابشناسی تاریخی امام حسین علیه‌السلام، محمد اسفندیاری، ص 48-49.

پی نوشت