سید محمد ضیاء قاسمی‌

سید محمد ضیاء قاسمی (١٣٥٤ ه. ش) شاعر معاصر افغانی است.

سید محمد ضیاء قاسمی
ضیا قاسمی.jpg
زادروز ١٣٥٤ ه.ش
افغانستان

زندگینامهویرایش

سید محمد ضیاء قاسمی فرزند سخی به سال ١٣٥٤ ه. ش در «بهسود» از استان «میدان قهر» کشور افغانستان به دنیا آمد وی در سال ١٣٦٤ ه. ش به ایران هجرت نمود.

تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند و در مقطع کارشناسی در زمینه سینما در دانشکده‌ی صدا و سیما مشغول به تحصیل شد.

وی فعالیت شعری خود را از سال ١٣٧٠ ه. ش و با همکاری نزدیک با مطبوعات به طور جدی آغاز نمود و مسئول جلسه‌ افغانستان در حوزه هنری سازمان تبلیغات بوده است. قاسمی در سبک کلاسیک فقط غزل می‌سراید و در شعر نو نیز قالب سپید را ترجیح می‌دهد.

سید ضیاء قاسمی علاوه بر فعالیت‌های مطبوعاتی دبیرخانه‌ ادبیات افغانستان در یکی از فرهنگسراهای تهران نیز بوده است.

آثارویرایش

از سید ضیاء یک مجموعه به نام «گزیده ادبیات معاصر شماره ١٣٠» منتشر شده است.

اشعارویرایش

شعله‌ور در خونویرایش

بیابانت کفن شد تا بمانی شعله‌ور در خون گلستانی شبیه در لامکانی شعله‌ور در خون
زمین و آسمان در خویش می‌پیچند از آن روز که بر پا کرده‌ای آتشفشانی شعله‌ور در خون
تو نوحی می‌بری هر روز هفتاد و دو دریا را به سمت عاشقی با بادبانی شعله‌ور در خون
دو بال سرخ افتادند از ماه و علم خم شد کنار رود جا ماند آسمانی شعله‌ور در خون
صدایت بوی باران داشت تا خواند آیه‌ی گل را سرت بالای نی چون کهکشانی شعله‌ور در خون
و قبله در نگاه تیغ جاری شد که با حلقت‌ نماز آخرینت را بخوانی شعله‌ور در خون
دلت را ریختی ای مرد، در حلقوم آهن‌ها غزل خواندی در آتش با زبانی شعله‌ور در خون


بی‌تاب پریدنویرایش

بی‌تاب که او را نکند دیر بخواهد می‌رفت که آب از شرر تیر بخواهد
می‌دید پدر در «جگر معرکه» تنهاست‌ شایسته‌ی او نیست دگر شیر بخواهد
می‌دید کسی نیست علم را بفرازد می‌دید کسی نیست که شمشیر بخواهد
وقتی که زمین تشنه‌ی خون گل سرخ است‌ باید که گلویش ز کمان گیر بخواهد
می‌رفت سوی معرکه بی‌تاب پریدن‌ بی‌تاب که او را نکند دیر بخواهد



منابعویرایش