زحر بن‌ قیس جعفی

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۴۸ توسط T.ramezani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «زَحْربن‌ قَیس جُعفی، از سرداران عبیدالله‌بن‌ زیاد و از مردان متلون روزگار...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

زَحْربن‌ قَیس جُعفی، از سرداران عبیدالله‌بن‌ زیاد و از مردان متلون روزگار بود.


عبیدالله‌بن زیاد پس از شکست نهضت مسلم‌بن عقیل،‌ زَحربن‌ قَیس جُعفی را مأمور حفاظت از کوچه‌های‌ شهر قرار داد.[۱]


پس از شهادت امام حسین(ع)، بنا به نقلی عبیدالله‌بن‌ زیاد، سر امام‌ حسین(ع) و سایر شهیدان‌ را در اختیار زَحربن‌ قَیس جُعفی قرار داد تا به‌ دمشق برساند. زنان و کودکان‌ را هم‌ همراهشان‌ روانه‌ ساخت‌. ابوبردةبن عوف و طارق‌بن ابی‌ضبیان از قبیله ازد را نیز همراه آنان روانه ساخت.[۲]


بنا به نقل طبری چون وارد دربار یزید شد، گفت: برای تو مژده ظفر و یاری آورده‌ام. همانا حسین‌بن علی با هیجده کس از خاندان و شصت کس از شیعیانش سوی ما آمد که به مقابله آنان رفتیم و خواستیم که تسلیم شوند و به حکم امیر عبیدالله‌بن‌ زیاد گردن نهند یا برای جنگ آماده باشند. جنگ را بر تسلیم برگزیدند. با طلوع آفتاب بر آنان تاختیم و از همه سوی در میانشان گرفتیم و چون شمشیرهایمان آنان را فرو گرفت به این سو و آن سو گریختند و پناهگاهی نیافتند. گویی کبوترانی بودند که از شاهین بگریزند و به اندازه کشتن یک پرواری یا خواب نیم‌روزی وقت گرفت که همه را از پای درآوریم. هم اکنون بدن‌های ایشان برهنه و جامه‌هاشان خونین و چهره‌هاشان خاک‌آلوده است که خورشید بر آنان می‌تابد و باد بر آنها می‌وزد. کرکس‌ها و پرندگان لاشخور به دیدارشان می‌آیند.[۳]


یزید در ظاهر گفت بدون قتل حسین نیز از شما راضی بودم. خداوند ابن‌مرجانه را لعنت کند. یزید حتی به زحر جایزه‌ای نداد.[۴]

بنا به نقل دینوری در هنگام قیام مختار به او پیوست و مختار او را بر جوخی گماشت،[۵] اما آنچه مسلم است او بر علیه مختار بود و در جنگ با ابراهیم‌بن مالک اشتر شکست سختی خورد و سپاهیانش منهزم شدند.[۶] در هنگام قیام مصعب‌بن زبیر علیه مختار ثقفی، او از هواداران و فرماندهان تحت امر مصعب بود و در آخرین نبردِ مصعب علیه مختار، مأموریت یافت که عناصر مخالف مختار را در شهر کوفه شناسایی و آنان را به لشکر مصعب ملحق نماید.[۷] مصعب او را با هزار سپاهی به کمک ابن‌معمر فرستاد تا بتوانند مختار را شکست دهند. در این جنگ او بر جبانة کنده رهبری داشت.[۸]


پس از قتل مختار، او جزو فرماندهان مصعب بود و او را بر علیه عبدالملک یاری می‌داد.[۹] همچنین در زمان مصعب او سالار قبایل مذحج و اسد بود که با خوارج جنگید. [۱۰]


پس از قتل مصعب به عبدالملک پیوست و در شمار یاران حجاج‌بن یوسف ثقفی قرار گرفت.[۱۱] حجاج سپاه برگزیده خود را که هیجده هزار نفر بودند، به فرماندهی زحر برای مقابله با شبیب روانه کرد. در ” سیلحین“ جنگ درگرفت و زحر به خاک افتاد و سپاهش شکست خورد. اما توانست از میان کشتگان برخیزد و خود را به کوفه نزد حجاج برساند. حجاج او را مردی بهشتی می‌دانست.[۱۲] درباره زمان مرگ او اطلاع درستی در دست نیست.


منبع

مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص 284-286.

پی نوشت

  1. - همان، ص387.
  2. - انساب الاشراف، ج3، ص415؛ تاریخ طبری، ج5، ص390؛ ارشاد، ج2، ص475.
  3. - ر.ک : الطبقات الکبری، ج5، ص485؛ انساب الاشراف، ج3، ص415؛ تاریخ طبری، ج5، ص459؛ ارشاد، ج2، ص475؛ الفتوح، ج5، ص127؛الکامل فی التاریخ، ج4، ص83. البدایه و النهایه، ج8، ص191؛ قس دینوری، الاخبار الطوال، ص261 این سخنان را به شمر نسبت داده است.
  4. - تاریخ طبری، الاخبار الطوال، همانجا.
  5. - الاخبار الطوال، ص2 جوخی نام رودخانه و منطقه آبادی در ناحیه شرقی بغداد است. ر.ک : معجم البلدان، ذیل واژه.
  6. - تاریخ طبری، ج6، ص21.
  7. - انساب الاشراف، ج3، ص387.
  8. - انساب الاشراف، ج6، ص389؛ تاریخ طبری، ج6، ص153؛ الفتوح، ج6، ص327؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص307
  9. - تاریخ طبری، ج6، ص106؛ المنتظم، ج6، ص110.
  10. - تاریخ طبری، ج6، ص197.
  11. - انساب الاشراف، ج6، ص85؛ تاریخ طبری، ج6، ص243
  12. - انساب الاشراف، ج6، ص30؛ تاریخ طبری، ج6، ص243؛ الکامل فی التاریخ، ج6، ص183.