امیر معزی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''امیر معزی‌''' یکی از شاعران معاصر است.
'''امیر معزی''' از شاعران و سخن سرایان قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری قمری است.  
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    = امیر معزی‌
| نام                    = امیر معزی‌
| تصویر                  =  
| تصویر                  =امیر معزی.jpg
| توضیح تصویر            =  
| توضیح تصویر            =  
| نام اصلی              = امیر الشعراء ابو عبد اللّه محمد بن عبد الملک برهانی نیشابوری
| نام اصلی              = امیرالشعراء ابوعبداللّه محمد بن عبدالملک برهانی نیشابوری
| زمینه فعالیت          =  
| زمینه فعالیت          =  
| ملیت                  =  
| ملیت                  =  
خط ۱۰: خط ۱۰:
| محل تولد                =  
| محل تولد                =  
| والدین                =   
| والدین                =   
| تاریخ مرگ              = بین سالهای 518 تا 521
| تاریخ مرگ              = بین سالهای ۵۱۸ تا ۵۲۱ ه. ق
| محل مرگ                = خراسان
| محل مرگ                = خراسان
| علت مرگ                =
| علت مرگ                =
خط ۳۰: خط ۳۰:
|فیلم‌نامه‌ها              =
|فیلم‌نامه‌ها              =
|دیوان اشعار            =
|دیوان اشعار            =
|تخلص                    =
|تخلص                    =معزّی
|فیلم ساخته بر اساس اثر=
|فیلم ساخته بر اساس اثر=
| همسر                    =
| همسر                    =
خط ۴۷: خط ۴۷:
|امضا                  =
|امضا                  =
}}
}}


==زندگینامه==
==زندگینامه==
امیر الشعراء ابو عبد اللّه محمد بن عبد الملک برهانی نیشابوری از شاعران و سخن سرایان قرن پنجم و اوایل قرن ششم ه.ق بود. تخلّص او به «معزّی» به جهت تقرّب وی به دربار معزّ الدّین ملکشاه بن آلب ارسلان است و ملکشاه او را لقب امیر داد.
امیرالشعرا ابومحمد بن عبدالملک برهانی نیشابوری به جهت تقرب به دربار معزّ الدّین ملکشاه بن آلب ارسلان به «معزّی» تخلص یافت و ملکشاه او را لقب «امیر» داد. پدرش عبدالملک برهانی بیش از نیم قرن در بهترین دوره‌ی پادشاهی عهد ملکشاه و سلطان سنجر در دستگاه ایشان سمت ملک‌الشعرایی داشته و به جلالت و عزتی تمام می‌زیسته است. معزی به تمام معنی شاعری با ذوق بود که کلام او به فصاحت و بلاغت سرآمد شاعران هم عصر خود شمرده می‌شده‌است.


پدرش عبد الملک برهانی بیش از نیم قرن در بهترین دوره‌ی پادشاهی عهد ملکشاه و سلطان سنجر در دستگاه ایشان سمت ملک الشعرایی داشته و به جلالت و عزتی تمام می‌زیسته است. معزی به تمام معنی شاعری است با ذوق که کلام او به فصاحت و بلاغت سرآمد گویندگان هم عصر خود شمرده می‌شده است.
معزی تا سال ۴۸۵ هجری، یعنی تا پایان سلطنت ملکشاه در خدمت آن سلطان بود. پس از وفات او مدتی در هرات، نیشابور و اصفهان سرگرم مدح امرای سلجوقی و غیر سلجوقی بود و سپس در خراسان به خدمت سلطان سنجر درآمد و تا پایان عمر در خدمت او می‌زیست.  


معزی تا سال 485 هجری، یعنی تا پایان سلطنت ملکشاه در خدمت آن سلطان بود. پس از وفات او مدتی در هرات و نیشابور و اصفهان سرگرم مدح امرای سلجوقی و غیر سلجوقی بود. و سپس در خراسان به خدمت سلطان سنجر در آمد و تا پایان عمر در خدمت او می‌زیست. وفات او بین سالهای 518 تا 521 اتفاق افتاده است.
وفات او بین سالهای ۵۱۸ تا ۵۲۱ اتفاق افتاده‌است.


شیوه‌ی شعر معزّی همچون شاعران آن عصر به سبک خراسانی بود و قصایدش از حیث موضوع و الفاظ مانند قصاید فرّخی و عنصری است. خاصیت عمده‌ی شعر او سادگی است و معانی بسیار را در الفاظ ساده و خالی از تکلّف ادا می‌کند هم چنین اشارات زیاد تاریخی و جغرافیایی نیز در قصاید او آمده و بسیاری از وقایع عصر سلجوقیان را در قصاید او می‌توان یافت.
شیوه‌ی شعر معزّی همچون شاعران آن عصر به سبک خراسانی بود و قصایدش از حیث موضوع و الفاظ مانند قصاید فرّخی و عنصری است. خاصیت عمده‌ی شعر او سادگی است و معانی بسیار را در الفاظ ساده و خالی از تکلّف ادا می‌کند هم چنین اشارات زیاد تاریخی و جغرافیایی نیز در قصاید او آمده و بسیاری از وقایع عصر سلجوقیان را در قصاید او می‌توان یافت.


شمار ابیات موجود در دیوان معزّی را حدود 19000 بیت دانسته‌اند. <ref> دیوان کامل امیر معزّی؛ تلخیص از مقدمه ص 7 تا 16.</ref>
شمار ابیات موجود در دیوان معزّی را حدود ۱۹۰۰۰ بیت دانسته‌اند. <ref> دیوان کامل امیر معزّی؛ تلخیص از مقدمه ص ۷ تا ۱۶.</ref>


==اشعار==
==اشعار==
خط ۶۷: خط ۶۳:
{{ب| یافتی برخوان اگر جویی رضای مرتضا|«لا فتی ألّا علی» بر خواند هردم مصطفا }}
{{ب| یافتی برخوان اگر جویی رضای مرتضا|«لا فتی ألّا علی» بر خواند هردم مصطفا }}


{{ب| ور همی خواهی که گردی ایمن از «هَلْ مِنْ مَزِیدٍ»|شرح «یُوفُونَ و یَخافُونَ» یاد کن از «هَلْ أَتی» <ref> اشاره به آیه 7 سوره‌ی دهر (انسان) «یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً» که آن بندگان نیکو به عهد و نذر خود وفا می‌کنند و از قهر خدا در روزی که شر و سختیش همه اهل محشر را فراگیرد می‌ترسند.</ref> }}
{{ب| ور همی خواهی که گردی ایمن از «هَلْ مِنْ مَزِیدٍ»|شرح «یُوفُونَ و یَخافُونَ» یاد کن از «هَلْ أَتی» <ref> اشاره به آیه ۷ سوره‌ی دهر (انسان) «یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً» که آن بندگان نیکو به عهد و نذر خود وفا می‌کنند و از قهر خدا در روزی که شر و سختیش همه اهل محشر را فراگیرد می‌ترسند.</ref> }}


{{ب| آن که داماد نبی بود و وصی بود و ولی‌|در موالاتش وصیّت نیست شرط اولیا }}
{{ب| آن که داماد نبی بود و وصی بود و ولی‌|در موالاتش وصیّت نیست شرط اولیا }}
خط ۸۱: خط ۷۷:
{{ب| آمد آواز منادی «لا فتی الّا علی»|وانگهی «لا سیف الّا ذو الفقار» آمد ندا }}
{{ب| آمد آواز منادی «لا فتی الّا علی»|وانگهی «لا سیف الّا ذو الفقار» آمد ندا }}


{{ب| و آن دو فرزند عزیزش چون حسین و چون حسن‌|هر دو اندر کعبه‌ی جود و کرم، رکن و صفا }}
{{ب| و آن دو فرزند عزیزش چون [[حسین]] و چون حسن‌|هر دو اندر کعبه‌ی جود و کرم، رکن و صفا }}


{{ب| آن یکی کشته به زهر و اهتزا در اهتزا (کذا؟)|آن یکی گشته پی دفع البلایا در بلا }}
{{ب| آن یکی کشته به زهر و اهتزا در اهتزا (کذا؟)|آن یکی گشته پی دفع البلایا در بلا }}


{{ب| آن یکی را جان ز تن گشته جدا اندر حجاز|وان دگر را سر جدا گشته ز تن در کربلا }}
{{ب| آن یکی را جان ز تن گشته جدا اندر حجاز|وان دگر را سر جدا گشته ز تن در [[کربلا]] }}


{{ب| آن که دادی بوسه بر روی و قفای او رسول‌|گرد بر رویش نشست و شمر ملعون در قفا }}
{{ب| آن که دادی بوسه بر روی و قفای او رسول‌|گرد بر رویش نشست و شمر ملعون در قفا }}
خط ۹۱: خط ۸۷:
{{ب| وانکه حیدر گیسوان او نهادی بر دو چشم‌|چشم او در آب غرق و گیسوان اندر دما }}
{{ب| وانکه حیدر گیسوان او نهادی بر دو چشم‌|چشم او در آب غرق و گیسوان اندر دما }}


{{ب| روز محشر داد بستاند خدا از قاتلانش‌|تو بده داد و مباش از حُبّ مقتولان جدا <ref>دیوان امیر معزّی، ص 45 و 46.</ref> }}
{{ب| روز محشر داد بستاند خدا از قاتلانش‌|تو بده داد و مباش از حُبّ مقتولان جدا <ref>دیوان امیر معزّی، ص ۴۵ و ۴۶.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


خط ۹۷: خط ۹۳:
==منابع==
==منابع==


دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ ص: 740.
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ ۲، ص: ۷۴۰.]


==پی نوشت==
==پی نوشت==
خط ۱۰۴: خط ۱۰۰:
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران متقدم]]
[[رده:شاعران متقدم]]
<references />{{شاعران}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۴۳

امیر معزی از شاعران و سخن سرایان قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری قمری است.

امیر معزی‌
امیر معزی.jpg
نام اصلی امیرالشعراء ابوعبداللّه محمد بن عبدالملک برهانی نیشابوری
زادروز قرن پنجم و اوایل قرن ششم
مرگ بین سالهای ۵۱۸ تا ۵۲۱ ه. ق
خراسان
لقب امیر
تخلص معزّی

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امیرالشعرا ابومحمد بن عبدالملک برهانی نیشابوری به جهت تقرب به دربار معزّ الدّین ملکشاه بن آلب ارسلان به «معزّی» تخلص یافت و ملکشاه او را لقب «امیر» داد. پدرش عبدالملک برهانی بیش از نیم قرن در بهترین دوره‌ی پادشاهی عهد ملکشاه و سلطان سنجر در دستگاه ایشان سمت ملک‌الشعرایی داشته و به جلالت و عزتی تمام می‌زیسته است. معزی به تمام معنی شاعری با ذوق بود که کلام او به فصاحت و بلاغت سرآمد شاعران هم عصر خود شمرده می‌شده‌است.

معزی تا سال ۴۸۵ هجری، یعنی تا پایان سلطنت ملکشاه در خدمت آن سلطان بود. پس از وفات او مدتی در هرات، نیشابور و اصفهان سرگرم مدح امرای سلجوقی و غیر سلجوقی بود و سپس در خراسان به خدمت سلطان سنجر درآمد و تا پایان عمر در خدمت او می‌زیست.

وفات او بین سالهای ۵۱۸ تا ۵۲۱ اتفاق افتاده‌است.

شیوه‌ی شعر معزّی همچون شاعران آن عصر به سبک خراسانی بود و قصایدش از حیث موضوع و الفاظ مانند قصاید فرّخی و عنصری است. خاصیت عمده‌ی شعر او سادگی است و معانی بسیار را در الفاظ ساده و خالی از تکلّف ادا می‌کند هم چنین اشارات زیاد تاریخی و جغرافیایی نیز در قصاید او آمده و بسیاری از وقایع عصر سلجوقیان را در قصاید او می‌توان یافت.

شمار ابیات موجود در دیوان معزّی را حدود ۱۹۰۰۰ بیت دانسته‌اند. [۱]

اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

یافتی برخوان اگر جویی رضای مرتضا «لا فتی ألّا علی» بر خواند هردم مصطفا
ور همی خواهی که گردی ایمن از «هَلْ مِنْ مَزِیدٍ» شرح «یُوفُونَ و یَخافُونَ» یاد کن از «هَلْ أَتی» [۲]
آن که داماد نبی بود و وصی بود و ولی‌ در موالاتش وصیّت نیست شرط اولیا
گر علی بعد از سنین بنشست او را زان چه نقص‌ هیچ نقصان نامدش بعد از سنین اندر سنا
مرتضی را چه زیان گر بود بعد الاختیار مصطفی را چه زیان گر بود بعد الانبیاء
بود با زهرا و حیدر حجّت پیغمبری‌ لاجرم بنشاند پیغمبر سزایی با سزا
آن که چون آمد به دستش ذو الفقار جان شکار گشت مُعجز در کَفَش چون در کفِ موسی عصا
آمد آواز منادی «لا فتی الّا علی» وانگهی «لا سیف الّا ذو الفقار» آمد ندا
و آن دو فرزند عزیزش چون حسین و چون حسن‌ هر دو اندر کعبه‌ی جود و کرم، رکن و صفا
آن یکی کشته به زهر و اهتزا در اهتزا (کذا؟) آن یکی گشته پی دفع البلایا در بلا
آن یکی را جان ز تن گشته جدا اندر حجاز وان دگر را سر جدا گشته ز تن در کربلا
آن که دادی بوسه بر روی و قفای او رسول‌ گرد بر رویش نشست و شمر ملعون در قفا
وانکه حیدر گیسوان او نهادی بر دو چشم‌ چشم او در آب غرق و گیسوان اندر دما
روز محشر داد بستاند خدا از قاتلانش‌ تو بده داد و مباش از حُبّ مقتولان جدا [۳]


منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. دیوان کامل امیر معزّی؛ تلخیص از مقدمه ص ۷ تا ۱۶.
  2. اشاره به آیه ۷ سوره‌ی دهر (انسان) «یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً» که آن بندگان نیکو به عهد و نذر خود وفا می‌کنند و از قهر خدا در روزی که شر و سختیش همه اهل محشر را فراگیرد می‌ترسند.
  3. دیوان امیر معزّی، ص ۴۵ و ۴۶.