از دیار حبیب: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''از دیار حبیب'''، کتابی است در مورد داستان‌های مذهبی که توسط [[سید مهدی شجاعی]] نوشته شده است.
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
| عنوان          =از دیار حبیب
| عنوان          =از دیار حبیب
خط ۱۹: خط ۱۷:
| ناشر فارسی      =  
| ناشر فارسی      =  
| محل انتشارات    = ‏تهران
| محل انتشارات    = ‏تهران
| تاریخ نشر      =1392
| تاریخ نشر      =۱۳۹۲
| تاریخ نشر فارسی =  
| تاریخ نشر فارسی =  
| محل ناشر فارسی  =  
| محل ناشر فارسی  =  
| نوع رسانه      =  
| نوع رسانه      =  
| صفحه            = ‏‫70  
| صفحه            = ‏۷۰  
| قطع            =  
| قطع            =  
| اندازه وزن =   
| اندازه وزن =   
خط ۲۹: خط ۲۷:
| نوبت چاپ    =
| نوبت چاپ    =
| تعداد جلد      =
| تعداد جلد      =
| شابک            =  978-964-337-433-4
| شابک            =  ۹۷۸-۹۶۴-۳۳۷-۴۳۳-۴
| کتاب‌خانهٔ ملی ایران    =
| کتاب‌خانهٔ ملی ایران    =
| پس از          =  
| پس از          =  
| پیش از          =  
| پیش از          =  
}}
}}'''از دیار حبیب'''، کتابی است در مورد داستان‌های مذهبی که توسط سید مهدی شجاعی نوشته شده است.
 
==درباره کتاب==
 
کتاب از دیار حبیب، رمانی است کوتاه که گوشه‌هایی از زندگی [[حبیب بن مظاهر]] یار سالخورده‌ [[امام حسین (ع)]] را به تصویر می‌کشد؛ البته قسمت اعظم آن، به شهادت حبیب در [[کربلا]] اختصاص دارد و وصف عشق و شیدایی او به امام زمانش است. داستان از زاویه دید دانای کل روایت می‌شود و به ده بخش تقسیم شده است. داستان از جایی آغاز می‌شود که حبیب بن‌ مظاهر و میثم تمار در ملاقاتی، مقابل چشم عده‌ای از مردم، هر یک از عاقبت کار آن دیگری و چگونگی [[شهادت]]<nowiki/>ش خبر می‌دهند و از هم جدا می‌شوند.


 
== چکیده کتاب ==
 
در قسمتی از کتاب آمده است: «سکوت کوچه را طنین گام‌های دو اسب، درهم می‌شکند. دو سایه، دو اسب، دو سوار از دو سوی کوچه به‌ هم نزدیک می‌شوند. از آسمان، حرارت می‌بارد و از زمین آتش می‌روید. سایه‌ها لحظه‌ به ‌لحظه دامان خود را جمع‌‌تر می‌کنند و در آغوش کاهگلی دیوارها فروتر می‌روند.»
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
==درباره کتاب==
کتاب از دیار حبیب، رمانی است کوتاه که گوشه‌هایی از زندگی حبیب بن مظاهر یار سالخورده‌ امام حسین (ع) را به تصویر می‌کشد؛ البته قسمت اعظم آن، به شهادت حبیب در کربلا اختصاص دارد و وصف عشق و شیدایی او به امام زمانش. داستان از زاویه دید دانای کل روایت می‌شود و به ده بخش تقسیم شده است. داستان از جایی آغاز می‌شود که حبیب بن‌ مظاهر و میثم تمّار در ملاقاتی، مقابل چشم عده‌ای از مردم، هر یک از عاقبت کار آن دیگری و چگونگی شهادتش خبر می‌دهند و از هم جدا می‌شوند و غیره. در قسمتی از کتاب آمده است: «سکوت کوچه را طنین گام‌های دو اسب، درهم می‌شکند. دو سایه، دو اسب، دو سوار از دو سوی کوچه به‌ هم نزدیک می‌شوند. از آسمان، حرارت می‌بارد و از زمین آتش می‌روید. سایه‌ها لحظه‌ به ‌لحظه دامان خود را جمع‌‌تر می‌کنند و در آغوش کاهگلی دیوارها فروتر می‌روند.»


==منبع==
==منبع==


[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1009949&pageStatus=0&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author سازمان اسناد رسمی و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1009949&pageStatus=0&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author سازمان اسناد رسمی و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران]
 


[[رده: کتاب‌ها]]
[[رده: کتاب‌ها]]
[[رده: کتاب‌ها در گروه ادبیات]]
[[رده: کتاب‌ها در گروه ادبیات]]

نسخهٔ ‏۱۷ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۵۳

از دیار حبیب

به کوشش سید مهدی شجاعی
ناشر نیستان
محل نشر ‏تهران
تاریخ نشر ۱۳۹۲
شابک۹۷۸-۹۶۴-۳۳۷-۴۳۳-۴
تعداد صفحات ‏۷۰
موضوع داستان‌های مذهبی
زبان فارسی

از دیار حبیب، کتابی است در مورد داستان‌های مذهبی که توسط سید مهدی شجاعی نوشته شده است.

درباره کتاب

کتاب از دیار حبیب، رمانی است کوتاه که گوشه‌هایی از زندگی حبیب بن مظاهر یار سالخورده‌ امام حسین (ع) را به تصویر می‌کشد؛ البته قسمت اعظم آن، به شهادت حبیب در کربلا اختصاص دارد و وصف عشق و شیدایی او به امام زمانش است. داستان از زاویه دید دانای کل روایت می‌شود و به ده بخش تقسیم شده است. داستان از جایی آغاز می‌شود که حبیب بن‌ مظاهر و میثم تمار در ملاقاتی، مقابل چشم عده‌ای از مردم، هر یک از عاقبت کار آن دیگری و چگونگی شهادتش خبر می‌دهند و از هم جدا می‌شوند.

چکیده کتاب

در قسمتی از کتاب آمده است: «سکوت کوچه را طنین گام‌های دو اسب، درهم می‌شکند. دو سایه، دو اسب، دو سوار از دو سوی کوچه به‌ هم نزدیک می‌شوند. از آسمان، حرارت می‌بارد و از زمین آتش می‌روید. سایه‌ها لحظه‌ به ‌لحظه دامان خود را جمع‌‌تر می‌کنند و در آغوش کاهگلی دیوارها فروتر می‌روند.»

منبع