ابوثمامه صائدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «عمرو بن عبدالله بن کعب، صائد بن شرحبیل بن شراحیل بن عمرو بن جشم بن حاشد بن جشم...» ایجاد کرد)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
عمرو بن عبدالله بن کعب، صائد بن شرحبیل بن شراحیل بن عمرو بن جشم بن حاشد بن جشم بن حیزون بن عوف بن همدان. صائدی منسوب به صائد تیره‌ای از قبیله همدان است. <ref>انصار الحسین (ع)، ص117-118. </ref> شیخ طوسی نسب او را انصاری آورده است. <ref>رجال طوسی، ص77؛ تنقیح المقال، ج2، ص333. </ref> دینوری <ref>الاخبار الطوال، ص238. </ref> نام او را ابوثمامه صیداوی ضبط کرده که درست نمی‌نماید. در زیارت ناحیه مقدسه، ابوثمامه، عمر بن عبدالله صائدی آمده است. <ref>بحار الانوار، ج45، ص73. </ref> نسبت صائدی از نام یا لقب یکی از نیاکان او گرفته شده است. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص364؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص69. </ref> او در کوفه می‌زیست و از شخصیت‌های با ارزش و با نفوذ شیعه بود.
'''عمرو بن عبدالله بن کعب صائد بن شرحبیل بن شراحیل بن عمرو بن جشم بن حاشد بن جشم بن حیزون بن عوف بن همدان صائدی،''' منسوب به صائد تیره‌ای از قبیله همدان است. <ref>انصار الحسین (ع)، ص117-118. </ref> شیخ طوسی نسب او را انصاری آورده است. <ref>رجال طوسی، ص77؛ تنقیح المقال، ج2، ص333. </ref> دینوری <ref>الاخبار الطوال، ص238. </ref> نام او را ابو ثمامه صیداوی ضبط کرده که درست نمی‌نماید. در زیارت ناحیه مقدسه، ابو ثمامه، عمر بن عبدالله صائدی آمده است. <ref>بحار الانوار، ج45، ص73. </ref> نسبت صائدی از نام یا لقب یکی از نیاکان او گرفته شده است. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص364؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص69. </ref> او در کوفه می‌زیست و از شخصیت‌های با ارزش و با نفوذ شیعه بود. ابو ثمامه صائدی از یاران امام حسین (ع) بود.  


{{جعبه اطلاعات اصحاب امام حسین (ع)
| عنوان              =
| تصویر              =
| اندازه تصویر      =
|توضیح تصویر        =
| نام کامل          =عمرو بن عبدالله بن کعب صائد بن شرحبیل بن شراحیل بن عمرو بن جشم بن حاشد بن جشم بن حیزون بن عوف بن همدان صائدی
| لقب                =
| نسب                =
| خویشاوندان سرشناس  =
| تاریخ تولد        =
| شهر تولد          =
| کشور تولد          =
| محل زندگی          =کوفه
| تاریخ وفات/شهادت  =
| شهر وفات/شهادت    =
| نحوه وفات/شهادت    =
| مدفن              =
| از یاران          =
| فعالیت‌های اجتماعی  =
| مشایخ              =
| شاگردان          =
| آثار              =
| نقش های برجسته              = از یاران امام حسین (ع)
}}


فضائل و سوابق مبارزاتی ابوثمامه نشان‌دهنده معرفت و ایمان عمیق او به حق و حقیقت است. او از تابعین اصحاب و از شجاعان و سوارکاران عرب و از اصحاب مخلص امیرالمؤمنین علی (ع) بود و در همه جنگ‌های آن حضرت شرکت داشت. سپس به مصاحبت امام حسن (ع) در آمد و بعد از حرکت آن حضرت به مدینه، در کوفه ماند. <ref>تنقیح المقال، ج2، ص333.</ref>




پس از مرگ معاویه از جمله کسانی بود که به منظور دعوت امام حسین (ع) در خانه سلیمان بن صرد خزاعی در کوفه گرد آمدند و نامه‌ای به مکه فرستادند و از امام خواستند به کوفه بیاید و رهبری آنان را بر علیه حکومت اموی برعهده بگیرد. <ref>تنقیح المقال، ج2، ص333. </ref>




ابوثمامه از فُرسان عرب و از سرشناسان شیعه در کوفه بود و همو بود که به هنگام توقف مسلم بن عقیل در کوفه کمک‌های مردم را دریافت و امور مالی را اداره می‌کرد. اسلحه می‌خرید و در این کار بصیرت داشت. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص364. </ref>
پس از آن‌که هانی دستگیر شد، مسلم کسانی را که با او بیعت کرده بودند، فراخواند و فرماندهی قبیله‌های تمیم و همدان را به او واگذار کرد. <ref>الاخبار الطوال، ص238. </ref>
پس از شکست نهضت و شهادت مسلم و هانی او مورد تعقیب ابن‌زیاد قرار گرفت و ناگزیر پنهان شد و سپس با نافع بن هلال مخفیانه از کوفه بیرون رفت و در راه مکه به کربلا به امام حسین (ع) پیوست و در خدمت آن حضرت به کربلا آمد. <ref>تنقیح المقال، ج2، ص333. </ref>
همین ابوثمامه است که مانع شد تا کثیر بن عبدالله شعبی قاصد عمر بن سعد، مسلحانه به حضور امام حسین (ع) برسد. او احترام و علاقه بسیاری به امام حسین (ع) داشت و در محافظت و خدمت به آن حضرت، خیلی اهتمام می‌ورزید. طبری می‌نویسد: ” عمر بن‌ سعد با ورود به کربلا تصمیم‌ گرفت‌ نماینده‌ای‌ را نزد امام‌ بفرستد و از ایشان‌ انگیزه‌ حرکت‌ به‌ سوی‌ کوفه‌ را جویا شود. این‌ تصمیم‌ را با سران‌ سپاه ‌در میان‌ گذاشت‌. هیچ‌ یک‌ از آنان‌ حاضر به‌ نمایندگی‌ نشدند، چون‌ خودشان‌ نامه ‌نوشته‌ و او را به‌ کوفه‌ دعوت‌ کرده‌ بودند و اکنون‌ به‌ جنگ‌ با وی‌ آمده‌ بودند. اما کثیر بن‌ عبدالله شعبی‌ که‌ دید همه‌ از رفتن‌ امتناع‌ می‌کنند، گفت‌: من‌ می‌روم‌ و اگر بخواهی‌، حسین‌ را ترور می‌کنم‌. عمر بن‌ سعد گفت‌: فعلاً به‌ ترور نیاز نیست. از او بپرس‌ برای‌ چه‌ آمده‌ است‌. کثیر که‌ بی‌پروا و بی‌باک ‌بود، به‌ سوی‌ خیمه‌ امام‌ حرکت‌ کرد. ابوثمامه‌‌ چون‌ او را دید، به‌ امام‌ عرض‌ کرد: این‌ مرد که‌ به سوی شما می‌آید، شرورترین، بدترین‌، خون‌ریزترین‌ و بی‌پرواترین ‌فرد روی‌ زمین‌ است‌. وقتی‌ کثیر به‌ نزدیکی‌ خیمه‌ امام‌ رسید، ابوثمامه‌ به‌ او گفت‌: شمشیرت‌ را تحویل‌ بده‌. گفت‌: نه‌! من‌ فرستاده‌ای‌ هستم‌، پیامم‌ را می‌رسانم‌. ابوثمامه‌ گفت‌:
بسیار خوب‌، پس‌ من‌ قبضه‌ شمشیر تو را نگه‌ می‌دارم‌ تا آن‌که‌ پیام‌ خودت‌ را برسانی‌ و باز گردی‌. کثیر گفت‌: هیچ‌گاه‌ به‌ آن‌ دست‌ پیدا نخواهی‌ کرد. ابوثمامه‌ گفت‌: پس‌ پیامت‌ را به‌ من‌ برسان‌. تو انسان‌ تبه‌کاری‌ هستی‌. اجازه‌ نمی‌دهم‌ به‌ امام‌ نزدیک‌ شوی‌. این‌ دو مدتی‌ با هم‌ مشاجره‌ لفظی‌ کردند، سرانجام‌ کثیر به‌ جانب‌ عمر بن‌ سعد برگشت‌ و ماجرا را گزارش‌ داد.“ <ref>تاریخ طبری، ج5، ص439،410. </ref>
به هنگام فرارسیدن ظهر، وقت نماز را متذکر شد و به‌ امام عرض کرد‌: فدایت‌ شوم‌، دشمن‌ به‌ تو نزدیک‌ شده‌ و امیدوارم‌ پیش‌ از تو کشته‌ شوم‌ و دوست‌ دارم‌ که‌ آخرین‌ نمازم‌ را همراه‌ شما بخوانم‌. امام‌ نگاهی‌ به‌ آسمان‌ انداخت، او را دعا کرد ‌و فرمود: از نماز یاد کردی‌، خداوند تو را از نمازگزاران‌ قرار دهد. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص439،410. </ref> به همین جهت او مشهور به شهید نماز است. بنا به نقلی ابوثمامه خود اذان گفت و بنا به نقل دیگر اذان نماز ظهر عاشورا را امام حسین (ع) خود گفت. <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج3، ص195؛ تاریخ طبری، ج5، ص441؛ ارشاد، ج2، ص458؛ الکامل فی التاریخ، ج2، ص567. </ref>
در کیفیت شهادت او اختلاف است. به نوشته طبری پس از شهادت حُرّ، او هم‌چنان به نبرد ادامه داد تا به شهادت رسید. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص441.</ref> اما بنا به نقل ابن شهر آشوب <ref>مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113. </ref> پس از مالک بن دودان و بنا به نقل خوارزمی <ref>مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص17. </ref> بعد از اسلم غلام ترک امام حسین (ع) به شهادت رسید و بنا به نقل سماوی، <ref>ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص69. </ref> ابوثمامه بعد از نماز به امام حسین (ع) عرض کرد: یا ابا عبدالله! قصد کرده‌ام که به دوستان شهیدم ملحق شوم ولی فکر تنهایی شما و خانواده‌ات مرا رنج می‌دهد. امام فرمود: قدم در راه شهادت بگذار، من هم بعد از ساعتی به تو ملحق خواهم شد. سپس با اذن امام به میدان شتافت و در حالی‌که رجز می‌خواند، می‌جنگید. رجزهای او در آن شرایط سخت از موقعیت بالای علمی و فرهنگی او خبر می‌دهد.




==زندگینامه==
فضائل و سوابق مبارزاتی ابو ثمامه نشان‌ دهنده معرفت و ایمان عمیق او به حق و حقیقت است. او از تابعین اصحاب و از شجاعان و سوارکاران عرب و از اصحاب مخلص امام علی (ع) بود و در همه جنگ‌های آن حضرت شرکت داشت. سپس به مصاحبت امام حسن (ع) در آمد و بعد از حرکت آن حضرت به مدینه، در کوفه ماند. <ref>تنقیح المقال، ج2، ص333.</ref>
==نقش در واقعه کربلا==
پس از مرگ معاویه از جمله کسانی بود که به منظور دعوت امام حسین (ع) در خانه سلیمان بن صرد خزاعی در کوفه گرد آمدند و نامه‌ای به مکه فرستادند و از امام حسین (ع) خواستند به کوفه بیاید و رهبری آنان را بر علیه حکومت اموی برعهده بگیرد. <ref>تنقیح المقال، ج2، ص333. </ref>
ابوثمامه از فُرسان عرب و از سرشناسان شیعه در کوفه بود و همو بود که به هنگام توقف مسلم بن عقیل در کوفه کمک‌های مردم را دریافت و امور مالی را اداره می‌کرد. اسلحه می‌خرید و در این کار بصیرت داشت. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص364. </ref>
پس از آنکه هانی دستگیر شد، مسلم کسانی را که با او بیعت کرده بودند، فراخواند و فرماندهی قبیله‌های تمیم و همدان را به او واگذار کرد. <ref>الاخبار الطوال، ص238. </ref>
پس از شکست نهضت و شهادت مسلم و هانی او مورد تعقیب ابن‌ زیاد قرار گرفت و ناگزیر پنهان شد و سپس با نافع بن هلال مخفیانه از کوفه بیرون رفت و در راه مکه به کربلا به امام حسین (ع) پیوست و در خدمت آن حضرت به کربلا آمد. <ref>تنقیح المقال، ج2، ص333. </ref>
همین ابو ثمامه است که مانع شد تا کثیر بن عبدالله شعبی قاصد عمر بن سعد، مسلحانه به حضور امام حسین (ع) برسد. او احترام و علاقه بسیاری به امام حسین (ع) داشت و در محافظت و خدمت به آن حضرت، خیلی اهتمام می‌ورزید. طبری می‌نویسد: ”عمر بن‌ سعد با ورود به کربلا تصمیم‌ گرفت‌ نماینده‌ای‌ را نزد امام‌ بفرستد و از ایشان‌ انگیزه‌ حرکت‌ به‌ سوی‌ کوفه‌ را جویا شود. این‌ تصمیم‌ را با سران‌ سپاه ‌در میان‌ گذاشت‌. هیچ‌یک‌ از آنان‌ حاضر به‌ نمایندگی‌ نشدند، چون‌ خودشان‌ نامه ‌نوشته‌ و او را به‌ کوفه‌ دعوت‌ کرده‌ بودند و اکنون‌ به‌ جنگ‌ با وی‌ آمده‌ بودند. اما کثیر بن‌ عبدالله شعبی‌ که‌ دید همه‌ از رفتن‌ امتناع‌ می‌کنند، گفت‌: من‌ می‌روم‌ و اگر بخواهی‌، حسین‌ را ترور می‌کنم‌. عمر بن‌ سعد گفت‌: فعلاً به‌ ترور نیاز نیست. از او بپرس‌ برای‌ چه‌ آمده‌ است‌. کثیر که‌ بی‌پروا و بی‌باک ‌بود، به‌ سوی‌ خیمه‌ امام‌ حرکت‌ کرد. ابو ثمامه‌‌ چون‌ او را دید، به‌ امام‌ عرض‌ کرد: این‌ مرد که‌ به سوی شما می‌آید، شرورترین، بدترین‌، خون‌ریزترین‌ و بی‌پرواترین ‌فرد روی‌ زمین‌ است‌. وقتی‌ کثیر به‌ نزدیکی‌ خیمه‌ امام‌ رسید، ابو ثمامه‌ به‌ او گفت‌: شمشیرت‌ را تحویل‌ بده‌. گفت‌: نه‌! من‌ فرستاده‌ای‌ هستم‌، پیامم‌ را می‌رسانم‌. ابو ثمامه‌ گفت‌:
بسیار خوب‌، پس‌ من‌ قبضه‌ شمشیر تو را نگه‌ می‌دارم‌ تا آنکه‌ پیام‌ خودت‌ را برسانی‌ و باز گردی‌. کثیر گفت‌: هیچ‌گاه‌ به‌ آن‌ دست‌ پیدا نخواهی‌ کرد. ابو ثمامه‌ گفت‌: پس‌ پیامت‌ را به‌ من‌ برسان‌. تو انسان‌ تبه‌کاری‌ هستی‌. اجازه‌ نمی‌دهم‌ به‌ امام‌ نزدیک‌ شوی‌. این‌ دو مدتی‌ با هم‌ مشاجره‌ لفظی‌ کردند، سرانجام‌ کثیر به‌ جانب‌ عمر بن‌ سعد برگشت‌ و ماجرا را گزارش‌ داد.“ <ref>تاریخ طبری، ج5، ص439،410. </ref>
به هنگام فرارسیدن ظهر، وقت نماز را متذکر شد و به‌ امام حسین (ع) عرض کرد‌: فدایت‌ شوم‌، دشمن‌ به‌ تو نزدیک‌ شده‌ و امیدوارم‌ پیش‌ از تو کشته‌ شوم‌ و دوست‌ دارم‌ که‌ آخرین‌ نمازم‌ را همراه‌ شما بخوانم‌. امام‌ حسین (ع) نگاهی‌ به‌ آسمان‌ انداخت، او را دعا کرد ‌و فرمود: از نماز یاد کردی‌، خداوند تو را از نمازگزاران‌ قرار دهد. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص439،410. </ref> به همین جهت او مشهور به شهید نماز است. بنا به نقلی ابو ثمامه خود اذان گفت و بنا به نقل دیگر اذان نماز ظهر عاشورا را امام حسین (ع) خود گفت. <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج3، ص195؛ تاریخ طبری، ج5، ص441؛ ارشاد، ج2، ص458؛ الکامل فی التاریخ، ج2، ص567. </ref>
در کیفیت شهادت او اختلاف است. به نوشته طبری پس از شهادت حُرّ، او همچنان به نبرد ادامه داد تا به شهادت رسید. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص441.</ref> اما بنا به نقل ابن شهر آشوب <ref>مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113. </ref> پس از مالک بن دودان و بنا به نقل خوارزمی <ref>مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص17. </ref> بعد از اسلم غلام ترک امام حسین (ع) به شهادت رسید و بنا به نقل سماوی، <ref>ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص69. </ref> ابو ثمامه بعد از نماز به امام حسین (ع) عرض کرد: یا اباعبدالله! قصد کرده‌ام که به دوستان شهیدم ملحق شوم ولی فکر تنهایی شما و خانواده‌ات مرا رنج می‌دهد. امام حسین (ع) فرمود: قدم در راه شهادت بگذار، من هم بعد از ساعتی به تو ملحق خواهم شد. سپس با اذن امام حسین (ع) به میدان شتافت و در حالی‌ که رجز می‌خواند، می‌جنگید. رجزهای او در آن شرایط سخت از موقعیت بالای علمی و فرهنگی او خبر می‌دهد:
===رجزخوانی===
{{شعر}}
{{شعر}}
{{م| عَزاءً لِآلِ المُصطَفی وَ بَناتِهِ }}
{{م| عَزاءً لِآلِ المُصطَفی وَ بَناتِهِ }}
خط ۴۶: خط ۶۱:
{{م| بِاَنَّ اِبنَکُم فی مَجهَدٍ اَی مَجهَدٍ <ref>مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113.</ref> }}
{{م| بِاَنَّ اِبنَکُم فی مَجهَدٍ اَی مَجهَدٍ <ref>مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


تعزیت می‌گویم به آل پیامبر و دخترانش به خاطر گرفتاری پیامبر اکرم (ص) که بهترین انسان‌ها هستند.
تعزیت می‌گویم به آل پیامبر و دخترانش به خاطر گرفتاری پیامبر اکرم (ص) که بهترین انسان‌ها هستند.
خط ۵۶: خط ۷۰:
کیست رساننده این پیام از من به حضرت نبی (ص) و دخترش که فرزندتان در رنج و سختی است و چه رنج و سختی بزرگی!
کیست رساننده این پیام از من به حضرت نبی (ص) و دخترش که فرزندتان در رنج و سختی است و چه رنج و سختی بزرگی!


آن‌گاه تا آخرین نفس شمشیر زد و سرانجام به دست پسرعمویش قیس بن عبدالله صائدی به شهادت رسید. وی جزء آخرین افراد از اصحاب امام حسین (ع) بود که به شهادت رسید. <ref>مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص69. </ref>
آن‌گاه تا آخرین نفس شمشیر زد و سرانجام به دست پسر عمویش قیس بن عبدالله صائدی به شهادت رسید. وی جزء آخرین افراد از اصحاب امام حسین (ع) بود که به شهادت رسید. <ref>مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص69. </ref>
 
قبر وی در مقبره دسته‌ جمعی شهدا واقع در شرق قبر مطهر امام حسین (ع)  است. <ref>مشاهد العترة الطاهره، ص182. </ref> در زیارت اول ماه رجب و نیمه شعبان آمده است که رو به قبور شهدا نموده و بخوانید: ”السَّلامُ عَلَی اَبی ثمامه الصائدی“
 
در زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه به وی سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی اَبی ثُمامَةَ اَو تُمامَةَ عُمَرَ بنَ عَبدِ اللهِ الصّائِدی“ <ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک : تاریخ طبری، ج5، ص439-441؛ رجال طوسی، ص77؛ اعیان الشیعه، ج7، ص71؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص206؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص70؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص69؛ بحار الانوار، ج45، ص25؛ اقبال الاعمال، ج3، ص79؛  رجال ابن داود، ص161؛ انصار الحسین (ع)، ص117-118؛ معجم رجال الحدیث، ج7، ص295؛ قاموس الرجال، ج4، ص3485؛ وسیله الدارین، ص153.</ref>
قبر وی در مقبره دسته‌جمعی شهدا واقع در شرق قبر مطهر امام حسین (ع)  است. <ref>مشاهد العترة الطاهره، ص182. </ref> در زیارت اول ماه رجب و نیمه شعبان آمده است که رو به قبور شهدا نموده و بخوانید: ” السَّلامُ عَلَی اَبی ثمامه الصائدی“
 
 
در زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه به وی سلام داده شده است: ” السَّلامُ عَلَی اَبی ثُمامَةَ اَو تُمامَةَ عُمَرَ بنَ عَبدِ اللهِ الصّائِدی“ <ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک : تاریخ طبری، ج5، ص439-441؛ رجال طوسی، ص77؛ اعیان الشیعه، ج7، ص71؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص206؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص70؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص69؛ بحار الانوار، ج45، ص25؛ اقبال الاعمال، ج3، ص79؛  رجال ابن داود، ص161؛ انصار الحسین (ع)، ص117-118؛ معجم رجال الحدیث، ج7، ص295؛ قاموس الرجال، ج4، ص3485؛ وسیله الدارین، ص153.</ref>
 
 
==منبع==
==منبع==
مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 383-387.
مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 383-387.
==پی نوشت==
==پی نوشت==
[[رده: تاریخ]]
[[رده: تاریخ]]
[[رده: افراد]]
[[رده: شهیدان کربلا]]
[[رده: شهیدان کربلا]]
[[رده: شهدای بعد از نماز ظهر]]
[[رده: شهدای بعد از نماز ظهر]]

نسخهٔ ‏۵ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۴۱

عمرو بن عبدالله بن کعب صائد بن شرحبیل بن شراحیل بن عمرو بن جشم بن حاشد بن جشم بن حیزون بن عوف بن همدان صائدی، منسوب به صائد تیره‌ای از قبیله همدان است. [۱] شیخ طوسی نسب او را انصاری آورده است. [۲] دینوری [۳] نام او را ابو ثمامه صیداوی ضبط کرده که درست نمی‌نماید. در زیارت ناحیه مقدسه، ابو ثمامه، عمر بن عبدالله صائدی آمده است. [۴] نسبت صائدی از نام یا لقب یکی از نیاکان او گرفته شده است. [۵] او در کوفه می‌زیست و از شخصیت‌های با ارزش و با نفوذ شیعه بود. ابو ثمامه صائدی از یاران امام حسین (ع) بود.

اطلاعات اصحاب امام حسین (ع)
نام کامل عمرو بن عبدالله بن کعب صائد بن شرحبیل بن شراحیل بن عمرو بن جشم بن حاشد بن جشم بن حیزون بن عوف بن همدان صائدی
محل زندگی کوفه
نقش های برجسته از یاران امام حسین (ع)




زندگینامه

فضائل و سوابق مبارزاتی ابو ثمامه نشان‌ دهنده معرفت و ایمان عمیق او به حق و حقیقت است. او از تابعین اصحاب و از شجاعان و سوارکاران عرب و از اصحاب مخلص امام علی (ع) بود و در همه جنگ‌های آن حضرت شرکت داشت. سپس به مصاحبت امام حسن (ع) در آمد و بعد از حرکت آن حضرت به مدینه، در کوفه ماند. [۶]

نقش در واقعه کربلا

پس از مرگ معاویه از جمله کسانی بود که به منظور دعوت امام حسین (ع) در خانه سلیمان بن صرد خزاعی در کوفه گرد آمدند و نامه‌ای به مکه فرستادند و از امام حسین (ع) خواستند به کوفه بیاید و رهبری آنان را بر علیه حکومت اموی برعهده بگیرد. [۷] ابوثمامه از فُرسان عرب و از سرشناسان شیعه در کوفه بود و همو بود که به هنگام توقف مسلم بن عقیل در کوفه کمک‌های مردم را دریافت و امور مالی را اداره می‌کرد. اسلحه می‌خرید و در این کار بصیرت داشت. [۸] پس از آنکه هانی دستگیر شد، مسلم کسانی را که با او بیعت کرده بودند، فراخواند و فرماندهی قبیله‌های تمیم و همدان را به او واگذار کرد. [۹] پس از شکست نهضت و شهادت مسلم و هانی او مورد تعقیب ابن‌ زیاد قرار گرفت و ناگزیر پنهان شد و سپس با نافع بن هلال مخفیانه از کوفه بیرون رفت و در راه مکه به کربلا به امام حسین (ع) پیوست و در خدمت آن حضرت به کربلا آمد. [۱۰] همین ابو ثمامه است که مانع شد تا کثیر بن عبدالله شعبی قاصد عمر بن سعد، مسلحانه به حضور امام حسین (ع) برسد. او احترام و علاقه بسیاری به امام حسین (ع) داشت و در محافظت و خدمت به آن حضرت، خیلی اهتمام می‌ورزید. طبری می‌نویسد: ”عمر بن‌ سعد با ورود به کربلا تصمیم‌ گرفت‌ نماینده‌ای‌ را نزد امام‌ بفرستد و از ایشان‌ انگیزه‌ حرکت‌ به‌ سوی‌ کوفه‌ را جویا شود. این‌ تصمیم‌ را با سران‌ سپاه ‌در میان‌ گذاشت‌. هیچ‌یک‌ از آنان‌ حاضر به‌ نمایندگی‌ نشدند، چون‌ خودشان‌ نامه ‌نوشته‌ و او را به‌ کوفه‌ دعوت‌ کرده‌ بودند و اکنون‌ به‌ جنگ‌ با وی‌ آمده‌ بودند. اما کثیر بن‌ عبدالله شعبی‌ که‌ دید همه‌ از رفتن‌ امتناع‌ می‌کنند، گفت‌: من‌ می‌روم‌ و اگر بخواهی‌، حسین‌ را ترور می‌کنم‌. عمر بن‌ سعد گفت‌: فعلاً به‌ ترور نیاز نیست. از او بپرس‌ برای‌ چه‌ آمده‌ است‌. کثیر که‌ بی‌پروا و بی‌باک ‌بود، به‌ سوی‌ خیمه‌ امام‌ حرکت‌ کرد. ابو ثمامه‌‌ چون‌ او را دید، به‌ امام‌ عرض‌ کرد: این‌ مرد که‌ به سوی شما می‌آید، شرورترین، بدترین‌، خون‌ریزترین‌ و بی‌پرواترین ‌فرد روی‌ زمین‌ است‌. وقتی‌ کثیر به‌ نزدیکی‌ خیمه‌ امام‌ رسید، ابو ثمامه‌ به‌ او گفت‌: شمشیرت‌ را تحویل‌ بده‌. گفت‌: نه‌! من‌ فرستاده‌ای‌ هستم‌، پیامم‌ را می‌رسانم‌. ابو ثمامه‌ گفت‌: بسیار خوب‌، پس‌ من‌ قبضه‌ شمشیر تو را نگه‌ می‌دارم‌ تا آنکه‌ پیام‌ خودت‌ را برسانی‌ و باز گردی‌. کثیر گفت‌: هیچ‌گاه‌ به‌ آن‌ دست‌ پیدا نخواهی‌ کرد. ابو ثمامه‌ گفت‌: پس‌ پیامت‌ را به‌ من‌ برسان‌. تو انسان‌ تبه‌کاری‌ هستی‌. اجازه‌ نمی‌دهم‌ به‌ امام‌ نزدیک‌ شوی‌. این‌ دو مدتی‌ با هم‌ مشاجره‌ لفظی‌ کردند، سرانجام‌ کثیر به‌ جانب‌ عمر بن‌ سعد برگشت‌ و ماجرا را گزارش‌ داد.“ [۱۱] به هنگام فرارسیدن ظهر، وقت نماز را متذکر شد و به‌ امام حسین (ع) عرض کرد‌: فدایت‌ شوم‌، دشمن‌ به‌ تو نزدیک‌ شده‌ و امیدوارم‌ پیش‌ از تو کشته‌ شوم‌ و دوست‌ دارم‌ که‌ آخرین‌ نمازم‌ را همراه‌ شما بخوانم‌. امام‌ حسین (ع) نگاهی‌ به‌ آسمان‌ انداخت، او را دعا کرد ‌و فرمود: از نماز یاد کردی‌، خداوند تو را از نمازگزاران‌ قرار دهد. [۱۲] به همین جهت او مشهور به شهید نماز است. بنا به نقلی ابو ثمامه خود اذان گفت و بنا به نقل دیگر اذان نماز ظهر عاشورا را امام حسین (ع) خود گفت. [۱۳] در کیفیت شهادت او اختلاف است. به نوشته طبری پس از شهادت حُرّ، او همچنان به نبرد ادامه داد تا به شهادت رسید. [۱۴] اما بنا به نقل ابن شهر آشوب [۱۵] پس از مالک بن دودان و بنا به نقل خوارزمی [۱۶] بعد از اسلم غلام ترک امام حسین (ع) به شهادت رسید و بنا به نقل سماوی، [۱۷] ابو ثمامه بعد از نماز به امام حسین (ع) عرض کرد: یا اباعبدالله! قصد کرده‌ام که به دوستان شهیدم ملحق شوم ولی فکر تنهایی شما و خانواده‌ات مرا رنج می‌دهد. امام حسین (ع) فرمود: قدم در راه شهادت بگذار، من هم بعد از ساعتی به تو ملحق خواهم شد. سپس با اذن امام حسین (ع) به میدان شتافت و در حالی‌ که رجز می‌خواند، می‌جنگید. رجزهای او در آن شرایط سخت از موقعیت بالای علمی و فرهنگی او خبر می‌دهد:

رجزخوانی

عَزاءً لِآلِ المُصطَفی وَ بَناتِهِ
عَزاءً لِزَهراء النَّبی وَ زَوجِها
عَزاءً لِاَهلِ الشَّرقِ وَ الغَربِ کُلَّهُم
فَمَن مُبَلِّغٌ عَنّی النَّبی وَ بِنتَهُ
عَلی حَبسِ خَیرِ النّاسِ سِبطِ مُحَمَّدٍ
خَزانَة عِلم اللهِ مِن بَعدِ اَحمَدَ
وَ حُزناً عَلَی الحَبس الحُسَین المُسَدّد
بِاَنَّ اِبنَکُم فی مَجهَدٍ اَی مَجهَدٍ [۱۸]

تعزیت می‌گویم به آل پیامبر و دخترانش به خاطر گرفتاری پیامبر اکرم (ص) که بهترین انسان‌ها هستند.

تعزیت بر حضرت زهرا (س) و همسرش که خزانه علم الهی بعد از پیامبر اکرم (ص) بود.

تعزیت بر همه مردمان مشرق و مغرب زمین، محزونم برای گرفتاری امام حسین راستگو و درست‌کردار.

کیست رساننده این پیام از من به حضرت نبی (ص) و دخترش که فرزندتان در رنج و سختی است و چه رنج و سختی بزرگی!

آن‌گاه تا آخرین نفس شمشیر زد و سرانجام به دست پسر عمویش قیس بن عبدالله صائدی به شهادت رسید. وی جزء آخرین افراد از اصحاب امام حسین (ع) بود که به شهادت رسید. [۱۹] قبر وی در مقبره دسته‌ جمعی شهدا واقع در شرق قبر مطهر امام حسین (ع) است. [۲۰] در زیارت اول ماه رجب و نیمه شعبان آمده است که رو به قبور شهدا نموده و بخوانید: ”السَّلامُ عَلَی اَبی ثمامه الصائدی“ در زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه به وی سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی اَبی ثُمامَةَ اَو تُمامَةَ عُمَرَ بنَ عَبدِ اللهِ الصّائِدی“ [۲۱]

منبع

مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 383-387.

پی نوشت

  1. انصار الحسین (ع)، ص117-118.
  2. رجال طوسی، ص77؛ تنقیح المقال، ج2، ص333.
  3. الاخبار الطوال، ص238.
  4. بحار الانوار، ج45، ص73.
  5. تاریخ طبری، ج5، ص364؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص69.
  6. تنقیح المقال، ج2، ص333.
  7. تنقیح المقال، ج2، ص333.
  8. تاریخ طبری، ج5، ص364.
  9. الاخبار الطوال، ص238.
  10. تنقیح المقال، ج2، ص333.
  11. تاریخ طبری، ج5، ص439،410.
  12. تاریخ طبری، ج5، ص439،410.
  13. ر.ک : انساب الاشراف، ج3، ص195؛ تاریخ طبری، ج5، ص441؛ ارشاد، ج2، ص458؛ الکامل فی التاریخ، ج2، ص567.
  14. تاریخ طبری، ج5، ص441.
  15. مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113.
  16. مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص17.
  17. ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص69.
  18. مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113.
  19. مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص69.
  20. مشاهد العترة الطاهره، ص182.
  21. برای تفصیل بیشتر ر.ک : تاریخ طبری، ج5، ص439-441؛ رجال طوسی، ص77؛ اعیان الشیعه، ج7، ص71؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص206؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص70؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص69؛ بحار الانوار، ج45، ص25؛ اقبال الاعمال، ج3، ص79؛ رجال ابن داود، ص161؛ انصار الحسین (ع)، ص117-118؛ معجم رجال الحدیث، ج7، ص295؛ قاموس الرجال، ج4، ص3485؛ وسیله الدارین، ص153.